responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 4  صفحه : 61

رسيدم (مثل اينكه پيرى بمن رسيد) درست نيست زيرا كه بلد نزد انسان نمى‌آيد بخلاف پيرى.

ابن عباس گويد: زكريا در روز بشارت بفرزند 120 ساله بود و زنش 98 سال داشت.

(وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ): اگر سؤال شود كه چرا زكريا اين سخن بگفت با اينكه خداوند بشارت فرزند باو داده بود؟ گوييم: اين سؤال براى كيفيت آمدن فرزند بود كه آيا خود و زنش جوان ميشوند يا در حال پيرى بچه‌دار ميگردند (از حسن).

و ممكنست براى اين بوده باشد كه بداند از همين زن پير بچه‌دار شود يا بايد زن جوان گيرد و لذا در جوابش فرمود:

(كَذلِكَ‌): يعنى بر همين حالت و از همين زن.

(اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ): اين كار بر او آسان است چنان كه شما خود نبوديد و خلقتان كرد.

و نيز گفته‌اند وى در مقام تعجب و بزرگداشت نعمت و مقدور الهى اين سؤال كرده تعجبى كه معمولا در مواقع ظهور آيات بزرگ حق پيدا ميشود مثل اينكه كسى در برابر بخشش رفيقش مى‌گويد چگونه چنين مال گزافى را بمن دادى؟ يعنى چقدر نسبت بمن بزرگى كرده‌اى و چه جود و سخاوتى در تو وجود دارد؟ همين طور زكريا ميخواهد بگويد كه خداوند چقدر باو لطف كرده! و چگونه او مستحق چنين نعمتى بزرگ گشته؟! اما اين قول كه سؤال وى از وسوسه شيطان بوده يا از اين جهت كه گمان ميبرده كه ندا كننده شيطان است درست نيست زيرا انبياء بايد سخن فرشته را از صداى شيطان باز شناسند و نبايد شيطان بتواند آنها را ببازى گيرد بطورى كه راه تشخيص و فهم را بر آنها ببندد.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 4  صفحه : 61
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست