نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 12
در اينجا مستمع به جاى سامع به كار رفته.
زيرا مستمع طلب كننده شنوايى است و محال است كه خداوند طلب شنوايى كند، بلكه بدون
طلب و جستجو هر چيزى را مىشنود.
اينكه خطاب جمع كرده، بخاطر اين است كه موسى و هارون را بمنزله جمع
قرار داده است.[1]( فَأْتِيا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ): پيش فرعون بيائيد و بگوئيد: خداوند ما را فرستاد تا ترا به عبادت و
ترك شرك فرا خوانيم.
اينكه كلمه رسول را مفرد آورده، بخاطر اين است كه اين كلمه بر مفرد و
بيشتر از مفرد اطلاق مىشود. بعضى هم معتقدند كه اين كلمه مصدر است. زيرا همانطورى
كه مصدر بجاى صفت بكار مىرود، صفت نيز بجاى مصدر استعمال مىشود.
پس رسول يعنى «ذو رسالة»( أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا
بَنِي إِسْرائِيلَ): خداوند بتو دستور داده است كه بنى
اسرائيل را با ما بفرستى و آنها را از بردگى آزاد كنى.
(قالَ أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً):
فرعون بموسى گفت: مگر تو همان كودكى نيستى كه ترا تربيت كرديم و در ميان افراد
خانواده خود نگاهدارى كرديم؟
(وَ لَبِثْتَ فِينا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ):
تو همان هستى كه سالهايى بسيار يعنى 18 سال و بقولى 30 سال و بقولى 40 سال در ميان
ما بودهاى! مقصود فرعون است كه بر موسى منت بگذارد. برخى مىگويند: بدينوسيله
فرعون پستى خود را آشكار كرد.
(وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ
الْكافِرِينَ): تو همان هستى كه آن مرد قبطى را كشتى و كفران نعمت ما كردى و حق
تربيت ما را فراموش نمودى. برخى گويند: يعنى تو از دين برگشتهاى و بدينوسيله كافر
شدهاى.
(قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ): موسى در جواب گفت: من اينكار را در آن زمان مرتكب شدم و نمىدانستم
كه منجر بقتل مىشود.
[1]- بلكه ممكن است منظور موسى و فرعون و ديگر حاضران مجلس فرعون
باشند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 12