responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 363

پس كذبا در اينجا صفت است نه مصدر چنانچه در قول خدا.( وَ جاءُو عَلى‌ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ‌) يعنى كاذب. پس اگر كذبا را در اينجا مصدر قرار دادى نصب مفعول به بآن داده‌اى. يعنى لن تقول كذبا مثل قول تو كه مى‌گويى قلت حقّا و قلت شعر او خوب نيست با تقوّل. مشدّد. آن را صفت قرار دهى. يعنى تقول تقوّلا كذبا. بعلّت اينكه تقوّل نميشود مگر كذب و دروغ پس فايده‌اى در آن نيست.

و كسى كه احى قرائت كرده پس او از وحيت اليه بمعناى اوحيت گرفته و اصل آن وحى است. پس چون واو ضمّه داده شده ضمّه لازمى تبديل به همزه شده و مانند آنست و اذا الرّسل اقّتت يعنى وقتت. عجاج گويد «وحى لها القرار فاستقرت» براى او الهام شد ماندن را پس مستقر گرديد.

شرح لغات:

الجد: اصلش قطع است و از آنست الجد: بمعناى بزرگى، براى منتهى شدن هر بزرگى از آن براى بلندى آن بر او و از آنست الجد: پدر پدر براى منتهى شدن آن ببلندى پدر او و هر چيزى كه بالاى اوست بر اين پسر اجداد است. و الجد: بمعناى خطاست براى انقطاع او ببلندى شأن او و الجد: بكسر خلاف هزل و شوخى است براى انقطاع آن از سخافت و فرو مايگى و از آنست جديد. براى اينكه آن تازه پيمان است بجدا شدن در غالب كارها.

الرّهق: ملحق شدن گناه و اصلش لحوق است و از آنست راهق- الغلام وقتى كه ملحق بحال مردان كه بلوغ است شود.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 25  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست