responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 66

لغت:

عشيره: خويشاوند كه با شخص معاشرت مى‌كنند.

مقصود:

اكنون پيامبر خود را مخاطب مى‌سازد و مقصود ساير مكلفين است. مى‌فرمايد:

(فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ‌): با خدا خدايان ديگر مخوان كه موجب عذاب تو خواهد شد.

علت اينكه خطاب را مخصوص شخص پيامبر ميكند، اين است كه معلوم دارد كه چون شخصيت عظيم الشأنى مانند پيامبر مورد تهديد واقع مى‌شود، ديگران متوجه شوند كه خطر شديد است و آنها هم كاملا بترسند.

(وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ‌): خويشاوندان نزديكت را بدون پرده پوشى و با كمال صراحت انذار كن.

علت اينكه خويشاوندان نزديك را در اينجا ذكر ميكند اين است كه مسأله خويشاوندى مانع تهديد نشود و بعلاوه ديگران هم حساب كار خود را بكنند.

برخى گويند: دستور اين است كه نخست پيامبر خويشاوندان را انذار كنند، سپس ديگران را، زيرا حسن ترتيب مقتضى همين است.

برخى گويند: علت صدور اين دستور اين است كه جمع كردن خويشاوندان و انذار ايشان ممكن بود و پيامبر هم چنين كرد. و داستان آن در همه جا منتشر شد.

در روايت است كه چون اين آيه نازل شد، پيامبر اولاد عبد المطلب را جمع كرد و آنها چهل مرد بودند كه هر كدام يك بزغاله ميخوردند و يك قدح بزرگ مى‌نوشيدند. پيامبر خدا به على دستور داد كه پاى گوسفندى را طبخ كند و به نان مخلوط سازد. آن گاه گفت: بنام خدا نزديك شويد. آنها ده نفر ده نفر، نزديك آمدند و خوردند. آن گاه قدحى آوردند كه پر از شير بود. پيامبر جرعه‌اى از آن نوشيد.

سپس به آنها گفت: بنام خدا بنوشيد. همگى نوشيدند تا سير شدند. ابو لهب پيشدستى كرده، گفت: اين مرد شما را سحر كرده است‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 18  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست