نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 144
به كلمه «رحمة» و آن مفرد است البته باعتبار
معنى ميتوان جمع باشد چون رحمت پروردگار بسيار و نظير آيه شريفه كه فرمود(وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها)
ميباشد.
(يُحْيِ الْأَرْضَ): دليل خداوند «تحيى الارض»
با تاء آنست كه فاعل فعل ضمير عايد به «اثار» و اگر با ياء خوانده شود ضمير فاعلى
عايد به اللَّه خواهد بود.
(مِنْ خِلالِهِ): دليل خواندن «خلل» آنست كه
او مفرد خلال بوده و ممكن است خلال هم خود مفردى باشد بعد از خلل، براى آن ماده. و
اينكه در ادبيات عرب جايز شمرده شده تركيب مثل «اثر رحمت اللَّه كيف تحيى» كه با
تاء خوانده شود چون گاهى اثر قائم مقام رحمت ميشود و ميگويند «رايت عليك النعمه» و
نيز گويند «رأيت عليك اثر النعمة» و اين استعمال تنها در اين مورد است و ما در
نظائرش مثل «اما ترى الى غلام هند كيف تضرب زيدا» جايز نيست. زيرا غلام هند بجاى
هند تلفظ نشده يعنى از هند بغلام آن تعبير نميشود.
اعراب:
(وَ لِيُذِيقَكُمْ): عطف بر معنى مبشرات و در
تقدير ليبشركم بها و ليذيقكم ميباشد.
(كَيْفَ يَشاءُ): در تقدير اى مشيئة يشاء و
بنا بر اين «كيف» مفعول مطلق براى «يشاء» خواهد بود.
(كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ): ممكن است كيف محلًا
منصوب بوده و حال براى يحيى و ضمير مستتر در آن صاحب حال باشد و يا حال براى الارض
شود و تقدير كلام «ا مبدعاً يحيى الارض ام لا» و يا «أ مبدعة يحيى الارض ام لا»
خواهد بود و ممكن است منصوب بنا بر مصدريه بوده و جمله حال باشد در معنا نه لفظ و
تقدير «أى احياء يحيى- الارض» خواهد بود و بنا بقول «ابن جنى» از اينكه حال براى
معنى گرفتيم نه لفظ چون كه بحسب لفظ كيف استفهام بوده در صورتى كه حال در حقيقت
خبر است و اين دو متقابل يكديگرند و بنا بر حال تقدير كلام «فانظر الى آثار رحمة
اللَّه محيية للارض» خواهد بود نظير گفتار شاعر:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 19 صفحه : 144