نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 23
ابدى هستند ولى محرمهاى در خلوت و مسافرت
نيستند و اين همان معنايى است كه مسروق از عايشه روايت كرده كه زنى باو گفت اى
مادر، پس عايشه گفت من مادر تو نيستم بلكه مادر مردان شمايم.
و بنا بر اين مطلب جايز نيست كه بخواهران و برادران ايشان خال
المؤمنين و خالة المؤمنين گفته شود[1].
شافعى گويد: زبير اسماء دختر ابى بكر را تزويج كرد و نگفت كه او خاله
مؤمنين است.
(وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ
اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ) و
اين آيه در آخر سوره انفال تفسير شده، و اولوا الارحام صاحبان نسب و خويشاوندانند،
چون خداوند سبحان فرمود كه همسران پيامبر 6 مادران مؤمنين هستند در تعقيب آن
اولوا الارحام را فرمود و بيان نمود كه ميراث نمىبرد مگر بانتساب ولادتى و
خويشاوندى، و مقصود اينست كه صاحبان نزديكان هم بعضى از آنها بارث بردن شايسته تر
از بعضى از مؤمنين، يعنى انصار و مهاجرين كه از مكّه هجرت بمدينه كردند هستند.
و بعضى گفتهاند: مقصود از مؤمنين آنهايى هستند كه با هم پيمان و عقد
برادرى بستند و يا مهاجرت نمودند، پس اين آيه نسخ نمود توارث به هجرت و مؤاخات در
دين را و آن دلالت دارد بر اينكه ميراث بقرابت و خويشاوندى است، پس هر كس نزديكتر
باشد (مثل پسر و دختر و پدر و
[1]- پس بنى اميه و مروان كه بمعاويه عليه الهاويه( خال
المؤمنين) مى گويند مانند ساير كارهايشان نسبت نابجايى داده و كار خطا و حرامى
مرتكب شدهاند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 20 صفحه : 23