نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 203
لعمرك: مبتدا. خبر آن محذوف است. يعنى
«لعمرك قسمى» زجاج گويد:
در باب قسم فعل حذف مىشود و در اينجا خبر، زيرا معلوم است. مثل
«باللَّه لافعلن كذا» يعنى: «احلف باللَّه ...»
مقصود:
اكنون در پيرامون آمدن فرشتگان، نزد لوط (ع) و اطلاع وى از هلاك قوم،
مىفرمايد:
(فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ
مُنْكَرُونَ): هنگامى كه فرشتگان بسوى قوم لوط، آمدند، لوط به آنها گفت: شما
مردمى عجيب و غريب هستيد. علت اين بود كه آنها با چهرههايى زيبا و كم نظير بسوى
لوط رفته بودند و اين مطلب، براى وى تعجب آميز بود.
برخى گويند: واقع اين است كه لوط آنها را نشناخته بود و ميل داشت
آنها را بشناسد تا آرامش قلبى پيدا كند.
(قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ): گفتند: هنگامى كه تو آنها را از عذاب خدا مىترسانيدى، آنها در
باره آن شك مىكردند. اكنون همان عذاب را بر ايشان نازل كردهايم.
(وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ): و با عذابى كه يقينى و حق است، نزد تو آمدهايم و آنچه مىگوئيم،
راست و حقيقت است.
برخى گويند: يعنى امر خدا را آوردهايم و ترديدى نيست كه امر خداوند،
حق است.
(فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ): بعد از آنكه بيشتر شب، گذشت و كمى از آن باقى ماند، با اهل خويش از
شهر بيرون رو.
(وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ): و مراقب آنها باش،
تا ببينى كه احدى از آنها از عذاب الهى نجات نمىيابند.
(وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ): و
هيچ يك از شما نبايد به پشت سر خود و شهر التفات
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 203