نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 157
(وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ
الْقَهَّارِ): مردم از خاك قبرها سر بر مىدارند و براى
محاسبه، در پيشگاه خداوند يكتا و بيهمتا و خداوندى كه بقهر خويش بندگان را بدام
مرگ مىكشاند و صاحب هر نوع قدرتى است، حاضر مىگردند. بديهى است كه همه چيز، در
همه حال، در پيشگاه خداوند، ظاهر و بارز است. علت اينكه: خصوصيت از قبر برخاستن
مردگان را، ظهور و بروز در پيشگاه خداوند، دانسته، اين است كه در آن مرحله، حساب
مردم فقط با خداوند است.
(وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ): ابن عباس و حسن گويند:
مقصود از «مجرمين» كفار است. ظاهر هم همين است، زيرا قبلا در باره
آنها گفتگو شده است. يعنى: در روز قيامت، كافران در زنجير هستند و دستهاى آنها
بگردنشان بسته است. جبائى گويد: يعنى مردم كافر را بزنجير كشيده و بهم بستهاند.
ابو مسلم گويد: يعنى آنها را برشتهاى از زنجير بستهاند. ابن عباس و حسن گويند:
يعنى هر كافرى با زنجيرى آهنين، به شيطانى كه گمراهش مىكرده، بستهاند. مؤيد اين
معنى، اين آيه است:(احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ
أَزْواجَهُمْ) (صافات 22: مردم كافر و شياطينى كه قرين آنها بودهاند، محشور كنيد)
و همچنين(وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ)
(تكوير 7: هنگامى كه نفسها جفت جفت شوند).
(سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ):
پيراهن آنها از ماده سياه و بد بويى است كه به بدن آنها ماليده شده و بشكل پيراهن
در آمده است. آن گاه آتش بجان آنها مىافكنند، تا زودتر بسوزند و مشتعل گردند و
عذابشان شديدتر باشد. اين معنى از حسن و زجاج است.
ابن عباس و مجاهد و قتاده گويند: يعنى پيراهنى از مس يا طلاى گداخته،
بر تن آنها است! جبائى طبق هر دو قرائت تجويز كرده است كه بر تن آنها دو پيراهن
باشد: پيراهنى از آن ماده بد بو و سياه و قابل اشتعال و پيراهنى از مس گداخته.
(وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ):
اما صورت آنها را هيچگونه پوششى نيست و مستقيماً مورد اصابت آتش قرار مىگيرد.
(لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ): حرف لام متعلق بما قبل است. خداوند
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 157