responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 160

گفته‌اند. اگر هشت ماهه بدنيا آمده باشد، با توجه به اينكه طفل هشت ماهه زنده نمى‌ماند، خود معجزه‌اى است.

(فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‌ جِذْعِ النَّخْلَةِ): ابن عباس و مجاهد و قتاده و سدى گويند:

يعنى درد زايمان مريم را بطرف درخت خرمايى كشاند تا بر آن تكيه دهد. ابن عباس گويد: چشم مريم به تپه‌اى افتاد و با سرعت بطرف آن رفت. در آنجا تنه درخت خرمايى بود كه شاخ و برگ نداشت.

(قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا): هنگامى كه طفل بدنيا آمد، گفت: اى كاش قبل از اين واقعه مرده بودم و همچون موجودى حقير و ناچيز بدست فراموشى سپرده شده بودم.

(فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي‌): ابن عباس گويد: جبرئيل سخن او را شنيد و از زير آستينش به او ندا كرد كه محزون نباش. برخى گويند: جبرئيل از دامنه كوه به او ندا كرد. گروهى از مفسران گويند: اين ندا از عيسى بود كه او را آرامش مى‌بخشيد.

علت اينكه آرزوى مرگ كرد، اين بود كه مى‌ترسيد نتواند تكاليف خود را نسبت به نوزاد انجام بدهد. از امام صادق 7 روايت شده است كه از ترس مردم آرزوى مرگ مى‌كرد، زيرا در ميان ايشان آدم عاقل و با كمالى نبود كه او را تصديق كند و لكه تهمت را از دامنش بزدايد.

(قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا): جبرئيل يا عيسى براى برطرف كردن اندوه از قلب شكسته مريم، به او گفت: غصه نخور. خداوند از زير پاهاى تو نهرى جارى كرده است كه از آن بنوشى و خود را شستشو كنى. گويند. در آنجا نهرى بود كه آب آن خشكيده بود. خداوند در آن نهر آب جارى كرد و تنه درخت خرما را سرسبز و بارور گردانيد. برخى گويند: جبرئيل يا عيسى پاى بر آن نهر زد و آب بجريان در آمد.

برخى گويند: «سرى» يعنى عيسى. حسن گويد: بخدا، عيسى بنده سرى و شريفه خداوند بود.

(وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا): اكنون درخت‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 15  صفحه : 160
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست