responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 182

خدا ديدنى نيست!

ابو القاسم بلخى از اين آيه استدلال ميكند كه خدا را نتوان ديد زيرا در اين آيه دو مسئله مورد مذمّت قرار گرفته است.

1- ردّ و انكار بنى اسرائيل به پيامبران.

2- درخواست ديدن خدا و مسئله دوم زشت‌تر و بدتر از اولى است همانطور كه قرآن ميگويد:(فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً)[1] (آنان از موسى بالاتر از اين را درخواست كردند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان ده) و نيز ميتوان فهميد كه اگر موسى گفت:(رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ)[2] (خدايا خود را نشان ده تا تو را ببينم) اظهار همان درخواست بنى اسرائيل بوده است. زيرا بين اهل تورات اختلاف نيست كه موسى جز يك بار از خدا اين مطلب را نخواست.

(ثُمَّ بَعَثْناكُمْ ...)- در تفسير اين آيه حسن بصرى و قتاده ميگويند: شما را پس از مرگتان زنده كرديم تا بقيه عمر خود را بگذرانيد.

سدّى ميگويد آنان پس از بهوش آمدن از خدا خواستند كه پيامبر باشند و خدا خواسته آنان را اجابت كرد.

همه مفسران جز دسته كمى اتفاق دارند كه همه قوم، هلاك شده و مردند جز موسى كه فقط بيهوش شد چون در آيه كريمه:(فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ)[3] (چون بخود آمد گفت منزّهى تو بسوى تو باز ميگردم و من نخستين مؤمن بتو أم) تعبير به «أفاق» يعنى بهوش و بخود آمد، شده است.

(لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ...)- تا خداى را بر بازگرداندن زندگى براى شما و نعمت‌هاى ديگرش سپاسگزار باشيد.

بيان اين داستان از قرآن كه مورد قبول يهود و نصاراى مخالف اسلام نيز بود


[1] آيه 153 از سوره نساء.

[2] آيه 143 از سوره اعراف.

[3] آيه 143 از سوره اعراف.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 182
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست