responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 303  صفحه : 5

خاورميانه اسلامى؛ دور يا نزديك
صادقی زهرا

چكيده
طرح خاورميانه بزرگ نخستين بار در 12 سپتامبر 2002 توسط كولين پاول وزير امور خارجه وقت ايالات متحده آمريكا مطرح گرديد؛ هدف اين طرح، كمك به كشورهاى عربى در زمينه اصلاحات اقتصادى، سياسى و اجتماعى بود. هر چند كشورهاى عربى، مخالف اين طرح بودند و كشورهاى اتحاديه اروپا نيز نسبت به اين روند ترديد داشتند، اما بعد از حملات 11 سپتامبر اين طرح با جديت بيشترى دنبال شد، اما با اين حال، اختلافاتى كه اتحاديه اروپا و آمريكا در طرح‌هاى مختلف براى پيشبرد تحولات دموكراتيك در خاورميانه دارند، گواه از تعقيب منافع هر يك در اين منطقه مى باشد. هم‌چنين تجربه آمريكا در تدوين طرح خاورميانه بزرگ، به ويژه اقدامات آن در منطقه، نشان مى‌دهد كه انجام اين تحولات بدون همكارى و موافقت مردم منطقه، به ويژه از طريق اقدامات نظامى يك جانبه مى‌تواند تحولات دموكراتيك منطقه را براى مدتى‌قابل توجه به تاخير بياندازد. اما واژه "خاورميانه اسلامى " اولين بار پس از شكست ارتش صهيونيستى در جنگ 33 روزه به دست حزب ا... لبنان در سال 2006، در برابر طرح "خاورميانه جديد" وزير خارجه وقت آمريكا مطرح شد. حال سؤال اين است كه آيا اين طرح مى‌تواند در برابر طرح خاورميانه بزرگ، كه از سوى آمريكا مطرح شد، عملى گردد و اين طرح با چه چالش‌هايى مواجه است؟

مقدمه
خاورميانه اسلامى، مى‌تواند با ظهور خود مختصات متفاوتى را بر منطقه، حاكم سازد، كه در چنين حالتى، رويكرد كامل به اسلام براى ساخت و اداره جامعه و تحقق عدالت، كرامت و آزادى در جوامع بشرى در منطقه شكل مى گيرد. خاورميانه اسلامى، علاوه بر اين كه دولت‌هاى مستبد و مرتجع منطقه را به چالش مى‌كشد، با زمينه سازى براى به حكومت رسيدن دولت‌هاى مستقل و اسلام گرا، نسخه دموكراسى كنترل شده غربى را نيز بى خاصيت مى سازد. هم‌چنين، با افزايش تنفر و انزجار از امريكا، چهره واقعى او را به عنوان يك اشغال گر سلطه جو، آشكار مى‌نمايد، كه سعى‌دارد تا با تبديل منطقه به پادگانى نظامى، منابع سرشار آن را به يغما ببرد. در چنين صورت بندى جديدى، اسرائيل نيز به عنوان يك رژيم جعلى، فاقد موجوديت بوده و توسط دولت‌هاى منطقه به رسميت شناخته نخواهد شد. از سوى ديگر، طرح خاورميانه بزرگ، اهداف سياست خارجى امريكا را با رويكردى ليبراليستى در منطقه، در جهت رويارويى و مقابله پيش‌گيرانه با تهديدات نامتقارن، عليه منافع امريكا، دنبال مى كند.
ظهور خاورميانه اسلامى و رويكرد مسلمانان به آن، از يك سو، به افزايش قدرت ايران به عنوان بازيگر اصلى منطقه مى انجامد و از طرف ديگر، جمهورى اسلامى را به ام القرى و محور اتكاى جهان اسلام تبديل مى‌كند، كه البته اين روند، دقيقاً، نقطه مقابل منافع منطقه اى نظام سلطه به شمار مى رود. در چنين شرايطى، نفت مى تواند به يك اهرم فشار بر ضدتماميت خواهى قدرت‌هاى استكبارى از سوى كشورهاى منطقه، مورد استفاده قرار گيرد و اين امر مهم، تهديد استراتژيكى را براى نظام سلطه، رقم مى زند. عينيت يافتن مؤلفه‌هاى مذكور، باعث مى گردد تا خاورميانه اسلامى به منزله يك بلوك قدرت مند، نظم هژمونيك مبتنى بر يك‌جانبه گرايى امريكا را منتفى سازد.
بنابراين، فراگير بودن دين مقدس اسلام و ايدئولوژيك بودن منطقه خاورميانه، موقعيت ژئواستراتژيك، برخوردارى از 60% ذخاير انرژى جهان، جمعيت قابل توجه، بهره مند بودن از فن آورى‌هاى پيشرفته و... اين بلوك اسلامى را به يكى از بازيگران اصلى در صحنه بين الملل تبديل مى‌نمايد، كه ديگر بلوك‌هاى قدرت را كاملاً تحت تأثير خود قرار مى‌دهد.

خاورميانه جديد اسلامى و ويژگى‌هاى آن
در حال حاضر آن چه كه در خاورميانه در حال قدرت يابى است، انديشه مقاومت و بيدارى اسلامى با محوريت ملت‌هاى مسلمان منطقه مى‌باشد، كه با شكست پروژه ناسيوناليسم عربى و سوسياليسم غربى و خلأ موجود در فضاى روشنفكرى جهان عرب الترناتيو تفكر مقاومت اسلامى قوت يافته است.تحت شرايط ذكر شده، ملت‌هاى منطقه جلوتر از دولت‌هاى محافظه كار و سازشكار منطقه حركت مى‌نمايند. البته آمريكا در خاورميانه جديد خود، به دنبال حذف انديشه‌هاى اسلامى بود، اما روند تحولات اكنون نشانگر بيدارى اسلامى با محوريت اتحاد و هماهنگى ميان ملت‌هاى مسلمان است، كه شكست طرح حذف اسلام‌گرايى را به همراه داشته است.

آمريكاستيزى و آمريكاگريزى، محور ديگر خاورميانه جديد
هر چند آمريكا تلاش داشت تا خاورميانه جديدى را با محوريت حضور انحصارى خود در منطقه ايجاد كند، اما روند تحولات، خاورميانه‌اى بر اساس اتحاد منطقه براى پايان دادن به دخالت آمريكا را به نمايش گذاشته است كه اين امر را مى‌توان در تظاهرات‌هاى مردمى در هنگام سفر مقامات آمريكايى به منطقه مشاهده كرد. ميانجى‌گرى غيرصادقانه آمريكا در فرايند سازش عرب‌ها و اسرائيل و جانبدارى از اين رژيم در تمامى طرح‌هاى سازش، و نيز اتخاذ استانداردهاى دوگانه در قبال موضوعات دموكراسى و حقوق بشر، كه از آن جمله به رسميت نشناختن دولت قانونى حماس از سوى امريكاست باعث شده تا وجهه اين كشور نزد مردم منطقه خدشه دار شود.
تقويت و افزايش محبوبيت گروه‌هاى مقاومت و مبارز اسلامگرا در منطقه از ويژگى‌هاى خاورميانه اسلامى است، كه در واقع، از درون تحولات خاورميانه، بازيگران جديدى متولد مى‌شوند كه روندهاى سابق را تغيير داده و به دنبال ايجاد خاورميانه‌اى بدون حضور مداخله‌جويانه قدرت‌هاى خارجى هستند.بازيگران جديد با هويت اسلامى و مقاومت را هويت مشترك خود دانسته و بر همين اساس منافع خود را تعريف مى‌نمايند.
در واقع "خاورميانه اسلامى" نقطه مقابل "خاورميانه جديد" و طرح خاورميانه بزرگ آمريكا و غرب است، كه اولى با ويژگى "استقلال طلبى" به مقابله با طرح دومى با ماهيت "سلطه طلبى" پيشنهاد شده است. از اين روست كه احياى‌خاورميانه اسلامى بشدت موجبات نگرانى غرب و هم‌پيمانان آن‌ها را در منطقه فراهم كرده است.
آنچه دنياى غرب از تحقق آن در خاورميانه واهمه دارد، خروج كشورها و ملت‌هاى منطقه از وابستگى به غرب و استقلال خواهى است. حال اگر اين "استقلال طلبى" با چاشنى "هويت اسلامى" تلفيق گردد، به سال‌ها وابستگى جهان اسلام به غرب پايان خواهد داد؛ دنياى اسلامى كه با ظرفيت‌هاى كم نظيرسياسى و اقتصادى مى تواند ساير مكاتب دنيايى و مادى را فرو دست خود ببيند.
تأكيد بر استفاده همگانى از ظرفيت "هويت دينى مشترك" در اين منطقه از جهان، ويژگى "خاورميانه اسلامى" است، كه براساس اين ويژگى، كشورهاى منطقه خاورميانه با علم به دستاوردهاى "اسلام‌گراها" در مقابله با چالش‌هاى سه دهه اخير خاورميانه و رويارويى با طرح‌هاى استعمارى غرب حول محور هويت اسلامى خود گردهم مى آيند و ساختار هويتى جديدى را فارغ از زيرشاخه‌هاى آن براى پاسخ‌گويى به نيازهاى جديد منطقه بنيان خواهند گذاشت.
خاورميانه امروزه به يمن تمسك به "هويت اسلامى" و بعضاً تمسك به گزينه "مقاومت" - به عنوان نماينده انديشه اسلامى - بيش از هر زمان ديگرى در اوج اقتدار و در مقابله با طرح‌هاى استعمارگرايانه قدرت‌هاى سلطه‌جو موفق بوده است، كه اگر به تحولات كشورهاى، هم‌چون ايران، لبنان، عراق، تركيه، سوريه، سودان، مصر، فلسطين، افغانستان و كمى دورتر پاكستان نگاه كنيد و آن را با سال‌هاى ابتدايى دهه هفتاد و هشتاد قرن گذشته تطبيق نماييد، به درستى اين موضوع پى‌خواهيد برد و لذا آنچه از برآيند اين تأمل كنجكاوانه حاصل مى شود، حركت به سوى استقلال و خودكفايى است.
محور "مقاومت" در منطقه خاورميانه توانسته است با تكيه بر انديشه اسلامى، سنگرهاى طرح خاورميانه بزرگ را يكى پس از ديگرى فتح نمايد و اينك با توجه به فرهنگ مشترك مردم منطقه، زمان شكل گيرى رسمى "خاورميانه اسلامى" با ويژگى "استقلال خواهى" فرا رسيده است.

چالش‌ها و راهكارها
چالش‌هايى كه طرح خاورميانه بزرگ اسلامى با آن مواجه است؛ اهدافى است كه آمريكا در طرح خاورميانه بزرگ در پى دست يابى به آن‌هاست، كه از آن جمله مى‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:
1. منافع و اهداف آمريكا در مقابل ارزش‌ها و هويت منطقه خاورميانه: بر اين اساس، به نظر مى‌رسد كه همه طرح‌ها و نقشه‌هاى كنونى غرب، معطوف به محو و نابودى اين موج معنويت خواهى و گرايش به ارزش‌هاى الهى، و نيز پيش‌گيرى از فروپاشى تمدّن كنونى در آينده است. هدف اصلى طرح آمريكايى "خاورميانه بزرگ" نيز، پيش از آن‌كه رسيدن به "نفت" و يا "كنترل اتحاديه اروپا، چين و روسيه" باشد، تغيير و تعديل در نظام باورها، گفتارها و كاركردهاى جوامع اسلامى و شيعى، و به زبان صريح تر، منزوى ساختن دين مبين اسلام است. از اين رو، "دولت سازى"، "ملّت سازى"، "نخبه سازى"، "فرهنگ سازى" و "مذهب سازى" را كه در درون آموزه سياست خارجى ايالات متحده آمريكا قرار مى‌گيرد، حتماً بايد در سايه هدف محورى آن كشور، كه همان اضمحلال دين آسمانى اسلام است، جاى داد. ازاين رو، اصلاحات و دگرگونى در منطقه بايد براساس يك الگوى درون‌زا و مطابق و متناسب با ارزش‌ها و هنجارهاى بومى‌انجام پذيرد.
2. راهبرد نرم افزارى براى مهار خاورميانه اسلامى: مثلث امريكا، انگليس و صهيونيسم، براى مقابله و مهار خاور ميانه اسلامى، ابتدا راهبرد نرم افزارى نيمه سخت را در دستور كار خود قرار دادند. مثلث مذكور تلاش كرد تا با تمركز فعاليت‌هاى خود در حوزه بازيگران مؤثر در تشكيل خاورميانه اسلامى و تحت فشار قرار دادن تمامى حركت هاى‌اسلامى ، در كوتاه ترين زمان ممكن، آنها را با شكست مواجه سازد و مانع از شكل گيرى خاورميانه اسلامى گردد، كه به همين منظور در حوزه فلسطين، تمام توان خود را براى عدم تشكيل دولت حماس به كار گرفت، اما پس از شكست در اين پروژه، تلاش كرد تا ضمن وارد آوردن فشارهاى شديد اقتصادى و سياسى از يك سو، دولت فلسطينى را وادار به رسميت شناختن رژيم اشغال‌گر - برخلاف وعده‌هاى انتخاباتى حماس- نمايد و از طرف ديگر، با ايجاد و گسترش اختلاف بين حماس و ساير گروه‌هاى فلسطينى، به خصوص فتح، علاوه بر كم رنگ كردن حركت‌هاى جهادى، موجبات سقوط حماس را فراهم كند.
در حوزه لبنان نيز آمريكا خلع سلاح و به انزوا كشيدن حزب ا... در صحنه داخلى را در دستور كار خود قرار داد، كه فاز اجرايى اين هدف، با ترور رفيق حريرى و طى پروژه اى موسوم به 14 آذر، كه طراح اصلى آن موساد بود، آغاز شد و امريكا تلاش كرد، با بهره گيرى از اين موضوع، از يك طرف با متهم كردن سوريه به دست داشتن در ترور، ارتش اين كشور را وادار به عقب نشينى از خاك لبنان نمايد و از سوى ديگر، با اين ادعا كه حزب ا... وابسته به سوريه است، موضع اين گروه را در لبنان تضعيف و با استفاده از نفوذ خود در برخى گروه‌هاى مخالف حزب ا... و فعال كردن گسل‌هاى سياسى و فرقه اى در لبنان، طرح انقلاب مخملى را در اين كشور با برگزارى تظاهرات عليه اين جنبش و مطالبه خلع سلاح آن به اجرا در آورد. علاوه بر اين، رژيم صهيونيستى نيز به گسترش اقدامات اطلاعاتى و شبكه هاى‌تروريستى براى حذف سران حزب ا... مبادرت ورزيد.
در حوزه سوريه، پس از موفقيت امريكا در وادار كردن اين كشور به عقب نشينى از خاك لبنان، تلاش كرد تا سناريوى عبدالحكيم خدام را كه سعى داشت با استفاده از اپوزيسيون داخلى سوريه و شبكه‌هاى زيرزمينى زمينه سقوط دولت بشار اسد را فراهم كند، به اجرا درآورد، اما پس از شكست طرح براندازى نرم، آمريكا باز هم تلاش كرد تا با افزايش فشار سياسى و متهم كردن سوريه به دخالت در امور داخلى عراق و لبنان، اين كشور را وادار به تغيير رفتار نمايد.
در حوزه عراق نيز، آمريكا تلاش كرد تا با استفاده از فعال كردن گسل‌هاى قومى و فرقه‌اى و نيز افزايش موج حركت‌هاى تروريستى - به هر شكل ممكن - مانع از تشكيل دولت ائتلافى شود، كه موفق به اين كار هم نشد.
بنابراين، با وجود تمامى اقدامات ذكر شده براى مقابله با خاورميانه اسلامى، تلاش امريكا براى تغيير رفتار جمهورى‌اسلامى با بهانه قرار دادن موضوع فن آورى هسته اى را مى توان مهم ترين قسمت راهبرد مقابله و مهار خاورميانه اسلامى قلمداد كرد؛ پروژه‌اى كه با ارسال پرونده ايران به شوراى امنيت، تشديد فشارها را مدنظر قرار مى‌داد.
3. راهبرد سخت افزارى براى مهار خاورميانه اسلامى: ايالات متحده امريكا با احساس نگرانى شديد از روند شكل‌گيرى خاورميانه اسلامى و نيز عدم دست يابى به نتايج دلخواه سعى كرد تا براى برون رفت از وضعيت مذكور، راهبرد سخت افزارى را مورد توجه قرار دهد كه به همين منظور درجلسه اى كه با سران رژيم صهيونيستى در كاخ سفيد برگزار شد، سناريوى برخورد سخت با خاورميانه اسلامى، تهيه و تنظيم گرديد و آمريكا پس از جلسه مذكور، در نشست چند جانبه‌اى كه در يكى از كشورهاى عربى با برخى از سران دست نشانده برگزار كرد، با استفاده از نگرانى اين كشورها از رشد خاورميانه اسلامى و تقويت جبهه ايران و شيعيان در منطقه و لزوم برقرارى توازن و تقويت جبهه كشورهاى هم سوى امريكا (اردن، مصر و...) موافقت آنها را جهت برخورد با حماس، حزب ا... و سوريه جلب نمود، كه مرحله اول اين سناريو، شامل حمله به غزه با هدف سرنگونى دولت حماس، دستگيرى و سركوب انقلابيون و مهار انتفاضه فلسطين بود.
تهاجم به لبنان و اشغال جنوب اين كشور به منظور مرعوب نمودن دولت لبنان، فعال كردن گسل‌هاى سياسى - فرقه اى عليه حزب ا... و بهره گيرى از افكار عمومى براى خلع سلاح اين جنبش، دومين مرحله از سناريوى مذكور به شمار مى رود.
موفقيت در صحنه فلسطين و لبنان، اين توانايى را به نظام سلطه مى بخشيد تا سومين مرحله را نيز با هدف تغيير رفتار سوريه جهت به رسميت شناختن اسرائيل و در صورت نياز، تغيير ساختار آن كشور، عملياتى نمايد.
در مرحله چهارم، صحنه عراق مورد توجه قرار گرفت. بدين ترتيب كه بعد از حذف زرقاوى و رشد فزاينده اقدامات تروريستى با استفاده از تركيب جديد و افراطى‌تر القاعده و با ناكارآمد نشان دادن دولت اسلامى، مقدمات لازم، جهت سرنگونى دولت ائتلافى را فراهم نمايد.
4. طرح عادى كردن حضور اسرائيل در منطقه: چهارمين طرح آمريكا، طرح عادى‌سازى حضور اسرائيل در منطقه و در دست گرفتن سرنوشت سياسى منطقه است، چرا كه منافع ملى و منطقه‌اى ايران و ساير كشورهاى منطقه را به خطر مى‌اندازد. آمريكا با اين طرح به دنبال خارج كردن نقش دين از چارچوب معادلات سياسى منطقه است و آنها اميدوارند كه با سكولاريزه كردن منطقه، نگاه مسلمانان به موضوع اسرائيل نيز تغيير كند.

5. تغيير مرزهاى جغرافيايى:
خطر عمده ديگرى كه در اين طرح وجود دارد، مسئله تغيير مرزهاى جغرافيايى است و لذا در صورتى كه آمريكا بتواند به همه اهداف خود در منطقه دست پيدا كند، شرايطى همانند بعد از جنگ جهانى اول و سقوط دولت عثمانى(حدود سال‌هاى 1920 تا 1937) پديد خواهد آمد، كه قدرت‌هاى بزرگ غربى فاتح جنگ، مرزهاى خاورميانه را به تبع منافع خود ترسيم كردند تا ديگر يك قدرت بزرگ همانند عثمانى نتواند در خاورميانه سربلند نمايد. به همين دليل، يكى از راه‌كارهاى اجرايى طرح خاورميانه بزرگ، تجزيه برخى از كشورهاى اسلامى از طريق ايجاد آشوب و طرح مباحث قومى خواهد بود.
6. در سطح نظرى بايد با كمك انديشمندان و صاحب‌نظران منطقه اين نگاه از بالا به پايين و رويكرد قيم مآبانه آمريكا و غرب مورد نقد و نقادى قرار بگيرد، چرا كه اين رويكرد هم به لحاظ فلسفى و هم به لحاظ تاريخى، قابل نقد است.
7. گرفتن ابتكار عمل در منطقه حول محور "امنيت انرژى"، به نوعى كوشش در جهت نزديك كردن كشورهاى منطقه، به ويژه كشورهاى عربى منطقه است.
8. همكارى و هم‌فكرى با نيروهاى مترقى در سطح منطقه براى آشكارسازى اهداف واقعى آمريكا از ارايه طرح خاورميانه بزرگ؛
9. تأكيد بر طرح مردم‌سالارى دينى به عنوان يك الگوى منطبق با ارزش‌ها و هنجارهاى منطقه‌اى؛
10. تلاش در جهت گسترش همكارى‌هاى سياسى، اقتصادى و امنيتى با كشورهاى مهم منطقه به منظور كاهش ميزان دخالت نيروهاى بيرونى در فرآيند ايجاد نظم منطقه‌اى.
اصلاح ساختارهاى اقتصادى و پاسخ به تقاضاهاى فزاينده خيل عظيم جمعيت جوان و جوياى كار در منطقه از طريق كمك به بازارها و اتحاديه اقتصادى منطقه‌اى از ضرورى‌ترين زمينه‌هاى گسترش همكارى‌هاى منطقه‌اى است.
11. استعمار و فرايند نوسازى كشورهاى اسلامى: بيشتر كشورهاى اسلامى، يا به صورت مستقيم يا غيرمستقيم و تحت حاكميت استعمار بوده‌اند و لذا حضور طولانى استعمار در اين كشورها برخى از تغييرات بنيادين را در ساختار اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى اين كشورها در پى داشته و تبعات و پيامدهاى آن هنوز هم در اين كشورها به شكل‌هاى مختلفى قابل درك و فهم مى‌باشد.

نتيجه گيرى
طرح خاورميانه جديد كه مدل تعديل شده طرح خاورميانه بزرگ است، نقطه مقابل خاورميانه اسلامى محسوب مى شود. محوريت خاورميانه جديد، حول رژيم اشغال گر قدس، به عنوان مهم ترين شريك استراتژيكى امريكا خواهد بود و تضمين امنيت اين رژيم و نابودى تمامى سلاح‌هايى كه مى تواند اراضى اشغالى را مورد هدف قرار دهند، به عنوان اولين هدف، انتخاب شده است. به خصوص اين كه، تمامى كشورهاى منطقه نيز مى بايست، اين رژيم جعلى را به رسميت شناخته و به اجرايى شدن " نقشه راه" كه تضمين كننده منافع اسرائيل است، مجدداً اهتمام بودند.
در اين طرح، امريكا مجبور شده تا رويكرد دولت سازى خود را متوقف سازد؛ زيرا از يك سو، تلاش امريكا در منطقه و براى گسترش دموكراسى كنترل شده غربى با به قدرت رسيدن اسلام گرايان، بى نتيجه مانده و از طرف ديگر، كشورهاى مرتجع منطقه نيز اين روند گسترش دموكراسى را در تضاد با منافع داخلى خود، احساس مى كنند.
علاوه بر اين، امريكا نيز براى باز سازى قدرت نرم و نفوذ از دست رفته خود، تقويت دولت‌هاى مرتجع و هم سو را مناسب ارزيابى كرده است؛ به خصوص، اين كه، مثلث عربى (اردن، عربستان و مصر) تشكيل خاورميانه اسلامى را بر ضد منافع منطقه اى خود ارزيابى مى كنند. در خاورميانه جديد، امريكا، تلاش خواهد كرد تا از اين فرصت براى متلاشى‌كردن جبهه ضد صهيونيستى ، استفاده نمايد، به خصوص اين كه، در طرح خاورميانه جديد، مى بايست جبهه ايران و كشورهاى مرتبط با آن به شدت تعديل گردند، به گونه اى كه خاورميانه اسلامى با محوريت جمهورى اسلامى‌معنا نداشته باشد. در چنين حالتى ، كنترل پيشرفت فن آورى در منطقه و جلوگيرى از پيدايش مواردى؛ هم‌چون ايران هسته اى مشكل نخواهد بود.
در خاورميانه جديد مورد نظر امريكا، مى بايست ضمن كنترل صدور نفت و كاهش قيمت آن، احتمال استفاده از آن به عنوان يك اهرم براى وارد آوردن فشار به امريكا و متحدان استراتژيك آن براى هميشه از بين رود؛ چرا كه با افزايش يك دلار به قيمت هر بشكه، امريكا مى بايست سالانه، چهار ميليارد دلار بيشتر براى تأمين نفت مورد نياز خود هزينه كند. در خاور ميانه جديد، براى مهار و مقابله با رويكرد اسلام گرايى، ترويج اسلام سكولار از يك سو و گرايش به مذاهب انحرافى و دست ساز از طرف ديگر، مورد توجه قرار مى گيرد. امريكا براى مقابله و مهار خاورميانه اسلامى، از هيچ كوششى براى ناكام ماندن آن دريغ نكرده و از هر ابزارى براى ضربه زدن به آن استفاده مى‌كند تا مانع از شكل گيرى قطب مخالف خود در منطقه شود.

منابع و مآخذ
- ريچارد رورتى، "فوكو هيچ نسخه سياسى جالبى نمى پيچد"، روزنامه جمهوريت، 15 تير 1383.
پيتر برگر، افول سكولاريزم، دين خيزش گر و سياست جهانى، ص 17، ترجمه افشار اميرى، مؤسسه نشر و اطلاع رسانى‌پنگان، 1380.
محسن قانع بصرى، "هانتينگتون: تغيير عقيده داده ام"، ماهنامه فكرنو، ش 1 (دى ماه 1377)، ص 7.
حسن حسينى، طرح خاورميانه بزرگ‌تر، ص 40 - 60، تهران، موسسه بين المللى ابرار معاصر، 1383.
محمّدعلى عسكرى، "متن كامل طرح خاورميانه بزرگ آمريكا"، روزنامه شرق، ويژه نامه نوروز 1383.
مرتضى شيرودى، "طرح خاورميانه بزرگ، غرب و كشورهاى مسلمان"، فصلنامه انديشه تقريب، تابستان 1384، ص 86.
فرانسيس فوكوياما، "فرجام تاريخ و آخرين انسان"، ترجمه عليرضا طيب، نشريه سياست خارجى، ش 2و3 (1372).
- مجتبى اميرى، نظريه برخورد تمدّن‌ها و منتقدانش، ص 22، تهران، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللى؛ ساموئل - هانتينگتون، "رويارويى تمدّن‌ها"، ماهنامه اطلاعات سياسى و اقتصادى، خرداد و تير 1372، ص 4.
- مهدى پرهام، "نظام نوين جهانى"، ماهنامه دنياى سخن، ش 5، ص 34.
- ر.ك: "بيانيه حق توسعه"، قطعنامه شماره 128/41 مجمع عمومى سازمان ملل متحد، روزنامه ياس نو، 27 دى ماه 1382.
- سيد ابراهيم حسينى، "حق توسعه كشورهاى در حال توسعه"، ماهنامه معرفت، شماره 93 (شهريور 1384)، ص 9.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 303  صفحه : 5
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست