نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 21 صفحه : 103
امتحان كرده و محنت را بر او سخت گردانيديم.
(وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً) (و
انداختيم بر تخت او جسدى را) جسد آن باشد كه روح ندارد(
ثُمَّ أَنابَ) (سپس بازگشت) سليمان بسوى خداوند.
داستان تخت و لاشه
مفسران و دانشمندان درباره كرسى و جسد و لغزش سليمان نظريات گوناگونى
ابراز داشتهاند كه به ترتيب اشاره مىكنيم:
1- از حضرت رسول 6 نقل شده كه فرمود: روزى سليمان در مجلس خود گفت
من امشب به نزد همسران خود كه هفتاد نفر بودند رفته كه هر زنى از من فرزندى بزايد
كه در راه خداوند جهاد كنند و شمشير زنند و (ان شاء اللَّه) نگفت، پس به نزد همسرانش
رفت و از هيچ كدام فرزندى زاده نشد مگر نصف تنى از يكى زاده شد و اين همان جسد و
لاشهاى بود كه به تخت سليمان افكنده شد، سپس فرمود: سوگند به آن كه جان «محمّد»
بدست اوست اگر سليمان (ان شاء اللَّه) مىگفت آنان همگى زاده شده و در راه خداوند
پيكار مىكردند.
و سپس سليمان بازگشت و توبه كرد و نماز خواند و دعا كرد، و اين از
رهگذر اتصال به خداوند بوده است و دليل نمىشود كه گناه از سليمان سر زده باشد نه
كوچك و نه بزرگ، زيرا سليمان اگر چه ظاهرا (ان شاء اللَّه) نگفت ولى در باطن به آن
معتقد بود زيرا اگر در باطن اعتقاد نداشت مسلما ايمن از دروغ در آمدن گفتارش نبود
پس مورد عتاب و نكوهش قرار گرفتن سليمان به جهت ترك ظاهر اين لفظ بوده است از اين
جهت اينكه يك مستحبّ و مندوبى را فراموش و ترك كرده است.
2- روايت شده كه چون براى سليمان فرزندى زاده شد ديوان و پريان به
همديگر گفتند اگر اين فرزند براى سليمان باقى و زنده بماند مانند پدر بر ما
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 21 صفحه : 103