بر اين اساس چنانچه فردى از اعضاى انجمن به طرف مسائل سياسى كشيده مىشد، بىدرنگ عذر او را مىخواستند. به زعم آنان اسلام يگانه دين عبادت است و دخالت در سياست، زيبندۀ پيشوايان دينى نيست. [2]
3. ناموفق بودن قيامهاى پيش از ظهور
آنان با استفاده از برخى روايات، صاحب پرچمهاى قيام پيش از ظهور را گمراه مىدانستند و تشكيل حكومت و بسط عدل را در جهت انسداد باب مهدويّت مىشمردند. [3]
در 15 خرداد 1342، كه قيام خونينى آغاز گشت و حاصل آن، هزاران شهيد بود، رهبر انجمن، با اعتراض شديد، امام را مورد مؤاخذه قرار مىدهد كه چه كسى مسئول اينهمه خونهاى به هدر رفته است؟ وى طى يك سخنرانى در مدرسۀ مروى، امام را مسئول ريختن خون جوانان در 15 خرداد دانست. [4]
4. بىمعنا بودن جهاد در دوران غيبت
شيخ حلبى در اينباره مىگويد:
[شيعه مىگويد:]در عصر غيبت امام زمان عليه السّلام جهاد نيست. چرا؟ چون حاكم اسلامى كه بايد معصوم باشد، مصداق پيدا نكرده است. وظيفه داريم فقط دين خود را حفظ كنيم. تكاليف شرعىمان را انجام دهيم و به شبهات منكران پاسخ دهيم و ديگر هيچ. [5]
ناگفته نماند برخى از آنچه در دهههاى اخير به انجمن ياد شده نسبت داده مىشود و در مواردى براى مقابلۀ با آنها بدان استناد مىشود، به هيچ وجه به همۀ افراد در همۀ ردهها قابل انطباق نيست. اگر چه برخى باورها و نسبتها به برخى عوام از اين گروه درست مىنمايد، به تحصيلكردگان و فرهيختگان از اين مجموعه نسبتهاى نادرستى است. چنانچه برخى نسبتها از جمله باور آنها به انجام فساد و گناه براى نزديك كردن ظهور،
[1] . برخى بر اين باورند كه اين سياست براى نفوذ در برخى دستگاهها از جمله ارتش جهت مقابله با بهايىها بود. و اگر چنانچه به اين جدايى تظاهر نمىكردند بىدرنگ از همه فعاليتها محروم مىشدند.