نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 21 صفحه : 104
سخت خواهد گرفت، لذا سليمان از خطر آزار
پريان و ديوان ترسيده و فرزند خود را به دايه ابر سپرد تا در آنجا دور از خطر
شريران، شير خورده و بزرگ شود، تا آنكه جسد مرده فرزندش در تخت وى افكنده شد، و
اين بدان جهت بود كه خداوند خواست سليمان را متوجه كند كه مواظبت، تنها نمىتواند
از سرنوشت جلوگيرى كند، پس سرزنش سليمان از جهت ترس وى از پريان و ديوان بوده است.
و اين قول از «شعبى» و نيز از حضرت صادق (ع) روايت شده است.
3- «جبائى» گويد: براى سليمان فرزندى زاده شد كه بيجان و مرده بود و
در تخت وى افكنده گشت.
4- جسد افكنده شده حضرت سليمان بوده است كه بشدت خداوند او را براى
امتحان بيمار كرده و به روى تختش افكند.
و عرب كسى را كه بيمار باشد گويند جسم بيجان و گوشتى بر چوبه قصاب
است.
ثم اناب (سپس بازگشت) به حال بهبودى و سلامت و اين قول «ابى مسلم»
است، و گفته است كه در قرآن مواردى وجود دارد كه خداوند بدون شرح با كنايه مطلب را
بيان كرده است.
سخنانى ناشايست درباره سليمان
1- «ابن عباس» گويد: شيطانى به نام «صخر» بر تخت سليمان افكنده شد كه
بسيار سر پيچ و متمرد بود و همه شياطين و ديوان بر آن قدرت پيدا نمىكردند.
شيوه و روش سليمان اين بود كه هنگامى كه به محل تطهير مىرفت انگشتر
خود را كه نشانه پادشاهى و پيمبريش بود از انگشت در مىآورد، روزى چون به محل
تطهير رفت، انگشتر خود را بيرون آورده و به همسرش سپرد، آن شيطان
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 21 صفحه : 104