نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 268
اهل سرقت و دزدى نيستيم زيرا كسى كه چيزى را
بيابد و آن را بصاحبش بازگرداند سارق نيست. و قول ديگر آنست كه برادران يوسف وقتى
وارد مصر شدند هر كدام دهان مركب و چهارپايى را كه همراه خود داشت بسته بود كه از
زراعت مردم نخورند، و اين گفتارشان اشاره به آن كار است.
و از اين گفتار برادران معلوم ميشود كه رفتارى كه قبلا با يوسف كرده
بودند در حال كودكى و كامل نبودن عقل از آنها سر زده بود زيرا با اين جمله كه
گفتند:
(ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ)
افساد در زمين را از خود نفى كرده و خود را افراد مصلح و صالحى ميدانستند.
(قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ) منادى يوسف گفت: سزاى دزدى چيست اگر شما در اين گفتارتان دروغگو
باشيد؟ و يا معناى جمله اين است كه سزاى آن كسى كه دزدى كرده چيست؟
(قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ) برادران گفتند: سزاى سرقت همان سارق است. يعنى همان كسى كه مال سرقت
شده در بارش پيدا شود، يعنى قانون در ميان بنى اسرائيل و پادشاه اين است كه سارق
را مدت يك سال ببردگى برگيرند و نگهدارند- و اين معنايى است كه حسن و سدى و ابن
اسحاق و جبائى گفتهاند- و ضحاك گفته: كيفر دزد در قانون فرزندان يعقوب آن بود كه
او را به خدمتكارى خود برگيرند و باندازه سرقتى كه كرده بود بصورت بردگى پيش خود
نگاه دارند، و در قانون پادشاه مصر حكم وى آن بود كه او را زده و بضمانت او حكم
كنند، و قول ديگر آنست كه يوسف از آنها پرسيد: كيفر سارق در نزد شما چگونه است؟
گفتند: كيفرش آنست كه خود او را بسزاى اينكار مأخوذ دارند.
(كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ) و
ما دزدان را اينگونه كيفر ميكنيم يعنى وقتى دزدى كرد بصورت بردگى در ميآيد، و برخى
گفتهاند: اين جمله پاسخى است كه يوسف به برادران داد.
(فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ) يوسف براى رفع تهمت قبل از بازرسى بار ابن
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 268