responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 19  صفحه : 170

ترتيب بخويشتن ستم روا داشته‌اند در اينجا خداوند چون دلائل توحيد خود را بيان فرموده سپس خواسته تا قصه لقمان و حكمتى كه باو ارزانى داشته تذكر دهد، لذا ميفرمايد:

(وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ): و همانا تحقيقاً به لقمان اعطاى حكمت نموديم و آن عقل سرشار و علم بسيار و توفيق عمل بمقتضاى علم و اصابت آن بواقع بود.

در باره «لقمان» عقيده‌هايى است، بعضى او را شخص حكيم دانسته و گويند پيامبر نبوده است و اين مطلب موافق با نظر عده‌اى از مفسرين مانند «ابن عباس و مجاهد و قتاده» بلكه اكثراً همين قول را پذيرفته‌اند و در مقابل جمعى ديگر مانند «عكرمه و سدى و شعبى» او را پيامبر دانسته و كلمه «الحكمة» را در اين آيه به پيامبرى تفسير نموده‌اند.

پاره‌اى بر آنند كه لقمان بنده‌اى از بندگان خدا بوده از نژاد حبشى با صورتى سياه و لبان كلفت در زمان داود پيامبر (ع) مى‌زيسته بود.

بعضى باو گفتند: آيا تو همان نيستى كه با ما شبانى مينمودى؟ پاسخ داد آرى.

گفتند از كجا باين مقام رسيدى؟ پاسخ داد علتش چهار چيز است:

1- خواست و تقدير خداوند.

2- امانت را بصاحبش رد نمودن.

3- راستى در گفتار.

4- سكوت از آنچه را كه مهم من نبوده (و از خدايم باز ميداشت).

از «وهب» نقل شده كه لقمان پسر خواهر ايوب (ع) و از «مقاتل» آمده كه پسر خاله ايوب (ع) بوده است.

از «نافع» و او از «ابن عمر» روايت شده كه از رسول خدا 6 شنيدم ميفرمود:

كه سزاوار است بگويم لقمان پيامبر نبود اما بنده‌اى بود بسيار انديشمند يقينش نيكو و خدا را دوست ميداشت پس خدا هم او را دوست داشته و حكمت باو عنايت فرموده. بهنگام ظهر در خواب بود كه ندايى بگوش او رسيد اى لقمان آيا دوست‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 19  صفحه : 170
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست