نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 28
يعنى: نميدانم هر گاه زمينى را قصد كنم كه
خيرى بدست آورم و از شرى رها گردم، كداميك از خير و شر بمن مىرسند؟ در اينجا «شر»
را حذف كرده است.
(وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ): و
براى شما جامههايى آهنين- يعنى زرهها- قرار داد تا شما را از ضرب تير و تيغ و
نيزه دشمن حفظ كند.
(كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ): اينطور خداوند نعمتهاى دنيا را بر شما تمام مىكند، شايد بدانيد-
اى اهل مكه- كه جز خدا كسى بر اينكارها قادر نيست و او را بيكتايى بپرستيد و
پيامبرش را تصديق كنيد.
(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ): در اينجا بمنظور آسايش خاطر پيامبر گرامى اسلام مىفرمايد: اگر
آنها اعراض كنند و ايمان نياورند و در باره نعمتهاى ما نينديشند و عبرت نگيرند، بر
تو ملامتى نيست، زيرا تو وظيفهاى جز ابلاغ ندارى و اين وظيفه را بخوبى انجام
دادهاى. «بلاغ» اسم مصدر و «تبليغ» مصدر است. مثل «كلام» و «تكليم». اكنون در
باره كفار مىفرمايد:
(يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها): آنها نعمتهاى خدا را مىشناسند، زيرا مىدانند كه آنها را خدا
آفريده و عقلشان را خدا كامل كرده و انواع منافع را در دسترس آنها قرار داده است.
مع الوصف، نعمتها را به بتها نسبت مىدهند و از نسبت دادن آنها به خداوند خوددارى
مىكنند. آنها شكر بتها مىكنند و مىگويند: از شفاعت بتهاست كه اين نعمتها نصيب و
روزى ما شده است و بتها را شريك خدا مىپندارند.
سدى گويد: يعنى آنها محمد 6 را مىشناسند و او را تكذيب و انكار
مىكنند.
(وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ):
بيشتر آنها كافرند. علت اينكه همه آنها را كافر نميداند، اين است كه گروهى از
آنان، هنوز بحد تكليف نرسيدهاند يا كم خرد هستند يا دعوت پيامبر بگوششان نرسيده
است، بنا بر اين چنين افرادى را نميتوان كافر خواند.
برخى گويند: علت اينكه بيشتر آنها را كافر خوانده، اين است كه در
ميان آنها كسانى هستند كه خداوند علم دارد كه ايمان خواهند آورد، از اينرو آنان را
جدا مىكند. جبائى گويد: اين كلمه خاص و مراد از آن عام است. حسن نيز قريب بهمين
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 28