نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 6 صفحه : 198
حلال كرده است، اعم از پرنده و غير پرنده و
اعم از وحشى و غير وحشى. طبق اين آيه، خوردن گوشت ميته و منافع ديگر آن حرام است.
در روايتى از پيامبر گرامى اسلام، ماهى و ملخ هم ميته شمرده شده است- فرمود: «دو
ميته، مباحند: ملخ و ماهى»[1]( وَ الدَّمُ): عرب را عادت بر اين بود كه خون را در روده
بزرگ حيوان ريخته، مىپختند و مىخوردند. خداوند متعال اعلام كرد كه خونى كه ريخته
شده، حرام است، لكن خونى كه بگوشت آلوده است و خونى كه- مثل جگر سياه- بشكل گوشت
در- آمده، حلال است. بنا بروايتى از على ع و ابن مسعود و اصحابشان خوردن سپرز
مكروه است. لكن اماميه بر حرمت آن اتفاق دارند. فقهاى ديگر مىگويند:
مباح است.
(وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ): گوشت خوك را جدا
ذكر مىكند تا معلوم شود كه ذاتاً حرام است خواه ميته باشد، خواه نباشد. اين
خصوصيت، در حيوانات مثل سگ، گربه ميمون و ... نيز هست. لكن بيشتر، توجه مردم
بخوردن گوشت خوك است، نه حيوانات ديگر، از اينرو تنها بذكر گوشت خوك، پرداخته است.
(وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ):
كلمه «ما» در محل رفع و عطف بر موارد پيش است. در سوره بقره (آيه 173) در باره
تفسير اين جمله بحث شده است. از اين جمله استفاده مىشود كه حيوانى كه مخالفان
اسلام، ذبح كردهاند، حرام است و خوردن گوشت آن جايز نيست، زيرا آنان نام خدايى بر
آن مىبرند كه شريعت موسى را ابدى شناخته، يا با عيسى اتحاد يافته يا او را فرزند،
گرفته است. چنين خدايى، نه خداى حقيقى است.
مسلمانانى كه قائل به تجسم خداوند، يا تشبيه يا جبر هستند، اگر
گوسفندى را ذبح كنند، بعقيده ما گوشت آن گوسفند حرام است. فقهاى ديگر، در اينباره،
اختلاف كردهاند.
(وَ الْمُنْخَنِقَةُ): سدى گويد: مقصود حيوانى
است كه سر آن را ميان دو قسمت درخت
[1]- ملخ و ماهى احتياج به تذكيه ندارند. ملخ را بايد از زمين و
ماهى را از آب، شكار كرد.