responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 239

شرح لغات:

استخلاص: خالص گردانيدن چيزى از شايبه اشتراك. و منظور شاه اين بود كه يوسف را خالص براى خود گرداند. و در حديث است كه سلمان با اهل يكى از شهرها قرار دارد كتبى بست كه هر سال چهل اوقيه طلاى خلاص بدهند، يعنى طلايى كه بوسيله آتش از فلزات ديگر پاك شده باشد و «خلاصه» نيز بهمين معنا است.

مكين: از مكانت و تمكن در كار گرفته شده و مكين درباره كسى گفته شود كه داراى جاه و مقامى باشد كه بوسيله آن دو بتواند مقاصد خود را انجام دهد.

تبوأ: تهيه جايگاهى براى بازگشت به آن.

تفسير:

(وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ) وقتى امانت يوسف و پاكدامنى او از گناه براى شاه معلوم گرديد و برائت او را دانست به احضار او فرمان داده گفت: او را پيش من آريد.

(أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي) تا مشاور مخصوص خود گردانم و در كارهاى مملكتى و تدبير امور و پيش آمدهاى مهم، از او نظر بخواهم و طبق نظريه او عمل كنم.

(فَلَمَّا كَلَّمَهُ) يعنى پس از آنكه فرستاده شاه بنزد يوسف رفت و او را از زندان بنزد شاه آورد و شاه با او تكلم كرد و فضل و امانت و خرد او را ديد، و از سخن او به خرد و عقلش پى برد و از عفت و پاكدامنيش به امانت او واقف گرديد.

(قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ أَمِينٌ) بيوسف گفت: تو امروز در پيش ما داراى مقام و منزلت هستى، فرمانت نافذ و دستورت اجرا شود، درستى و امانتت براى ما آشكار و مورد اعتماد و وثوق ما هستى. ابن عباس گفته: يعنى تو را فرمانرواى پادشاهى خود كردم و قدرتت را همچون قدرت خويش گرداندم و در اينباره مورد اعتماد من هستى.

كلبى گفته: فرستاده شاه بنزد وى آمده گفت: بر خيز كه شاه تو را خواسته، جامه- هاى زندان را از تن دور كن و جامه‌هاى ديگرى بپوش، يوسف برخاست و خود را شستشو داده جامه نوى پوشيد و بنزد شاه آمد، و در آن وقت سى سال از عمر يوسف گذشته بود، همين كه چشم شاه بدو افتاد و او را جوانى نورس ديد بدو گفت: اى فرزند تعبير خواب‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 239
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست