responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 22

نمى‌بينى كه نگاه كردن بر ايشان بر مؤمنين جايز نيست و نيز آنها نمى توانند بر مؤمنين نظر نمايند[1] و مؤمنين ارث نمى‌برند از آنها و براى همين است كه شافعى ميگويد( وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ‌) در يك معنى مخصوصى است نه معناى مادرى عمومى مطلق و آن باين معناست كه آنها محرّمات‌


[1]- خداوند همسران پيامبر را مادران مؤمنين قرار داده ولى مشروط به اينكه ايجاد فتنه و حادثه نكنند و هتك حرمت و حريم پيامبر6 را ننمايند پيامبر6 طلاق آنان را در اختيار حضرت على 7 قرارداد و فرمود آنها بشرف امومة و مادرى مؤمنين مفتخرند مادامى كه در منزل خود نشسته و حفظ حريم و ناموس آن حضرت و موقعيت خود را نمايند اما اگر از منزل بيرون زدند و مانند عايشه بسيج لشگر كرده و به بصره آمده و جنگ جمل را بر پا و با خليفه بلا فصل پيغمبر6 حضرت امير المؤمنين على بن ابى طالب( ع) جنگيدند آن حضرت مختار است كه آنها را طلاق گويد تا از شرافت مادرى ساقط شوند، در اينجا مناسب ديدم حكايتى را كه سيد استادم فقيه اهل البيت آية العظمى مرعشى نجفى مدّ ظله در درسش، فرمودند براى تنبيه برادران اهل تسنن و يا سنى زدگان داخلى بنويسم فرمودند آيت اللَّه حاج سيد محمد باقر حجّت كه از علماء طراز اوّل كربلاء و ادباء عرب بوده قصيده در مدح حضرت زهراء 3 ميگويد و در آن قصيده خطاب بعايشه و ميگويد: يا آمنّا فسبّك محرّم- لاجل عين الف عين تكرم- اى مادر ما بدگويى بتو حرام است براى اينكه تو همسر پيامبرى و براى يك چشم هزار چشم احترام ميشوى، پس يكى از خطباء مخلص عرب كه شارح ازريه است در عالم خواب حضرت زهرا عليها سلام را مى‌بيند ميفرمايد برو به پسرم سيد محمد باقر حجت بگو كسى كه مادرى مانند من دارد به عايشه مادر نميگويد، پس او از خواب بيدار شده درب منزل سيد آمده و ميگويد آيا تازگى شعرى گفته‌اى؟ ميگويد چطور؟ خواب خود را ميگويد پس سيد بسيار گريه كرده فورا آن بيت را عوض كرده و ميگويد:

فيا حميرا سبّك محرّم) حميرا لقب عايشه است. مترجم

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 20  صفحه : 22
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست