ابن عباس گويد: منظور كسى است كه وكيل و قيم مالك است در ملك و
گلهاش.
او مىتواند از ميوه درختان و شير گوسفندان استفاده برد. برخى گويند:
هر گاه كليد ملكى در دست كسى باشد، خزانهدار است و مىتواند به اندازه كمى از آن
ملك بخورد.
برخى گويند: منظور اين است كه اگر سرپرستى طعامى از طرف مالك بعهده
كسى گذاشته شده باشد. مىتواند از آن طعام بخورد.
(أَوْ صَدِيقِكُمْ): همچنين مىتوان از خانه
دوستان صميمى بدون اذن ايشان غذا خورد. دوست صميمى كسى است كه ظاهر و باطنش با
انسان يكى باشد. كلمه صديق هم مفرد است و هم جمع. امام صادق (ع) فرمود: بخدا او
مردى است كه بخانه دوست مىآيد و غذاى او را بدون اذنش ميخورد. در روايت است كه
دوستى از دوستان ربيع بن خثيم داخل منزل او شد و از غذاى او خورد. وقتى كه ربيع به
منزل آمد، كنيز جريان را به اطلاعش رسانيد. گفت: اگر راست است، آزادت كردم.
(لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً): گناهى بر شما نيست كه دسته جمعى بخوريد يا جدا جدا. در باره اين
قسمت چند وجه ذكر شده است: 1- يكى از قبيلههاى كنانه رسمشان اين بود كه تنها غذا
نميخوردند. گاهى اتفاق مىافتاد كه شتر خود را مدتى نمىدوشيدند تا كسى پيدا شود و
شير دوخته را با او بخورند.
خداوند اعلام فرمود: كه اگر كسى تنها غذا بخورد گناهى بر او نيست. 2-
يعنى مانعى نيست كه ثروتمند در خانه خود با فقير غذا بخورد، زيرا ثروتمند به خانه
خويشاوند فقير خود مىرفت و او را بخانه خود براى خوردن غذا دعوت مىكرد. 3- رسم
آنها اين بود كه اگر مهمانى بر آنها وارد مىشد، غذا را با او ميخوردند. خداوند
اجازه داد كه با مهمان غذا بخورند يا تنها اين اقوال بهمديگر نزديكند و بهتر حمل
بر همه اين معانى است.
(فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ): وقتى داخل خانهاى مىشويد بر يكديگر سلام كنيد. پس نظير:(أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ)
است (يكديگر را بكشيد: نساء
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 17 صفحه : 173