نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 24 صفحه : 24
امرء القيس گويد:
راح تمر به الصبا ثمّ انتحى
فيه شؤيوب جنوب منهمر
ابر حركت كرد و باد صبا آن را فشار داد تا بارانش را باريد، سپس
برگشت بسمت چپ و يك دفعه بشدّت باريد.
التفجير: بمعناى شكافتن زمين است از آب.
و العيون: جمع عين و چشمه آبست و آن جايى است كه آب از زمين فوران
ميكند بطور مستدير و گرد مانند استداره و گردى چشم حيوانات پس عين مشترك ميان چشم
حيوانات و چشمه آب و معدن طلا و چشم ترازو و چهره ابر و سر زانو است.
الدسر: ميخهايى است كه بر تختهاى كشتى و بلم ميكوبند، مفرد آن دسار
و دسير و دسرت السفينة ادسرها دسرا، و هر گاه آن را محكم بكوبند.
و بعضى گفتهاند: كه اصل باب دفع است گفته ميشود دسره بالرمح هر گاه
آن را به شدّت و سختى به سبب رمح و سر نيزه دفع كند:
و الدسر، سينه كشتى است كه آب دريا بشدّت بآن ميخورد و از آنست حديثى
درباره عنبر كه فرمود: «هو شيء دسره البحر» آن چيزيست كه دريا آن را بشدّت دفع
نموده.
مدكر: اصل آن مذتكر است، پس تاء قلب بدال شده براى برادر بودن آن با
ذال در جهر به تلفظ آن گاه ادغام شده دال در آن، پس مدّكر گرديد.
و النذر: اسم از انذار است كه قائم مقام مصدر ميشود گفته ميشود انذره
نذرا بمعنا انذارا، و مانند آنست انزله نزلا بمعنا انزالا و ممكنست كه جمع نذير
ترساننده باشد.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 24 صفحه : 24