responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 3  صفحه : 121

ملك بمعناى سلطنت و قدرت، جائز است كه خداوند بهر كس بدهد و اما ملك، يعنى مالك بودن امر و نهى و فرمان و تدبير مردم و لازم بودن اطاعت مردم از او اين مقامى است كه خداوند فقط بكسانى ميدهد كه بداند دعوت به نيكى و تقوى ميكنند نه كسانى كه به كفر و فساد مردم را واميدارند و چون خداوند، عالم به غيب و ضمائر است اين مقام را بكسى نميدهد كه ميداند راهش باطل و در صدد اضلال است. ابو القاسم بلخى ضمير «هاء» در: «اتاه الملك» را به ابراهيم برگردانده است كه معنايش اينست خدا بابراهيم سلطنت و قدرت داده بود و در پاسخ اين سؤال كه كجا ابراهيم سلطنت داشت در حالى كه زندان كردن و آزادى بدست نمرود بود؟ بايد گفت ابراهيم بحق، مالك اين امور بوده اما نمرود آن را بزور و جبر در دست داشت نه با ولايت شرعى صحيح.

(إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ): در اين كلام، حذفى شده است كه نمرود باو گفت: خداى تو كيست؟ ابراهيم گفت خداى من كسى است كه زنده ميكند و ميميراند.

علت اينكه اول، زندگى را نام برده (يحيى) اينست كه زندگى، اولين نعمت خداست كه به مردم ارزانى داشته است و پس از آن ميميراند مردم را و ميراندن مردم نيز جز از قدرت الهى ساخته نيست زيرا خارج نمودن روح بدون آنكه نقص و جراحتى در بدن پديد آيد منحصراً در قدرت خدا است.

(قالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ) نمرود گفت: اين من هستم كه زنده ميكنم يعنى كسانى را كه بايد اعدام شوند از زندان رهايى مى‌بخشم و ميميرانم يعنى هر زنده‌اى را كه بخواهم ميكشم.

اين سخن نمرود روى جهل و دورى او از واقع بود زيرا او فقط به لفظ تكيه كرده بود نه معنا و زنده كردن و ميراندن مردم بصورت ابتدايى و اختراعى فقط و فقط در انحصار قدرت خدا است.

(قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ) ابراهيم گفت خدا خورشيد را از مغرب ميآورد و تو آن را از مغرب بياور

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 3  صفحه : 121
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست