responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 13  صفحه : 112

جبر: طلب برترى مقام، بحدى كه در وصف نگنجد. هر گاه انسان را «جبار» گويند، ذم و هر گاه خدا را «جبار» گويند، مدح است، زيرا علو مقام او در حدّ اعلاست.

عنيد: مبالغه «عاند» و «عاند» كسى است كه از قبول حق با علم به آن امتناع ورزد. شاعر گويد:

اذا انزلت فاجعلانى وسطاً

انى كبير لا اطيق العندا

يعنى: هنگامى كه فرود آمدم مرا در ميان قرار دهيد، كه من بزرگم و طاقت عناد ندارم.

وراء: پشت، خلف. گاهى اين كلمه بمعناى جلو آيد. شاعر گويد:

ا يرجو بنو مروان سمعى و طاعتى‌

و قومى تميم و الفلاة ورائيا

يعنى: آيا بنى مروان اميدوارند كه من فرمان آنها را بشنوم و آنها را اطاعت كنم، حال آنكه قوم من تميم و بيابان جلو من است.

زجاج گويد: «وراء» چيزى است كه از نظر انسان پنهان باشد و از اضداد، يعنى جهات ششگانه نيست. نابغه گويد:

حلفت و لم اترك لنفسى ريبة

و ليس وراء اللَّه للمرء مذهب‌

يعنى: سوگند ياد كردم و براى خود ترديدى باقى نگذاشتم و نيست براى انسان روشى كه از خداوند پوشيده باشد.

صديد: چركى كه از زخم آيد. اين كلمه، بيان است براى آبى كه نوشابه اهل جهنم است و از اينرو مجرور شده است.

تجرع: كم كم و بطور مداوم نوشيدن.

اساغه: جارى كردن نوشيدنى در گلو.

اشتداد: سريع كردن حركت با تمام نيرو.

عاصف: باد سخت. اين كلمه صفت «يوم» قرار گرفته زيرا در «يوم» واقع مى‌شود. مثل «ليل نائم» و «يوم ماطر» يعنى شب خوابيده و روز بارنده. ممكن است به معناى «يوم عاصف ريحه» باشد. يعنى: روزى كه باد آن سخت است.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 13  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست