responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 21  صفحه : 105

و ديو متمرد بصورت سليمان در آمده و به نزد همسرش رفت و انگشتر را از او گرفته و به عنوان پيامبر و پادشاهى در چهره سليمان بر تخت وى جلوس كرد و چهل روز سليمان فرارى شد.

2- ديوى بود كه «آصف» نام داشت، روزى سليمان از وى پرسيد، مردم را چگونه فريب مى‌دهى؟ ديو گفت انگشتر خود را نشان ده تا بگويم! سليمان چون خواست انگشتر خود را نشان دهد ديو از دست او ربوده و به دريا انداخت، و در نتيجه پادشاهى سليمان از ميان رفته و ديو به جاى او بر تخت سلطنت نشست، ولى نتوانست با همسران سليمان نزديكى پيدا كند و خدا او را از اين كار منع كرد، در اين مدت سليمان طعام گرفته و مى‌خورد و بر كسى نمى‌توانست طعام دهد، تا روزى زنى به وى ماهى آورد چون شكم ماهى را شكافت انگشتر خود را در آن ميان يافت، و خدا پادشاهى او را دوباره به وى بازگردانيد و «سدى» گفته كه نام اين ديو «حيقيق» بوده است.

3- سبب سرزنش سليمان اين بوده كه خدا وى را امر كرده بود كه از غير «بنى اسرائيل» ازدواج نكند ولى او از غير ايشان ازدواج كرد.

4- و يا علت نكوهش اين بوده كه سليمان با زنى در حال حيض نزديكى كرد و خونى از آن چكيد و سليمان انگشتر خود را گذاشته و به حمام رفت، پس شيطان آمده و انگشتر وى را ربود.

5- سليمان با زن مشركى ازدواج كرد و او را نتوانست به سوى خدا باز گرداند و او چهل روز در خانه سليمان بت پرستى كرد، پس خداوند وى را چهل روز دچار داستان ديو و انگشتر كرد.

6- سليمان سه روز كناره گرفت و به كار مردم رسيدگى نكرد و خداوند او را بدينوسيله آزمايش و امتحان كرد.

نقدى از داستانهاى گذشته‌

خواننده محترم خوب توجه كنيد كه چگونه اين داستانها ساختگى است،

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 21  صفحه : 105
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست