نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 267
گفت تا آن را وسيلهاى براى عملى كردن منظور
خود سازد، و در جايى كه اين مقدار غم و اندوه پدر و برادرانش موجب بر طرف ساختن
اندوههاى بسيارى از همگان گردد بدون شك مورد تعلق مصلحت واقع شده و جايز خواهد
بود. و اما مسئله اتهام بسرقت نيز درست نيست زيرا سبب پيدا شدن پيمانه در بار ابن
يامين تنها سرقت نبود تا بگوئيم: چون پيمانه در بار او بود موجب اتهام او بسرقت
ميشد بلكه چيزهاى ديگرى نيز غير از سرقت ممكنست سبب اينكار شده باشد (مثل اينكه
مأموران اشتباهاً و يا از روى فراموشى جام را در بار او نهاده باشند و يا احتمالات
ديگر). بلى اين اشكال بر آن كسى كه اينكار را حمل بر سرقت او كرده با علم به اينكه
آنان فرزندان پيمبران الهى بودهاند وارد ميشود.
(قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ) كاروانيان رو به نزديكان يوسف كرده گفتند: چه گم كردهايد؟
(قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ
بَعِيرٍ ...) گفتند: پيمانه و مشربه شاه را گم كردهايم و منادى شاه گفت: هر كس
آن را بياورد يك بار شتر آذوقه نزد ما دارد و من ضامن آن هستم و كفالت آن را
ميكنم.
(قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي
الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ) برادران يوسف گفتند: اى
مردم بخدا سوگند بخوبى دانستهايد كه ما براى افساد در اين سرزمين نيامدهايم و
هيچگاه دزد نبودهايم، و اينكه گفتند: شما دانستهايد ... با اينكه مردم مصر چنين
علمى نداشتند، معناى آن اينست كه از رفتار ما و داد و ستدى كه در اين چند بار با
شما انجام دادهايم براى شما معلوم و آشكار شده كه ما اهل سرقت و دزدى نيستيم، و
برخى چون كلبى گفتهاند: اشاره بكارى است كه قبل اين انجام داده بودند، زيرا در
سفر دومى كه آمدند كالايى را كه در بارهاى خود پيدا كردند، و يوسف در بار- هاشان
گذارده بود از ترس آنكه مبادا بدون اذن و اطلاع يوسف انجام شده باشد همه را بمصر
برگرداندند، و در اينوقت منظورشان از اين سخن آن بود كه در صورتى كه ما از آن
كالاها اجتناب كرديم و آنها را بشما باز گردانديم شما بخوبى دانسته كه ما
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 267