يعنى پس از خلقت زمين قصد و تدبيرش متوجه آفرينش آسمانها شد.
2- استيلاءِ و تسلط
يعنى تسلّط و استيلاى توأم با قهر و قدرت، همانطور كه آيه(لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى)[1] (و
چون بقوت رسيد و كامل شد) كه منظور تسلّط و غلبه عقل، بر هوى است.
3- بازگشت بسوى خدا
منظور اين كه امر و فرمان خدا كه از آسمان و مقام عالى ربوبى نازل
شده بود پس از انجام كار بسوى او بازگرديد كه كنايه از تمام شدن خلقت زمين است.
4- روى آوردن
يعنى اقبال و روى آوردن بسوى آسمان.
(فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ)
تسويه نيز بمعناى استواء و تساوى بين دو چيز را ميگويند و علت جمع آوردن ضمير در
«سوّاهن» آن است كه چون سماء جنس است لذا در جمع و مفرد بكار ميرود.
برخى كلمه «سماء» را جمع از «سماوه» يا از «سمائه» دانسته كه ميتوان
بصورت مؤنّث يا مذكر بكار برد مانند هر جمعى كه فرق بين آن و مفردش با «هاء» است
كه در آخر مفرد مىآيد مانند نخل و نخله و بقر و بقره و در مؤنّث و مذكر