[2] سپس خداوند بياد آورى از كفارى كه قبلا ذكر شده پرداخته ميفرمايد( (وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً))
يعنى حكم كردند كه بعضى از بندگان خدا كه فرشتگان باشند فرزندان خدا هستند، و
اينجا جعل بمعنى حكم است، و اينست معنى قول ابن عباس و مجاهد و حسن كه گفتهاند:
آنان گمان ميكردند كه فرشتگان دختران خدا هستند.
زجاج ميگويد: بعضى از اهل لغت شعرى سروردهاند و دلالت دارد بر اينكه
كه جزء بمعنى اناث آمده است و آن شعر اينست:
[1] يعنى سپاس خداى را كه ما را بسوى اسلام هدايت فرمود، و بما
قرآن را تعليم فرمود، و بوسيله حضرت محمد6 بر ما منّت گذاشت.
[2] وسائل الشيعه جلد 8 صفحه 284 با مختصر فرقى در صدر روايت.
[3] يعنى: اگر زنى حره روزى دختر بزايد تعجب ندارد، زيرا چه
بسيار ميشود كه زن حره زنانى پسرزا را ميزايند.
زمخشرى در تفسير كشاف گفته است: يكى از بدعتهاى تفسير نويسان
آنست كه جزء را بمعنى اناث تفسير ميكنند، و ادعاى اينكه جزء در زبان عرب اسم براى
دختر باشد جز يك دروغ كه به عرب بسته شده است چيز( ديگرى نيست، و يك نوع قرار داد
بسيار جديد است، كه حتى اين جعل آنان را قانع نساخته تا اينكه« اجزأت المرأة» را
نيز از آن مشتق كردهاند( شعرانى)
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 22 صفحه : 192