نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 181
3- عذاب- مانند آيه كريمه(فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ)[1] (شما
را از عذابى چون عذاب عاد و ثمود بيم ميدهيم).
بعث ...- برانگيختن از محلى و يا از خواب و مرگ و از حالت آرامش و
استراحت است و روز قيامت را روز بعث گفتهاند چون همه مردم از قبرها براى حساب
برانگيخته ميشوند و نيز بفرستادن لشگر بمحلى «بعث» ميگويند.
تفسير
وقتى شما (پدران شما) بموسى گفتيد ما تو را كه مىگويى فرستاده خدا
هستم تصديق نمىكنيم مگر خدا را آشكارا ببينيم و به ما بگويد كه تو فرستاده اويى.
بعضى ميگويند وقتى موسى الواح را براى بنى اسرائيل آورد كه در آن،
تورات بود آنان گفتند ما باور نمىكنيم كه اينها از طرف خدا باشد جز اينكه خدا را
علنى ببينيم.
بعضى ديگر ميگويند كلمه «جهرة» (علنى) صفت گفتار آنان است يعنى آنها
اين سخن را صريحاً و علناً به موسى گفتند كه: تا خدا را نبينيم تو را تصديق
نمىكنيم ولى اقوى همان قول اول است.
(فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ ...)-
پس شما را مرگ فراگرفت در حالى كه خود، ناظر علل و اسباب آن بوديد(وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ) يا به آتشى كه بدان
گرفتار شديد مىنگريستيد.
سؤال و جواب با اينكه اين درخواست از ناحيه پدران آن دسته از بنى
اسرائيل كه در زمان رسول اكرم بودند نسبت بموسى شد چرا خداوند آنان را مذمّت
ميكند.
در جواب بايد گفت كه آنان نيز براه پدران خود ميرفتند و به رسول اكرم
و آنچه او آورده بود ايمان نمىآوردند و مانند اجداد خود كه گاهى به پيامبر ميگفتند
خدايى غير از خداى بزرگ بر ايشان قرار دهد و گاهى گوساله مىپرستيدند و گاهى
ميگفتند تو را تصديق نمىكنيم تا خدا را علنى نبينيم، آنان نيز رسول اكرم را آزار
ميدادند.