responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 244

و بعضى گفته‌اند: كه آن آيه اين بود كه آنجا سيزده آبادى و روستا بود و در هر روستايى پيامبرى بود كه مردم را بسوى خداى سبحان دعوت مى كرد و بايشان ميگفتند.

(كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ‌) يعنى بخوريد از آنچه خدا بشما روزى نموده، در اين بوستانها و شكر او را بجا آوريد تا نعمتش را بر شما افزايش دهد و زياد نمايد و استغفار كنيد از او تا شما را بيامرزد.

(بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ) اين شهر پاكيزه و پر بركت خاكش شيرين از آن همه گونه گياه و درخت بيرون ميآيد، زمين شوره و سخت نيست و در آن چيزى از حشرات موذيه و آزار كننده وجود ندارد.

و بعضى گفته‌اند: كه مقصود بآن صحّت هواء آن و شيرينى و گوارايى آب آن و سلامتى خاك آنست و اينكه در آن گرمى زيادى نيست كه در تابستان اذيّت كند و زياد سرد نيست كه در زمستان ناراحت كند.

(وَ رَبٌّ غَفُورٌ) يعنى زياد آمرزنده گناهان.

(فَأَعْرَضُوا) پس اعراض از حق كردند و شكر خداى سبحان را بجا نياوردند و هر چه پيامبر ايشان آنها را بسوى خدا خواندند اقبال نكردند، و نپذيرفتند.

(فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ‌) وهب گويد: پس فرستاديم بر ايشان سيل عرم را و اين چنان بود كه آب از زمين سبا از بيابانهاى يمن ميآمد و در اينجا دو كوه بود كه آب باران و سيلها در ميان آن دو كوه جمع ميشد، پس آنها سدّ بستند در ميان دو كوه و هر گاه نياز بآب پيدا ميكردند به اندازه نيازشان دريچه سد را باز ميكردند و زراعات و باغهايشان را آب ميدادند

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست