نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 125
بيان آيه 259
شرح لغات:
خاويه: خالى، از خواء بمعناى خلاء و بمعناى فرجه و فاصله دو چيز و به
خانهاى كه اهلش هلاك شده و خالى از آنها شده باشد «خاويه» گويند و نيز به گرسنگى
از آن جهت كه معده خالى از غذاست «خوى» گفتهاند.
عروش جمع «عرش» بمعناى بناء و ساختمان بلند(وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها) بعضى ميگويند يعنى ديوارها
بدون سقف مانده بود. و به تخت نيز «عرش» ميگويند از نظر بلندى آن و به سقف خانه
نيز «عرش البيت» گفتهاند.
قرية: آبادى- و اصل اين كلمه بمعناى جمع و اجتماع است و به ده و
آبادى باعتبار اينكه مردم در آن جمعاند «قريه» گفته شده است.
انى يحيى: از كجا و چگونه زنده مىكند.
عام: سال و جمع آن «اعوام» است و اصل «عوم» بمعناى شنا است.
لبثت: مكث كردم و «لبث» بمعناى مكث است.
حمار: الاغ، چه وحشى و چه اهلى و اصل آن از «حمزة» بمعناى سرخى است.
«ننشزها» با نقطه و بىنقطه خوانده شده است بدون نقطه از «نشر»
بمعناى پراكندگى و پخش يعنى چگونه آن را پخش و پراكنده ميكنيم و با نقطه از «نشز»
بمعناى زمين مرتفع و بلند و معنايش اينست كه چگونه آن برداشته و بلند مىكنيم.
تفسير:
(أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ)
(يا مانند آن كسى كه) يعنى اى رسول ما اگر خواستى به داستان كسى كه با نمرود به
احتجاج پرداخت و اگر خواستى بر قصه مردى كه بر آن
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 3 صفحه : 125