و آن زن قصد او را كرد و يوسف نيز قصد آن زن را كرد اگر نديده بود
برهان پروردگار خويش را اينچنين شد تا بدى و گناه را از وى دور كنيم كه براستى وى
از بندگان برگزيده (و خالص) ما بود (24).
شرح لغات:
همّ: در لغت بچند معنى آمده: 1- عزم و تصميم بر كارى چنانچه در گفتار
خداى تعالى است كه فرموده:(إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ
يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ)[1] يعنى تصميم و عزم بر اينكار داشتند. 2- بمعناى خطور در ذهن و گذشتن
در خاطر اگر چه تصميم هم بر كارى نگيرند مانند اين آيه ديگر(إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما)[2] يعنى بخاطرشان گذشت كه متفرق شوند، و دليل بر اين معنى جمله(وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما) است زيرا اگر همّ
بمعناى تصميم بود همان تصميم و عزم بر گناه گناه است و خدا ولىّ كسى كه تصميم بر
گناه و فرار از يارى پيغمبر- 6- داشته باشد نيست.
3- بمعناى نزديك شدن بانجام كار مانند آنكه گويند «همّ فلان أن يفعل
كذا» يعنى نزديك بود فلان كار را انجام دهد. 4- بمعناى دلخواه و خواسته دل چنانچه
كسى كه چيزى را دوست دارد و طبعش بدان متمايل است ميگويد: «هذا أهمّ الاشياء الى»
يعنى اين چيز محبوبترين چيزها نزد من است و در ضدّ آن ميگويد: «ليس هذا من همى»
يعنى متمايل بدان نيستم.
و روى اينكه معانى «همّ» در لغت مختلف است بايستى «همّ» را در آيه
بمعنايى