نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 18 صفحه : 102
يا بخاطر اينكه بواسطه دروغ در صف آنها قرار
گرفته است.
آن گاه سليمان نامهاى نوشت و مهر كرد و به هدهد داد و به او گفت:
(اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ): نامه مرا ببر و بر مردم سبا بيفكن.
(ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ): سپس در فاصله دور
يا نزديك از آنها مخفى شو.
(فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ): و
ببين كه چه جواب مىدهند.
هدهد نامه را برد و در شهر انداخت.
(قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ
كَرِيمٌ): همين كه بلقيس نامه را ديد، بقوم خود گفت: نامهاى گرامى پيش من
افتاده است.
قتاده گويد: وقتى كه هدهد آمد، بلقيس خواب بود. نامه را انداخت و بر
گلوى او افتاد. بلقيس نامه را خواند.
برخى گويند: روزنهاى بود كه وقتى خورشيد از آنجا مىتابيد، بلقيس به
سجده مىافتاد. هدهد آمد و روزنه را با پر و بال خود مسدود كرد. آفتاب بر آمد و
بلقيس نفهميد. برخاست كه نگاه كند، هدهد نامه را پيش او انداخت. هنگامى كه نامه را
خواند، اشراف قوم را كه 312 نفر بودند جمع كرد و به آنها گفت: نامهاى گرامى نزد
من افتاده است. علت اينكه نامه را كريم مىخواند، اين است كه مهر داشت.
در حديث است كه اكرام نامه به مهر است.
برخى گويند: علت اينكه آن را كريم ناميد اين است كه در آغاز آن نام
خدا بود.
برخى گويند: بخاطر حسن خط و زيبايى الفاظ آن بود.
برخى گويند: بخاطر اينكه نامه از كسى بود كه بر جن و انس و مرغان
حكومت داشت و بلقيس از وجود چنين كسى خبر داشت و نامش را هم ميدانست.
(إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ): اين نامه از سليمان است و در آغاز آن(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) آمده است.