responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف اسلامی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 20  صفحه : 6

موضوع پژوهش 1
انصارى عليرضا

دوازدهمين امام معصوم، حضرت امام زمان (عج) در نيمه شعبان سال 255 ه . ق در شهر «سامراء» ديده به جهان گشود. او همنام پيامبر اسلام(محم‌د) و هم كنيه آن حضرت(ابوالقاسم) است، اما معصومان از ذكر نام اصلى او نهى كرده‌اند. از جمله القاب آن حضرت، حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان و بقية الله است و مشهورترين آنها «مهدى» مىباشد. پدر امام زمان (عج) حضرت امام حسن عسكرى (ع) و مادرش، «نرجس» نام دارد كه به «ريحانه»، «سوسن» و «صقيل» نيز معروف است. در فضيلت و معنويت نرجس خاتون همين بس كه «حكيمه»، خواهر امام هادى (ع) كه خود از بانوان عالىقدر خاندان امامت بود، او را سرور خاندان خويش و خود را خدمتگزار او مىناميد. امام زمان (عج) دو دوره غيبت داشت: 1 ـ غيبت صغرى، كه از هنگام تولد تا پايان دوران نيابت خاصه ادامه داشت؛ 2 ـ غيبت كبرى، كه با پايان دوره نخست آغاز شد و تا هنگام ظهور و قيام آن حضرت طول خواهد كشيد. در اين مقال برآنيم تا به علل غيبت امام زمان (عج) بپردازيم، لكن ابتدا لازم است به منجىگرايى در اديان ديگر اشاره گردد تا اثبات شود كه در اديان ديگر نيز موعودگرايى وجود دارد. منجىگرايى در اديان منجىگرايى و اعتقاد به موعود غايب، اختصاص به مسلمانان ندارد، بلكه پيروان اديان الهى و بعضى اديان غير الهى نيز به ظهور مصلح عقيده دارند. بر همين اساس برخى آن را امرى فطرى دانسته‌اند، زيرا در طول تاريخ هيچ قوم و ملتى را نمىتوان يافت كه مصلحگرا نباشد. اين خواست و باور عمومى نشان از آن دارد كه موعود باورى مانند خدا باورى، فطرى است. همه پيروان اديان الهى و برخى از پيروان اديان غير الهى عقيده دارند كه در يك عصر بحرانى كه فساد و ظلم بيداد مىكند، نجات دهنده بزرگ و مصلح جهانى ظهور مىكند و اوضاع آشفته جهان را اصلاح نموده، عدل را گسترش مي‌دهد. البته در اينكه مصلح جهانى كيست، چه ويژگىهايى دارد، نام او چيست و منسوب به كدام ملت و دين است، اختلاف نظر وجود دارد. از اين رو هر ملتى او را با لقب مخصوص و ويژگىهايى مىشناسند و او را از خودشان مي‌دانند. شخصيت منجى در اديان 1 ـ آيين هندو و بودا در آيين هندو، از نجات دهنده و موعودى به نام «آواتا» سخن به ميان آمده و در منابع هندوها در كتاب اوپانيشاد مطرح شده است. مظهر ويشنو (مظهر دهم) در انقضاى كلى يا عصر آهن، سوار بر اسب سفيد ظاهر مىشود، در حالىكه شمشير برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله‌دار در دست دارد. شريران را تماماً هلاك مىسازد و خلقت را از نو تجديد مىكند و پاكى را رجعت خواهد داد. مظهر دهم، در انقضاى عالم ظهور خواهد كرد. در يكى ديگر از كتابهاى هندوها آمده است: گردش دنيا به پادشاه عادلى در آخرالزمان تمام شود كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد. حق همراه اوست و آنچه در درياها و كوهها پنهان شده باشد، همه را به دست مي‌آورد. از آسمانها و زمين، آنچه باشد، خبر دهد و از او كسى بزرگتر به دنيا نيايد. در آيين بودايى كه يكى از شاخههاى كشين هندويى است، مسئله انتظار مطرح شده و شخصيت مورد انتظار، بوداى پنجم مىباشد. 2 ـ آيين زرتشت در آيين زرتشت، سه منجى به نامهاى هوشيذر، هوشيذرما و سوشيانس (نجات دهنده مرگ) از نسل زرتشت مطرح است. گويند: آنان يكى پس از ديگرى جهان را پر از عدل خواهند كرد. از جمله مهمترين آنان، آخرين ايشان است كه او را سوشيانس پيروزگر مىخوانند كه پس از ظهور، دين را به جهان رواج خواهد داد، فقر و تنگ‌دستى را ريشهكن مىكند و مردم جهان را همفكر، همگفتار و همكردار مىگرداند. از آن جايى كه در ايران قبل از اسلام، دين زرتشت حاكم بود، بعضى مردم نيز به همان مصلح و موعود عقيده داشتند كه در دين زرتشت به آن تصريح شده بود. 3 ـ آيين يهود در آيين يهود نيز از شخص موعود سخن گفته شده است، لكن در اينكه موعود كيست، اختلاف وجود دارد و چون به حضرت مسيح ايمان نياوردند، به باور آنان موعودشان هنوز ظهور نكرده است. با اين حساب، انتظار در يهوديت كيفيت ويژه مىيابد، ولى آنچه يهوديان بر آن اتفاق دارند، خروج شخصى در آخر زمان است كه كوكبفروز مىباشد و روى زمين را به نور رب كريم روشن مىگرداند... يهوديان به انتظار او زمان مىگذرانند. 4 ـ آيين مسيحيت مسيحيان نيز در انتظار مصلح جهانى هستند و باور دارند كه او حضرت عيسى مسيح (ع) است كه از آسمان نزول مىكند و جهان را پر از عدل مىنمايد. در انجيل مرقس آمده است: «پس بيدار باشيد، زيرا نمي‌دانيد در چه وقت صاحبخانه مي‌آيد، در شام، يا نيمه شب، يا بانگ خروس، يا صبح! مبادا ناگهان آمده، شما را خفته يابد!» 5 ـ آيين اسلام ما شيعيان عقيده داريم كه مصلح جهانى، امام زمان (عج) است كه در آيات و روايات به آن اشاره شده است. امام زمان (عج)، همان مهدى است كه جهان را پر از عدل و داد مىكند، همانگونه كه پر از ظلم شده است. اعتقاد به مهدويت، از معارف قطعى تمامى مذاهب اسلامى است. ابن ابى الحديد، از عالمان اهلسنّت مىگويد: «ميان همه فرقههاى مسلمان اتفاق قطعى است كه عمر دنيا به پايان نمي‌رسد، مگر پس از ظهور مهدى (عج).» شايد بتوان گفت: مصلح تمام اديان الهى، مهدى موعود است، اما پيروان آنها در تطبيق و تعيين مصداق به خطا رفته‌اند. نكته مهمى در اينجا وجود دارد و آن اينكه علاوه بر موعودگرايى، غيبت موقّت برخى از شخصيتها در امتهاى پيشين نيز سابقه داشته است: موسى بن عمران (ع) چهل روز از امت خود غايب شد و در ميقات به سر برد؛ حضرت عيسى (ع) به مشيّت الهى از ديدگاه امت خويش پنهان گرديد و دشمنان قادر به كشتن او نشدند؛ حضرت يونس (ع) نيز مدتى از قوم خود غايب گشت. علل غيبت امام زمان (عج) براى غيبت حضرت مهدى (عج) علل متعددى بيان شده است كه به برخى از آنها اشاره مىشود. البته بيان اين مطلب ضرورى است كه برخى بين علل غيبت و شرايط ظهور، خلط كرده‌اند؛ بدين معنا كه تصور نموده‌اند برخى از مسائل از عوامل غيبت هستند و حال آنكه از شرايط ظهور مىباشند. الف) خواست خداوند غيبت ولى عصر (عج) يكى از رازهاى الهى بوده و ممكن است ما نتوانيم از كنه آن آگاه شويم. در برخى روايات آمده كه حكمت آن پس از ظهور روشن مىگردد و ما علت آن را نمي‌دانيم. امام صادق (ع) فرمود: «صاحب الامر غيبتى دارد كه تخلف ناپذير است و اجازه نداريم علت آن را بيان كنيم. حكمت غيبت او همان حكمتى است كه در غيبت حجت هاى پيشين وجود داشته و پس از ظهور، روشن خواهد شد؛ چنانكه حكمت كارهاى خضر از شكستن كشتى و كشتن پسربچه و برپا داشتن ديوار شكسته، وقتى براى موسى روشن شد كه آن دو خواستند از هم جدا شوند، و غيبت سرّى از اسرار الهى است.» بىترديد غيبت امام زمان (عج) مبتنى بر مصلحت است اما اينكه اين مصلحت چيست ما نمي‌دانيم. شايد مصلحت آن باشد كه با ظهور امام زمان (عج) دين خدا در جهان حاكميت پيدا كند؛ چنانكه در آيات متعددى از حاكميت دين بر زمين سخن به ميان آمده است: «اوست خدايى كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم، تسلّط و برترى دهد، گر چه مشركان كراهت داشته باشند.» شايد مصلحت آن باشد كه زمين لحظه‌اى از وجود حجّت خالى نباشد، چرا كه در اين صورت فيض الهى قطع مىشود و نظام هستى به هم مىخورد. كلينى به سند صحيح از ابى حمزه نقل مىكند كه از امام صادق (ع) سؤال كردم: آيا زمين بدون امام باقى مىماند؟ حضرت فرمود: «لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين بدون امام باقى بماند دگرگون خواهد شد.» در زيارت جامعه كبيره آمده است: خدا به وسيله شما آغاز كرد و به شما ختم مىكند و به خاطر شما باران را فرو مىفرستد و به وسيله شما آسمان را نگاه داشته است. احتمال ديگر آن است كه شايد مصلحت الهى بر اين بوده كه امام زمان (عج) موفق به تشكيل حكومت مطلوب و جامعه آرمانى شود ـ كه همه انبيا در صدد تشكيل آن بودند ولى عملاً توفيق نيافتند ـ جامعه‌اى كه امروزه از آن به مدينه فاضله و آرمان شهر... ياد مىشود. اين همان جامعه‌اى است كه همه انسانها در انتظار آن هستند و در سايه آن، عدالت، صلح، رفاه و امنيت و تمدن...، تامين مىشود. شهيد مطهرى درباره برخى از مؤلّفههاى آن مىنويسد: جامعه ايده‌آل و آرمان قيام و انقلاب مهدى (عج) يك فلسفه بزرگ اجتماعى ـ اسلامى است، اين آرمان بزرگ، گذشته از اينكه الهام بخش ايده و راهگشاى به سوى آينده است، آينه بسيار مناسبى است براى شناخت آرمانهاى اسلامى. اين نويد (جامعه ايده آل) اركان و عناصر مختلفى دارد: 1 ـ خوشبينى به آينده بشريت؛ 2 ـ پيروزى نهايى صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادى و صداقت بر زور و استكبار و ظلم و اختناق و (دجّالگرى و فريب)؛ 3 ـ حكومت جهانى واحد؛ 4 ـ عمران تمام زمين در حدى كه نقطه خراب و آباد نشده باقى نماند؛ 5 ـ بلوغ بشريت به خردمندى كامل و پيروى از فكر و ايدئولوژى و آزادى از اسارت شرايط طبيعى و اجتماعى و غرايز حيوانى؛ 6 ـ حداكثر بهره گيرى از مواهب زمين؛ 7 ـ برقرارى مساوات كامل ميان انسانها در امر ثروت؛ 8 ـ منتفى شدن كامل مفاسد اخلاقى از قبيل: زنا، ربا، شرب خمر، خيانت، دزدى، آدمكشى و غيره و خالى شدن روانها از عقدهها و كينهها؛ 9 ـ منتفى شدن جنگ و برقرارى صلح و صفا و محبت و تعاون؛ 10 ـ سازگارى انسان و طبيعت. ب) آزمايش مردم چنانكه مي‌دانيم يكى از سنّتهاى ثابت الهى، آزمايش بندگان و انتخاب صالحان و گزينش پاكان است. صحنه زندگى همواره صحنه آزمايش است تا بندگان در پرتو ايمان و صبر و تسليم برابر اوامر خداوند، تربيت يافته و به كمال برسند و استعدادهاى نهفته آنان شكوفا گردد. غيبت حضرت مهدى (عج) زمينه آزمايش مردم است. آن گروهى كه ايمان استوارى ندارند، باطنشان ظاهر مىشود و دستخوش شك و ترديد مىگردند، اما كسانى كه ايمان در اعماق قلبشان ريشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ايستادگى در برابر شدايد، پختهتر و شايستهتر مىگردند و به درجات بلندى از اجر و پاداش الهى نايل مىگردند. امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: هنگامى كه پنجمين فرزندم غايب شد، مواظب دين خود باشيد، مبادا كسى شما را از دين خارج كند. او ناگزير غيبتى خواهد داشت، به طورى كه گروهى از مؤمنان از عقيده خويش بر مىگردند. خداوند به وسيله غيبت، بندگان خويش را آزمايش مىكند... . از سخنان پيشوايان اسلام بر مي‌آيد كه آزمايش به وسيله غيبت حضرت مهدى، از سختترين آزمايشهاى الهى است. اين سختى از دو جهت است: 1 ـ از جهت اصل غيبت، كه چون بسيار طولانى مىشود بسيارى از مردم دچار شك و ترديد مىگردند. برخى در اصل تولد و برخى ديگر در دوام عمر آن حضرت شك مىكنند و جز افراد آزموده و مخلص و برخوردار از شناخت عميق، كسى بر ايمان و عقيده به امامت آن حضرت باقى نمىماند. پيامبر اسلام(ص) ضمن حديث مفصّلى مىفرمايد: مهدى از ديده شيعيان و پيروانش غايب مىشود و جز كسانى كه خداوند دلهاى آنان را جهت ايمان، شايسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمىمانند. 2 ـ از نظر سختىها و فشارها و پيش‌آمدهاى ناگوار كه در دوران غيبت رخ مي‌دهد و مردم را دگرگون مىسازد، به طورى كه حفظ ايمان و استقامت در دين، كارى سخت و دشوار مىگردد و ايمان مردم در معرض مخاطرات شديد قرار مىگيرد. ج) حفظ جان امام يكى از علل مهم غيبت امام زمان (عج) را مىتوان حفظ جان آن حضرت دانست؛ بدين معنا كه اگر امام غايب نمىشد او را نيز مانند ديگر امامان به شهادت مي‌رساندند. حتى اگر پيش از موعد مناسب نيز ظاهر شود باز جان او به خطر مي‌افتد. و لذا خداوند به وسيله غيبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ كرده است. مگر ديگر امامان با ما و در ميان ما نبودند پس چرا آنان را به شهادت رساندند؟ متأسفانه اين مردم بودند كه جايگاه امامان را نشناخته و قدر آنان را ندانستند. همين ناآگاهان و بىخبران بودند كه امام على (ع) را از صحنه سياست كنار زدند و حق او را غصب كرده و سرانجام او را به شهادت رساندند. مهمتر از همه اينكه جان امام زمان (عج) از سوى حكومتها نيز تهديد مىشد. بنابراين اگر از همان بدو تولد نام امام را مخفى نمىنمودند و در هنگام تولد، منزل امام عسكرى (ع) تحت نظر و محاصره دشمن بود بعيد نبود كه امام (عج) را در همان كودكى از بين مىبردند. در زمان غيبت صغرى امكان ديدن حضرت مهدى (عج) براى نوّاب خاص و برخى از شيعيان وجود داشت، اما به دليل مشكلات سياسى، هر يك از نواب اربعه در زمان خود موظف بودند از بردن نام حضرت و افشاى محل او در سطح عمومى خوددارى ورزند، زيرا در غير اين صورت، جان امام از سوى حكومت وقت به خطر مي‌افتاد. اين پنهانكارى، دقيقاً بر اساس دستور و راهنمايى خود امام صورت مىگرفت. چنانكه روزى ابتدا بدون اينكه سؤالى از حضرت در اينباره شده باشد، توقيعى به اين مضمون خطاب به محمد بن عثمان (سفير دوم) صادر شد: كسانى كه از اسم (من) مىپرسند، بايد بدانند اگر سكوت كنند بهشت، و اگر حرفى بزنند جهنم در انتظار آنان است، چه اينان اگر بر اسم واقف شوند، آن را فاش مىسازند و اگر از مكان آگاه شوند، آن را نشان مي‌دهند. اگر مسئله غيبت امام مهدى (عج) مطرح نبود «معتمد» عباسى كه به خون آن حضرت تشنه بود، مانند پدران بزرگوار آن حضرت، وى را نيز شهيد مىكرد و زمين از حجت خالى مىماند. از اين‌رو است كه گفته‌اند: «غيبته منا»؛ يعنى غيبت امام زمان (عج) از ناحيه مردم مىباشد. اگر مردم لياقت امام را داشتند آن حضرت مانند امامان ديگر با ما و در ميان ما بود. امام پنجم (ع) فرمود: «انّ للقائم غيبة قبل ان يقوم، قال: قلت: و لم، قال: يخاف؛ براى قائم ما (امام مهدى) قبل از آنكه به پاخيزد غيبتى است. راوى پرسيد: براى چه؟ حضرت فرمود: به دليل اينكه ترس از كشته شدن او وجود دارد.» زراره، يكى از ياران امام صادق (ع) از آن حضرت نقل مىكند كه فرمود: امام منتظر، پيش از قيام خويش مدتى از چشمها غايب خواهد شد. عرض كردم: چرا؟ فرمود: بر جان خويش بيمناك است. ممكن است گفته شود كه خداوند مىتوانست بدون غيبت، امام (عج) را حفظ كند، در جواب بايد گفت: با اينكه قدرت خدا محدود نيست ليكن كارها را بر طبق اسباب و از مجراى عادى انجام مي‌دهد. اين يكى از سنّتهاى الهى است كه در امور فردى و زندگى براساس اسباب و مجارى عادى عمل مىشود. بنا نيست براى حفظ وجود مقدس انبيا و ائمه و ترويج دين، از روش عمومى اسباب و علل دست بر دارد و بر خلاف جريان عادى، عمل كند وگرنه دنيا، دار تكليف و اختيار و امتحان نخواهد شد. اگر قرار بود خداوند بر اساس مجراى عادى عمل نكند بايد امامان را حفظ مىكرد تا به شهادت نرسند. د) آزادى از بيعت طاغوتهاى زمان در برخى از روايات اسلامى آمده است كه علت و حكمت غيبت امام مهدى (عج) اين است كه آن حضرت بدين وسيله از يوغ بيعت با طاغوتهاى زمان آزاد مىشود و تعهد و بيعت با هيچ حاكمى را بر عهده ندارد، تا بتواند در زمان قيام خود، آزادانه تلاش كند. امامان ديگر بر اساس تقيّه حكومتها را به رسميت مىشناختند، ولى امام مهدى (عج) مأمور به تقيّه نيست و به همين دليل با حكومتها و طاغوتهاى زمان بيعت نمىكند. امام حسن مجتبى (ع) در اين باره فرمود: هر كدام از ما امامان در زمان خود، بيعت حاكمان و طاغوتهاى زمان را از روى تقيّه بر عهده گرفته‌ايم، مگر امام مهدى (عج) كه عيسى بن مريم به امامت آن حضرت نماز مىگزارد. خداوند ولادت او را مخفى نگه داشت و براى او غيبتى در نظر گرفت، تا زمانى كه قيام مىكند بيعت حاكمى بر گردنش نباشد. حسن بن فضّال مىگويد: امام رضا (ع) فرمود: گويى شيعيانم را مىبينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (امام حسن عسكرى) در جست و جوى امام خود، همه جا را مىگردند اما او را نمىيابند. عرض كردم: چرا غايب مىشود؟ فرمود: براى اينكه وقتى با شمشير قيام مىكند، بيعت كسى در گردن وى نباشد. البته غيبت امام بدان معنا نيست كه آن بزرگوار در برابر سرنوشت مردم و جامعه، بىتفاوت است و نقشى در هدايت مردم ندارد، زيرا غيبت در مقابل ظهور است نه حضور. امام زمان (عج) در ميان مردم آشكار است، لكن او را نمىبينند. امام (عج) در دوران غيبت در ميان مردم حاضرند و آنان از ثمرات وجودى ايشان بهرهمند و منتفع هستند و در قالبهاى مختلف به هدايت مردم مىپردازد. محور هاى پژوهش: لطفاً فقط يكى از محورهاى زير را انتخاب كرده و درباره آن مقاله بنويسيد. 1 . آثار و فوايد غيبت امام زمان (عج). 2 . وضع جهان قبل از ظهور و آينده آن از منظر اسلام. 3 . زمينهها و علائم ظهور امام زمان (عج). 4 . ويژگىهاى حكومت امام زمان (عج). 5 . مؤلّفههاى جامعه آرمانى امام زمان (عج). 6 . زندگىنامه امام زمان (عج). 7 . انتظار و وظايف منتظران. 8 . آسيبهاى مهدويت. 9 . مدعيان مهدويت. 10 . جايگاه مصلح در اديان. منابع پژوهش: 1 . سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى. 2 . قيام و انقلاب امام مهدى، شهيد مطهرى. 3 . خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمى. 4 . عصر زندگى، محمد حكيمى. 5 . مهدى انقلابى بزرگ، ناصر مكارم شيرازى. 6 . سيره پيشوايان، مهدى پيشوايى. 7 . دادگستر جهان، ابرهيم امينى. 8 . ارشاد مفيد. 9 . حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، رسول جعفريان. 10 . كتاب غيبت، محمد بن ابراهيم نعمانى، ترجمه احمد فهرى زنجانى. 11 . گفتمان مهدويت، جمعى از نويسندگان. 12 . در انتظار ققنوس، ثامر هاشم العميدى، ترجمه مهدى عليزاده. 13 . نهج الولايه، آيةالله حسن زاده آملى. 14 . چشم اندازى به حكومت مهدى (عج)، نجم الدين طبسى. 15 . منتخب الاثر، آيةالله صافى گلپايگانى. * * * آخرين مهلت ارسال پژوهش (29/12/1387) مىباشد.

نام کتاب : معارف اسلامی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 20  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست