نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 256
معنايش اين است، كه ابليس چيزى را در خاطرش
زينت داد، پس راست پنداشت گمانش را.
و كسى كه الّا لمن اذن له، خوانده، پس معنايش اينست براى كسى كه خدا
باو رخصت شفاعت داده و كسى كه اذن مبنى للمفعول و مجهول خوانده پس او نيز اين معنا
را اراده كرده است، چنانچه در قول خدا (حتى اذا فزع عن قلوبهم) و فزع و هل نجازى
الّا الكفور، و هل يجازى الّا الكفور بيك معناست اگرچه در الفاظ مختلف هستند.
شرح لغات:
ميگويند صدقت زيدا و صدّقته، راست پنداشتى زيد را و تصديق كردى او را
و كذّبته و كذبت، دروغ پنداشتى او را و وى را تكذيب كردى.
و براى اعشى انشاد كردهاند:" و صدقته و كذبته، و المرء ينفعه
كذابه" و راست پنداشتم او را و تكذيب كردم وى را و آدمى را دروغگويانش سود مى
دهند.
ابو عبيده گويد: فزع عن قلوبهم يعنى، نفس عنها، برطرف شد از-
دلهايشان، ميگويند فزع و فزع هر گاه فزع از او زايل شود و برطرف گردد.
اعراب:
لنعلم: زجاج گويد: معنايش اينست ما امتحناهم فى ابليس الّا لنعلم
ذلك- علم، امتحان نكرديم ايشان را در ابليس مگر آنكه بدانيم اين دانستن را وقوع آن
را از ايشان، و اوست آنكه ايشان را پاداش ميدهد بر آن.
(لا يَمْلِكُونَ) بهتر اينست كه جمله مستأنفه
باشد و جايز است كه حال هم باشد و قول او( وَ إِنَّا أَوْ
إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ)،
تقديرش اينست، و انّا
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 256