نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 203
كسى كه بدهكار است سفيه باشد يعنى جاهل به
املاء باشد. (مجاهد) و سدى و ضحاك گفتهاند يعنى كودك باشد و ابن زيد گفته است
يعنى ناتوان و احمق باشد.
(أَوْ ضَعِيفاً) و يا اين كه ضعفى در عقل او
باشد به اين كه كم عقل يا ديوانه باشد و برخى گفتهاند يعنى در اثر پيرى خوب
نتواند درك كند(أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ) و
يا اين كه او قدرت بر املاء نداشته باشد به اينكه ديوانه باشد و بعضى گفتهاند:
يعنى گنگ بوده باشد.
و بعضى گفتهاند براى اين كه سه جمله حمل بر تكرار نگردد ناگزير بايد
از هر كدام يك معنايى غير از ديگرى منظور باشد باين صورت كه «سفيه» يعنى ديوانه،
«ضعيف» يعنى كودك، «عدم قدرت بر املاء» يعنى گنگ و امثال آن و هر كه داراى يكى از
اين عيوب باشد مشمول جملات فوق خواهد بود. و قاضى گفته است: «سفيه» كسى كه مال خود
را بىجهت از بين ميبرد و «ضعيف» طفلى كه نزديك بلوغ او است و «ناتوان بر املاء»
يعنى ديوانه.(فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ) در
اين سه صورت كه آنان ناتوان از املاء و اظهار هستند بايد ولى آنان كه بدهكارند با
انصاف (بدهى را) املاء و اعتراف كند. (ضحاك- ابن زيد) و ابن عباس مىگويد در اين
سه صورت ولى طلبكار بايد املاء و اظهار كند زيرا او از همه، بخصوصيات قرض داناتر
است و البته مطابق حق و عدالت بايد آن را امضاء نمايد.
سپس خداوند دستور ميدهد كه بايد براى قرض گواه بگيريد(وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ) دو مرد از هم كيشان خود را بر قرض گواه بگيريد. مجاهد مىگويد:
منظور گواه گرفتن دو مرد آزاد، دانا، بالغ مسلمان است و نبايد بردگان و كفار را
شاهد گرفت.
ولى نزد ما (شيعه) آزاد بودن گواه، شرط نيست بلى لازم است كه گواهان
مسلمان و عادل باشند و «شريح»، «ليثى» و «ابو ثور» نيز همين را گفتهاند.
و بعضى گفتهاند: اين جمله، دستور و امر بقاضيان است كه وقتى
مىخواهند بحق قضاوت كنند و مدعى عليه منكر است بايد از مدعى براى اثبات حق او دو
نفر گواه
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 203