responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 10  صفحه : 178

بفرست. سه تن از انصار بيرون آمدند و نسب خود را بيان داشتند. گفتند: شما بازگرديد:

ما بايد با قرشيان بجنگيم. پيامبر به عبيدة بن حرث بن عبد المطلب كه پيرى هفتاد ساله بود، نگريست و فرمود: عبيده، برخيز. همچنين حمزه و على را هم بجنگ آنها بسيج كرد. فرمود برويد و حق خود را از اينها بگيريد. قريش با كبر و نخوت خود آمده است كه نور خدا را خاموش گرداند. لكن خداوند نور خود را حفظ و تقويت مى‌كند.

سپس به عبيده دستور داد كه با عتبه و بحمزه دستور داد كه با شيبه و به على دستور داد كه با وليد بجنگيد. فرستادگان پيامبر بطرف آن سه تن رفتند. آنها گفتند: اين‌ها همشأنهاى گرامى ما هستند. جنگ آغاز شد و جنگجويان حملات كوه شكن خود را آغاز كردند. سر انجام بروايتى حمزه عتبه را و عبيده، شيبه را و على وليد را كشت. لكن يك پاى عبيده قطع شده بود. على و حمزه او را نزد پيامبر خدا آوردند. عرض كرد: اى رسول خدا، آيا من شهيد نيستم؟ فرمود: تو نخستين شهيد اهل بيت من هستى.

ابو جهل به قريش گفت: مثل فرزندان ربيعه، شتابزدگى نكنيد. اهل يثرب را بكشيد و قريش را اسير كنيد تا آنها را بمكه بريم و به آنها بفهمانيم كه گمراه شدند.

در بحبوحه شروع كارزار، پيامبر باصحاب خود فرمود: چشمها را ببنديد و جديت كنيد. سپس عرض كرد: خدايا، اگر اين جمعيت هلاك شوند، كسى ترا عبادت نخواهد كرد. در اين وقت حالت غشوه عارض او شد و پس از چند لحظه، در حالى كه عرق مى‌ريخت، ديده را گشود و فرمود: اينك جبرئيل با هزار فرشته بكمك شما آمد.

برخى گفته‌اند: در آن روز همين كه ما با شمشير خود به مشركى اشاره مى‌كرديم، سر از تنش مى‌افتاد، بدون اينكه شمشير باو اصابت كند.

ابن عباس ميگويد: مردى از بنى غفار مى‌گفت با پسر عمويم از كوهى كه مشرف بر بدر بود بالا رفتيم تا ببينيم سر انجام جنگ چه خواهد شد؟ در اين وقت ابرى بر سر ما آمد كه صداى اسبها و سپاهيان از آن بگوش مى‌رسيد. شنيدم كه كسى مى‌گفت: اينك‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 10  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست