responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 7  صفحه : 3

بازتاب آخرين انقلاب قرن بيستم
عسگری محمود

انقلاب‌هاي ناب و واقعي، حامل بذرهاي ايده‌ي جديد هستند كه از شرايط محلي و منطقه‌اي فراتر رفته و پس از ريشه‌يابي، رشد مي‌نمايند. از سويي اثرات سياسي و اجتماعي انقلاب‌ها در طي سال‌ها، ارزيابي نمي‌شود، بلكه بايد آثار آن‌ها را در طي نسل‌ها و حتي قرن‌ها جست و جو كرد.
اصولا بازتاب انقلاب اسلامي در قالب دو روند و فرآيند قابل تعيين است:
1 ـ فرآيند طبيعي؛
2 ـ فرآيند ارادي (صدور انقلاب)
دو عنصر مشترك اين روندها، يكي پيام ناب و نافذ انقلاب وديگري مخاطبان آن مي‌باشد. وجه تمايز آن‌ها در اين نكته است كه در شكل طبيعي، برنامه، طرح و محري مشخص و از پيش تعيين شده‌اي به منظور تاثير گذاري وجودندارد، بلكه عامل كار ساز، شرايط و بستر اجتماعي كشور تحت تأثير است؛ بدين مفهوم كه چنانچه شعارها و پيام‌هاي انقلاب از ظرفيت هم نشيني و هم خواني با زمينه‌هاي اجتماعي واحد تأثيرپذير، برخوردار باشند، آن گاه شاهد تحولاتي در آن جامعه خواهيم بود، در حالي كه «مقوله‌ي صدور انقلاب» حكايت از راهبرد از پيش تعيين شده‌اي، در مجراي معيني دارد. شرط لازم اثر بخشي صدور انقلاب، مهيا بودن زمينه‌هاي اجتماعي كشور مورد نظر مي‌باشد. به تعبير روشن‌تر، چنانچه شرايط اجتماعي كشوري كه براي صادر نمودن انقلاب در نظر گرفته شده، به گونه‌اي باشد كه پذيراي ارزش‌ها و پيام‌هاي انقلاب نبوده و با آن‌ها قرابت نداشته باشد، احتمال متاثر ساختن آن جوامع، به شدت كاهش مي‌يابد.
در اين ميان، بحث تاثيرات و بازتاب‌هاي انقلاب اسلامي، نيازمند تدقيق كانون‌هاي شيعه مي‌باشد. به نظر مي‌رسد آناليز قطب‌ها، حركت‌ها و پيامدهاي نهضت شيعي، فراخور «ميراث، شدت و گستره‌ي اثر بخشي» آن‌ها، مي‌تواند معيار معقولي در اختيار ما قرار دهد. بدين معنا كه برخي حركت‌ها و جنبش‌ها، در عرصه‌ي داخلي و گروهي نيز علاوه بر عرصه‌ي خارجي منشاء اثر مي‌شوند. مقصود از عرصه‌ي داخلي عبارت است از حيطه و درجه‌ي اثر بخشي جامعه‌ي شيعه ، بر مجموعه‌ي تحولات و خط مشي‌هاي داخلي يك كشور؛ و منظور از عرصه‌ي خارجي، توان تأثير گذاري جامعه شيعي بر دگرديسي‌ها و صيرورت سياست‌ها فراملي و بين المللي، مي‌باشد.
با بهره‌گيري از اين مفاهيم، مي‌توان جوامع شيعي رابه سه دسته تقسيم كرد:
1 ـ واحدهايي كه تاثيرات چنداني، چه در عرصه‌ي داخلي و چه بر سياست‌هاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي ندارند، نظير جوامع شيعي اسماعيلي.
2 ـ جوامعي كه حيطه‌ي اثر گذاري آن‌ها در مرزهاي ملي تحديد مي‌شود، مانند شيعيان عراق و پاكستان.
3 ـ نظام‌هايي كه تأثيرات آن‌ها در بعد داخلي و خارجي قابل توجه است.
گروهي ازانديش مندان اعتقاد دارند برد جهاني برخي جنبش‌ها، عمدتاً نشئت گرفت از پيوند و همبستگي نهضت و حركت شيعي با عوامل و مؤلفه‌هاي نفوذمند جهاني هم چون نفت يا مذاكرات صلح خاور ميانه است.1 به عنوان مثال شعاع نفوذ شيعيان خليج فارس جهان است؛ چرا 70/. ذخاير نفت دنيا دراين منطقه واقع شده و هر گونه تحول سياسي يا ناآرامي در آن، پيامدهاي اقتصادي ـ سياسي گسترده‌اي را به همراه خواهد داشت. از اين رو، تحولات سياسي ايران (مانند انقلاب اسلامي) در نوع سوم تقسيم بندي مذكور، جاي مي‌گيرد.
به طور كلي، بازتاب انقلاب اسلامي در ديگر دولت‌هاي مسلمان، به شرايط خاص آن كشور و يا منطقه بسينگي دارد. بنابراين، بسته به اين كه سطح تحليل، ملي يا منطقه‌اي باشد، بايد عواملي هم چون تركيب نخبگان، ماهيت ذاتي گروهاي اسلامي و جنبش‌هاي مخالف و ديگر عوامل پر اهميت محلي را در نظر داشت.
جدا از آثار انقلاب بر شيعيان برخي معتقدند: بدون شك جمهوري اسلامي ايران باعث شد. گروه زيادي از اهل تسنن، در ايمان و عقيده‌ي مذهبي خود، قوي‌تر شوند. بنابراين، بحث بر سر موجي است كه به عنوان نتيجه‌ي انقلاب اسلامي، به يك اندازه بر شيعيان و سنيان در خاور نزديك، اثر گذار بوده است.2
با پيروزي انقلاب ايران درسراسر جهان اسلام از يوگسلاوي و مراكش در غرب گرفته، تا اندونزي و فيليپين در شرق، يك جنبش مردمي نضج گرفت. اين تجديد حيات اسلامي، به شكل‌هاي مختلف و با بيان عقيدتي مرتبط به يك ديگر، در انقلاب سال 1357 ايران، حركت‌هاي مردمي در عراق، تسخير مسجد الحرام در مكه در سال 1358، جهاد مسلمانان در افعانستان اشغال شده توسط شوروي، ترور انور سادات در مصر، مقاومت شديد در لبنان، بروز نا آرامي در كويت، بحرين، قيام مردم در الجزايز، مصر، تونس، مراكش و قيام اسلامي مردم فلسطين و تجلي يافته است. اين نيروي مردمي ناشي از بيداري اسلامي، مرزهاي جغرافيايي را هم در نورديد و از ايدئولوژي‌هاي سياسي و نظام‌هاي ملي فراتر رفت، در عين حال به عنوان مشكلي جدي، درمقابل رژيم‌هاي محافظه كار حاكم بر اين كشورها (نظير عراق) عنوان شد.
به هر حال عوامي چون ناكامي الگووهاي وارداتي ازغرب و واكنش در قبال آن‌ها، نابه ساماني جوامع اسلامي، سركوب جنبش‌هاي اسلامي از سوي حكومت‌هاي مستقر، سرخوردگي نسل پرسش گر جوان از دستگاه‌هاي مذهبي دولتي، شكست نظامي اعراب در برابر اسرائيل و تصرف بيت المقدس و بخشي از اراضي سه كشور اردن، سوريه و مصر از سوي رژيم صهيونيستي، به عنوان پارامترهاي سلبي، و پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان عاملي ايجابي، نقشي قطعي در رشد اسلامي ايفا نمودند.3
برخي انديش مندان، قائل به چهار نوع تاثير گذاري انقلاب ايران، بر جهان اسلام هستند:
1 ـ نقش آفريني مؤثر و ملموس جمهوري اسلامي در دو كشور لبنان و بحرين .
2 ـ ترغيب‌ها و تحريكات ايران در مجموعه‌اي از كشورها(مثل مصر، تونس، نيجريه، اتحاد جماهير شوروي (سابق)، پاكستان و فيليپين) گراسش‌هاي سياست اسلامي را تثبيت و تسريع نموده است.
3 ـ نقش آفريني ايران درتحريك ايدئولوژي و انديشه‌هاي سياسي اسلام نظير آنچه درمصر، سودان، مالزي و اندونزي رخ داد.
4 ـ الگو و جنبش ايران، هم چنين بهانه‌اي براي حكومت‌هايي (نظير عراق، مصر، تونس و اندونزي) به منظور توجيه كنترل و سركوب جنبش‌هاي اسلام گرايان مخالف ايجاد نمود.4
در يك تقسيم بندي كلي‌تر، مي‌توان ديدگاه‌هاي ابراز شده را در خصوص تحليل تبعات انقلاب اسلامي، در سه گروه عمده، طبقه بندي نمود؛
گروه اول شاميل محققاني است كه به حضور سياسي روحانيون در داخل ايران توجه بيش‌تر مبذول نموده و فرافكني مقولي انقلاب رابه عنوان عاملي كه به استمرار تداوم اين حضور ياري مي‌كند، تفسير مي‌نمايند.
گروه دوم، به بررسي ملاحظات عملي در سياست خارجي ايران اهتمام ورزيده‌اند و بر اين باورند صدور انقلاب، اصلي عملي در سياست خارجي كشور به شمار مي‌آيد.
سومين گروه، ضمن جدي گرفتن مسئله‌ي «صدور انقلاب» به امواج فكري ايدئولوژيك آن بر توده‌ها و حتي نخبگان مي‌دانند.5
همان گونه كه ملاحظه مي‌گردد «صدور انقلاب» را مي‌توان به عنوان مخرج مشترك ديدگاه‌هاي مذكور عنوان كرد كه هر يك به نوعي و به فراخور مطلب، درصدد تبيين آن بر آمده‌اند.
به طور كلي با نگرش تحليلي به جوامع شيعي در مورد امكان سنجي تحرك دستگاه سياست خارجي ايران در راستاي «صدور انقلاب» به دو نوع جامعه برخورد مي‌نماييم:
1 ـ آن دسته از واحدهاي سياسي كه شيعيان آن‌ها هم نژاد جامعه‌ي ايراني مي‌باشند. هم چون اكراد و تاجيك‌هاي شيعه.
2 ـ جوامعي كه شيعيان آن‌ها با ايرانيان به لحاظ نژادي ناهم سنخند. مانند اعراب شيعه.
در مجموع شواهد و قراين حكايت از آن دارد كه ايران در مقوله‌ي صدور انقلاب در اولويت‌هاي خود ترجيح مي‌دهد بر جوامع شيعي غير ايراني مانند هزاره‌هاي افغانين، آذري‌هاي آذربايجان، شيعيان جنوب لبنان و عراقي‌ها) تاكيد نمايد تابا مردمي كه به لحاظ نژادي ايراني هستند، نظير كردها و تاجيك‌ها.

بنا به اعتقاد عده‌اي، دلايلي هم چون:
1 ـ نياز قدرت‌هاي جهاين به ترساندن شيوح و حكام خليج فارس و خاورمينه به منظور هم گرايي با غرب.
2 ـ پاره‌اي از اعلاميه‌ها و اقدامات جمهوري اسلامي كه مفهوم «صدور انقلاب» را با مشي مسلحانه و ايجاد انقلاب به جهانيان القا نمود.
3 ـ اعلام نظر عناصر انقلابي و نشريات داخل كشور كه داراي منصب رسمي در حكومت نبودند و كلام آن‌ها اعلام رسمي منابع سياست گذاري خارجي به شمار نمي‌رفت. 6
همگي سبب شد تابحث صدور انقلاب در ابتدا، مقوله‌اي نظامي و توأم با كشورگشايي ترسيم گردد، ليكن بنيان گذار جمهوري اسلامي صراحتاً و در چندين مورد ـ كه در ادامه به برخي از آن‌ها اشاره خواهد شد ـ بر بهره‌گيري از بديل‌هاي نوم افزارانه، در راستاي اهداف انسان دوستانه تاكيد كرد.
در همين رابطه امام خميني (ره) مي‌گويد:
«ما بايد از مستضعفان جهان پشتيباني كنيم، ما بايد در صدور انقلاب مان به جهان كوشش كنيم و تفكر اين كه انقلاب مان را صادر نمي‌كنيم، كنار بگذاريم؛ زيرا اسلام بين كشورهاي مسلمان فرق قايل نمي‌شود و پشتيبان تمام مستضعفان جهان است» 7
منظور از «صدور انقلاب» به گفته‌ي امام خميني (ره) اين بود كه:
«ما مي‌خواهيم همين معنويتي كه در ايران پيدا شده صادر كنيم. ما نمي‌خواهيم شمشير بكشيم وتفنگ بكشيم و حمله كنيم. ما مي‌خواهيمن اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگي مان را، انقلاب اسلامي‌مان را به همه‌ي ممالك اسلامي صدر كنيم.»8«اين كه مي‌گوييم انقلاب ما به همه جا صادر شود، اين برداشت نشود كه مي‌خواهيم كشور گشايي كنيم. ما همه‌ي كشورهاي مسلمان را از خود مي‌دانيم. ما مي‌خواهيم اين چيزي كه در ايران واقع شده و اين بيداري كه در ايران واقع شده و خودشان از ابر قدرت‌ها فاصله گرفتند و دارند دست آن‌ها را از مخازن خودشان كوتاه مي‌كنند، اين در همه‌ي ملت‌ها و دولت‌ها بشود و آرزوي ما اين است. معني صدور انقلاب ما اين است كه همه‌ي ملت‌ها بيدار شوند. همه‌ي دولت‌ها بيدار شوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و از اين تحت سلطه بودني كه هستند و از اين كه همه‌ي مخازن آن‌ها دارد به باد مي‌رود و خودشان به نحو فقر زندگي مي‌كنند، نجات بدهند.»9
امام علل صدور انقلاب رابه خارج از كشور، ناشي از اسلامي بودن آن مي‌داند:
«ما انقلاب‌مان را به تمام جهان صادر مي‌كنيم؛ چرا كه تمام انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لا اله الا اللّه‌ و محمد رسول اللّه‌ بر تمام جهان طنين نيفكنده، مبارزه هست و تا مبارزه در هر جاي جهان عليه مستكبران هست، ما هستيم.»10
بعد از نهادينه شدن انقلاب و ساختارهاي آن، موضوع انقلاب، به عنوان يكي از ابعاد سياست خارجي كشور، پيگيري شد. در اين باره بايد اشاره شود پيام انقلاب اسلامي حاوي دو نكته اساسي بود:
1 ـ بازگشت به دين به عنوان بديلي براي رفع مشكلات جوامع اسلامي؛
2 ـ معرفي سيستم سياسي «ولايت فقيه».
با تحليل خط مشي‌ها و بررسي رخدادها در مي‌يابيم در خلال سال‌هاي آغازين جمهوري اسلامي، بحث «صدور انقلاب با هر روش» كم و بيش مطرح بود. (حتي با ابزار خشونت‌آميز نظير قضاياي عربستان و بحري در قالب ديدگاه‌هاي آرمان گرايان راديكال). با ملموس‌تر شدن فشارهاي ناشي از جنگ تحميلي و ساير ملاحظات داخلي ونيز تاثير پذيري از عوامل خارجي، آموزه‌ي «ام القراء» به عنوان چارچوب رفتاري دستگاه ديپلماتي كشور تدوين شد و علي رغم برخي مسايل،11به تدريج نشانه‌هايي از گرايش به عمل گرايي رؤيت گرديد. در قالب اين دكترين عنوان مي‌شود:
«ما وقتي به بيرون مرزهاي خود نگاه مي‌كنيم، اهداف ما از دو مقوله خارج نيست؛ صدور انقلاب و حفظ ام القراء، و اگر در مقطعي تزاحمي ببار آيد، اولويت با خفظ ام القراء است.»12
به طور خلاصه اين رويكرد مصلحت انديشانه، حكايت از آن داشت كه نخبگان فكري ـ ابزاري جامعه، با بازبيني خط مشي‌هاي پيشين و بهره‌گيري از تجربيات بدست آمده خردمندي، و منطق با واقعيات عمل نمودن را، در كنار باز تعريف مقوله‌ي صدور انقلاب، مد نظر قرار دادند.

پي نوشت ها:
1- توال فرانسوا، ژئوپليتيك شيعه. ترجمه‌ي عليرضا قاسم آقا. (تهران: نشر آمن، 1379)، ص، 10. همچنين ر.ك. به:
Hibbard, scott and David Islamic Activism and U.S. Foreign Policy, (Washington United state Institute of Peace Press, 1997).
2-ر.ك.به: رايت، رابين، شيعيان، مبارزان راه خدا. ترجمه‌ي علي انديشه.(تهران: نشر قومس، 1372)، ص ص. 17 ـ 33.
3-ر.ك: كديور، جميله، رويارويي، انقلاب اسلامي ايران و امريكا.(تهران: اطلاعات، 1372)، ص ص. 102 ـ 103.
4-Esposito John and James P.Piscatori, "The Global Impact of the Iranian Revolution: A Policy Perspcctive", in The Iranian Revolution and Global Impact, (Miami: florida International University Press, 1990), pits 322.
5-در اين زمينه ر.ك. به :
Esposito, John I_ (cd), The Iranian Revolution and its Global Impact,op,cit.
6-ايزدي بيژن سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران. (قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1371) ص ص. 76 ـ 78.
7-صحيفه نور، جلد 12، ص .19.
8-همان، ص 283.
9-همان، جلد 13، ص 127.
10-همان، جلد 11 ص 166.
11-از جمله اين كه، علي رغم مصلحت گرايي اين دكترين، استانه‌ي تشخيص اين تزاحم، هم مرز موجوديت نظام بود. به عبارتي تا مقطعي كه موجوديت نظام به خطر نيفتاده هر هزينه‌اي معقول و قابل تحمل خواهد بود.
12-لاريجاني، جواد، مقولاتي در استراتژي ملي. (تهران: انقلاب اسلامي، 1369)، ص 53.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 7  صفحه : 3
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست