جبائى گويد: اينكار بمنظور سختگيرى در عبادت و امتحان است. يعنى:
خداوند تكليف را بر آنهايى كه در دلشان شك بود و سنگدل شده بودند، سخت گرفت و
ناچار شدند فرق ميان سخن محكم خدا و القاء شيطان را بپذيرند.
(وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ):
ستمكاران سرگرم دشمنى و گرفتار مخالفتى هستند كه دور از حق است.
(وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ
رَبِّكَ): تا آنها كه بخدا و توحيد و حكمتش علم دارند، بدانند كه قرآن حق است
و قابل تغيير و تبديل و زياد و كم نيست.
(فَيُؤْمِنُوا بِهِ): تا ايمان آنها استوار
بماند، و بقولى يعنى: برايمان آنها افزوده شود.
(فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ): و
بر اثر قوت ايمان، در پيشگاه قرآن خشوع و تواضع پيدا كنند.
(وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ): خدا مردم مؤمن را براهى روشن و بىپيچ و خم هدايت ميكند. منظور اين
است كه آنها را بر دين حق استوار ميدارد. برخى گويند: يعنى آنها را بسبب ايمان
براه بهشت هدايت ميكند.
(وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ): مردم كافر همواره در باره قرآن گرفتار شكند. اين جمله، مخصوص كسانى
است كه خدا ميداند كه هيچگاه ايمان نمىآورند.
(حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً):
تا در حين غفلت و بطور ناگهانى، قيامت، ايشان را فرا رسد.
(أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ):
يا اينكه عذاب روزى بيمانند. كه بقول قتاده و مجاهد همان روز جنگ بدر است. آنها را
گرفتار سازد. اينكه روز بدر را عقيم مىنامد، بخاطر اين است كه آن روز بخاطر جنگ
فرشتگان و دشوارى كار، روزى بيمانند بوده است. نظير آن شعر زير است:
عقم النساء فلا يلدن شبيهه
ان النساء بمثله لعقيم
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 17 صفحه : 8