responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 302  صفحه : 9

فرقه گرايى و تهديدهاى امنيت فرهنگى
دلاور پوراقدم مصطفی

قسمت اول

مقدمه
يكى از تهديدهاى نرم‌افزارى كه مى‌تواند بنيان‌هاى هويتى جامعه و بالتبع چارچوب‌هاى وحدت ملى را تضعيف نمايد، افزايش مصاديق بروز فرقه‌هاى ضاله و عرفان‌هاى نوظهور است، كه مقابله با آن مستلزم تعامل و هم‌انديشى ساختارهاى متعدد، از جمله حوزه علميه قم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است.
ابن خلدون (758 - 732 ه ق) از معدود انديشمندان مسلمان سنى مذهب است، كه درباره حكومت و قدرت به مطالعه و تحقيق پرداخته و معتقد است كه زيربناى قدرت و حكومت را همبستگى ملى و قومى تشكيل مى‌دهد و در اين ارتباط دين نقش بسيار مهمى را ايفا مى‌كند.
اسلام به عنوان دين مشترك جامعه ايران، يكى از مؤلفه‌هاى تقويت كننده انسجام ملى است. به همين دليل، بخشى از پازل‌هاى جنگ نرم مخالفان نظام از طريق ايجاد تشكيك در مبانى اعتقادى متمركز شده است، كه يكى از مهم‌ترين ابزارها و روش‌هاى آن، تبليغ و ترويج مسلك‌هاى كاذب، فرقه‌هاى ضاله و عرفان‌هاى نوظهور است.
دين، همواره از ابعاد مختلفى مورد تهاجم قرار گرفته است: از منظر روانشناختى "زيگموند فرويد" منشأ دين را ناخودآگاه معرفى مى‌كند. در حوزه جامعه شناختى نيز "آگوست كنت" دين را اساساً مربوط به دوران كودكى و پيش از بلوغ انسان معرفى نموده و پيشنهاد مى‌كند كه براى گذر از آن دوران و راه يافتن به بلوغ فكرى و عصر علم و صنعت، اومانيسم بايد به جاى مذهب بنشيند.
"ماركس" دين و معنويت را ساخته و پرداخته طبقه سلطه گر بر طبقه زيردست مى‌داند، كه بايستى با انقلاب كارگرى، ايدئولوژى كمونيسم، جايگزين آن شود.
نقش و جايگاه فرقه‌هاى ضاله و عرفان‌هاى نوظهور در دايره تهديدات امنيت داخلى جمهورى اسلامى ايران در سال 1390 را مى‌توان به صورت ذيل نشان داد:
يكى از آسيب‌هاى گسترش فرقه‌هاى جعلى، مختل‌سازى امنيت فرهنگى است و لذا مهم‌ترين مؤلفه چالش‌زاى امنيت فرهنگى، تنوع و تكثر ابزار و روش‌هاى تهاجم نرم است، كه يكى از اهداف آن استحاله الگوهاى رفتارى و پردازش ذهنى نخبگان منطبق با مكتب سياسى ليبرال دموكراسى است.
فرهنگ، به مفهوم مجموعه‌اى از هنجارها و باورهاى اجتماعى است، كه رفتارها براساس آن ارزشيابى مى‌شود.(3) فرهنگ عمومى، حداقل بر سه ركن آگاهى، باور و التزام استوار است.(4) در اين چارچوب، باورها رابطه بين آگاهى و الزام رفتارى را شكل مى‌دهد، به طورى‌كه با تغيير باورها، رفتارها هم دست‌خوش تحول و تغيير مى‌شوند. جوهره فرهنگ را هويت شكل مى‌دهد و زمانى كه باورها، ارزش‌ها و هنجارهاى جامعه‌اى دگرگون مى‌شوند، هويت چنين جوامعى نيز متحول مى‌گردد. با اين توصيف مى‌توان گفت: ابعاد تهديد نرم در حوزه فرهنگ كه بقاى مرجع تهديد را مورد تهديد قرار مى‌دهد، به مفهوم تهديد باورهاى (مفروضات اساسى) كشور در سطوح نخبگان، مردم و نيروهاى‌مسلح است.(5)
فرهنگ، عناصر و اجزاى آن؛ شامل اعتقادات، باورها و ارزش‌ها، از جمله مؤلفه‌هاى تحكيم وحدت ملى‌است،(6) به طورى كه پيچيده‌ترين و مهم‌ترين مؤلفه امنيت ملى در هر كشور، امنيت فرهنگى است. براى‌كشورهايى ؛ مانند جمهورى اسلامى ايران كه هويت ايرانى - اسلامى به عنوان يكى از منابع قدرت نرم آن محسوب مى‌شود، توجه به مؤلفه هويت از اهميت ويژه‌اى برخوردار است. به همين دليل بخشى از جنگ نرم مخالفان نظام به سمت تخطئه مبانى فكرى، اعتقادى و ارزشى جمهورى اسلامى ايران متمركز شده است.(7)
ا

گفتار اول: مرورى بر فرقه‌هاى ضاله و عرفان‌هاى نوظهور
حمايت‌هاى تقنينى، اجرايى و رسانه‌اى ايالات متحده آمريكا، اسرائيل و برخى كشورهاى مهم اروپايى از ترويج برخى فرقه‌هاى ضالّه، مبيّن اين واقعيت است كه آنان با تمسك به شعار آزادى اديان در جهت ترويج برخى فرقه‌هاى‌ضاله؛ مانند وهابيت يا بهائيت اقدام مى‌كنند، كه به عنوان يكى از مولدهاى تضعيف هويت دينى مى‌تواند انسجام وحدت ملى را با چالش‌هايى مواجه كند. به همين دليل بررسى فرقه‌هاى ضاله و عرفان‌هاى نوظهور در زيرمجموعه تهديدات نرم‌افزارى امنيت ملى گنجانده مى‌شود.
فرقه‌هاى "احمديه"، "تبليغ جماعت"، "عرفان حلقه"، "نقشبنديه"، "عرفان كيهانى"، "كابالا"، "تى سى ام"، "اكنكار"، "صوفيه" برخى از مصاديق عرفان‌هاى كاذب و فرقه‌هاى وهابيت، بهائيت و شيطان پرستى نيز از مصاديق فرقه‌هاى ضاله محسوب مى‌شوند، كه ضرورت دارد از منظر توليد امنيت نرم، به دقت مورد رصد و آسيب‌شناسى نهادهاى ذى‌ربط قرار گيرند.
فرقه گروهى است كه داراى ويژگى‌هاى زير باشد:
از القاى روانى، جهت جذب، حفظ و كنترل اعضايش استفاده كند؛
در پى تشكيل فضايى بسته و به شدت توتاليتر در درون گروه باشد؛
بنيان گذار يا رهبر آن خود انتصابى، جزم انديش، غيرقابل پيش‌بينى و داراى شخصيت اقتدارطلبانه باشد؛
براى نيل به هدف خود، به كارگيرى هر وسيله‌اى را مشروع بداند؛
از ابزارهاى روان‌شناختى جهت تأثيرگذارى بر اعضاء استفاده كند.
فرقه‌ها از لحاظ ماهيت فعاليت نيز به گونه‌هاى زير تفكيك مى‌شوند:
الف) فرقه‌هاى مذهبى
اين فرقه‌ها، اساس بنيان فكرى و فعاليت خود را بر اعتقادات تاريخى و ديرين اجتماعى مى‌گذارند و با اتكا به اديان بزرگ و توسل به آنها، فعاليت خود را ادامه مى‌دهند. گروه‌هاى فرقه‌اى الحق، گروه آئوم ژاپن و ديويد كوروش، نمونه‌هايى از فرقه‌هاى مذهبى هستند.
ب) فرقه‌هاى درمانى
اين فرقه‌ها، عمدتاً از خوديارى، مشاوره و روان درمانى به عنوان اساس كارشان استفاده مى‌كنند. عمده اعضاى اين نوع فرقه‌ها، افراد تحصيل‌كرده هستند، كه از اواخر سال‌هاى 1980 به دليل درآمدهاى مالى بسيار چشم‌گير، شروع به تأثيرگذارى در چند شركت بزرگ بين‌المللى كردند. هدف اين نوع فرقه‌ها به ظاهر، درمان و رشد فردى است، كه در عين حال، روش‌هاى جديد درمانى را تجويز مى‌كنند و روش‌هاى خاصى به عنوان رژيم غذايى دارند. رهبران آن خود انتصابى بوده و مدعى هستند كه روش و آموزش آنان بى‌نظير است و باعث سعادت و آرامش انسان‌ها مى‌شود.
ج) فرقه‌هاى عرفانى فلسفى
فرقه‌هاى فلسفى بر مبناى تفكرات شرق آسيا و كشورهايى؛ مانند چين، كره و ژاپن شكل گرفته و به غرب نيز سرايت كرده‌اند. و لذا در نتيجه لغو قوانين سخت‌گيرانه مهاجرت از شرق به غرب، در سال 1965 در ايالات متحده، موج مهاجرت از آسيا به آمريكا شدت يافت و در اثر آن، شمار كثيرى از مردم هند، ژاپن و كره وارد اين كشور شدند، كه در ميان اين مهاجران، مبلغانى كه در پى تأسيس شاخه‌هايى از جنبش‌هاى دينى خود در آمريكا بودند نيز وجود داشتند.
انجمن بين‌المللى كريشنا آگاهى (هارا كريشنا) از هند، هيئت تبليغى نور مقدس (ويتال) و كليساى اتحاد از كره به رهبرى سان ميونگ، هر يك پيروانى را در ايالات متحده جذب كردند. فرقه "ذن" كه شاخه‌اى از مذهب بودا بوده و در ژاپن، ويتنام و كره رواج دارد، نيز نمونه‌اى از مورد غربى شده فرقه‌هاى شرقى است.(9)
با توجه به اين‌كه تعداد فرقه‌هاى ضاله بسيار زياد مى‌باشد، لذا به صورت موردى برخى فرقه‌ها مانند بهائيت، وهابيت، شيطان پرستى، اكنكار و مراقبت از خود را مورد بررسى قرار مى‌دهيم:

1. بهائيت
1-1. جريان‌شناسى نحله فكرى - عقيدتى فرقه ضاله بهائيت
جامعه بهايى از منسجم‌ترين فرقه‌هاى ضاله محسوب مى‌شود، كه با ادغام مطالبات سياسى و مدنى يكى از كانون‌هاى تهديد عليه وحدت ملى ارزيابى مى‌شود. شاخصه‌هاى فرقه ضاله بهائيت عبارتند از:
براى خود، هويت مستقل و خاصى در تعارض با اكثريت و نظام حاكم قائل هستند؛
مطالبات و تبليغات آنها نشان دهنده تقاضاى آنها براى نقش‌پذيرى در قدرت است؛
آگاهى جمعى و فعاليت‌هاى تشكيلاتى در جامعه بهائى بسيار قوى است؛
قوت وحضور مؤثر در شبكه جهانى و ارتباطات بين‌الملل.
ادعاى تظلم و دادخواهى مداوم اين تشكيلات عليه جمهورى اسلامى ايران در مجامع بين‌المللى از جمله مواردى‌است كه از سال‌هاى اول انقلاب تاكنون با روند روبه افزايشى ادامه داشته است.
"سيد على‌محمد شيرازى" بنيانگذار فرقه ضاله بابيه در محرم (1235 ه.ق) در شيراز به دنيا آمد و پس از مدتى‌مدعى شد كه همه جهان در انتظارش هستند و هدف اصلى‌اش، مقدمه سازى براى ظهور الهى بعد از خود است، به همين دليل لقب باب را براى خود برگزيد.
بهائيت با تلقى خاص از سياست در پناه اصل تقيه، كه به پنهان كردن باورهاى سياسى - دينى مجوز مى‌دهد، سياست‌هاى مبهم و خطرناكى را دنبال مى‌كند. در حقيقت، آنچه كه بهائيان در حوزه مسائل سياسى مى‌گويند، جز تبليغات و ادعاى بى‌طرفى ظاهرى چيز ديگرى نيست، اما آنچه كه در مورد تقيه، در ديانت بهائى بسيار مهم است، اينكه "رازدارى درباره دين و اهداف سياسى آن در بهائيت به عنوان يك نمونه تقيه كاملاً موجه است".

ريشه شكل‌گيرى بابيه، به فرقه شيخيه به رهبرى "شيخ محمد احسايى" برمى‌گردد. طرف‌داران شيخيه معتقد بودند، كه امام غايب داراى دو جنبه حقيقت و صورت است جنبه حقيقت او روح، هميشه ثابت، ولى صورت و حجاب به عنوان جسم عنصرى، دايم در حال تغيير و دگرگونى است. هر كسى كه به مقام شيعى كامل رسد، مى‌تواند محل حلول حقيقت و روح امام غايب باشد. شيخيه با اين توجيه، زمينه را براى فعاليت بابيان بوجود آورند.(10)
پس از مرگ سيد كاظم رشتى، كه جانشين شيخ محمد احسايى پيشواى فرقه شيخيه بود، مريدان او به دنبال جانشين بودند، كه در اين موقعيت سيد على محمد خود را باب امام دوازدهم معرفى كرد و برخى از پيروان سيد كاظم هم از او تبعيت كردند. سيد على محمد به تدريج ادعاى مهدويت و سرانجام نبوت نمود، كه باعث طرد وى از طرف روحانيون بزرگ شيعه شد. وى چندين بار توسط حكومت وقت دستگير و هر دفعه نيز از اقدام خود توبه مى‌نمود، ولى‌دوباره توبه را مى‌شكست و تبليغ را شروع مى‌كرد.
بنابر اعتراف خود بهائيان، باب شش، مرتبه ادعاى خويش را تغيير داد. وى در (1260 ه.ق.) ادعاى مفسر قرآن، در سال 1261 ادعاى بابيت (وسيله ارتباط با امام زمان (ع)، در سال 1262 ادعاى مهدويت (امام زمان بودن)، در سال 1263 ادعاى پيامبرى، در سال 1264 ادعاى ربوبيت (پروردگار جهان بودن)، در سال 1265 ه.ق ادعاى الوهيت و در سال 1266 تمام دعاوى خود را منكر شد و توبه نامه‌اى نزد وليعهد فرستاد.(11)
باب در سال 1263 يك نشست تاريخى را با حضور وليعهد ناصرالدين ميرزا و روحانيون برگزار كرد، و نتوانست به هيچ‌كدام از سؤالات پاسخ درستى دهد. متن اين نشست و توبه نامه وى هنوز در موزه مجلس شوراى اسلامى موجود است، به طورى كه بعدها خود بهاييان سعى داشتند آن را پنهان كنند. باب سرانجام به فرمان اميركبير در ميدان عمومى تبريز اعدام و جسدش در كوه كرمل مشرف بر خليج حيفا در فلسطين اشغالى دفن شد، كه در بين بهاييان به مقام اعلى معروف است.
معبد بهائيون در بيت‌العدل در دامنه كوه كرمل قرار دارد و متشكل از يك هيئت 9 نفره است، كه هر پنج سال يك‌بار عوض مى‌شوند و مركز اداره امور بهائيان جهان است. عبادتگاه آنان به مشرق الاذكار معروف است. هرچند از نظر هندسى هريك از بناها با يكديگر مختلف هستند، ولى از لحاظ معمارى يك اصول كلى در آنها مراعات مى‌شود، به طورى كه همه آنها داراى 9 طرف و يك تالار مركزى گنبدى مانند هستند.

2-1. عوامل و زمينه‌هاى داخلى و خارجى شكل‌گيرى بهائيت
از نظر فرهنگى، در دوره قاجار بيش از نود درصد مردم بى سواد بودند و يك‌سرى اعتقادات خرافى كه رنگ مذهبى به خود گرفته بود، در ميان مردم رسوخ داشت.(12) به سبب جهل و فقر فرهنگى توده‌هاى مردم، فرقه بهائيت توانست گروهى را جذب كند. از نظر اقتصادى نيز كشور در وضعيت اسف‌بارى به سر مى‌برد؛ قحطى‌هاى فراگير؛ بيمارى‌هاى واگيردار نظير وبا، طاعون و جنگ‌هاى داخلى و خارجى، هزاران نفر را از بين برده و روحيه بازماندگان را تضعيف نمود، كه در نتيجه به اقتصاد كشور لطمه زيادى وارد شده بود. بنابراين، از يك‌سو سرخوردگى اجتماعى به علت شكست از روسيه، بستر گرايش مردم به روزنه اميدى كه منجى عالم بشريت باشد و جهان را پر از عدل و داد كرده و ريشه فقر را بخشكاند، افزايش يافت و از سوى ديگر، جايگاه نهاد مذهبى در جامعه دوران قاجار و نحوه تعامل دستگاه سياسى با آن، نقش مهمى در شكل گيرى و تداوم فرقه بهائيت و ريشه‌هاى اعتقادى و اجتماعى آن يعنى شيخيه و بابيه داشت.
به دليل ماهيت استبدادى و خودكامه نظام پادشاهى، نظام سياسى حاكم به هيچ وجه نفوذ و اقتدار نهادهاى اصيل مذهبى را برنمى‌تابيد و همواره در صدد تضعيف آن به عنوان مهم‌ترين مانع در مقابل خودكامگى‌هاى خويش بود و ايجاد بدعت در دين مى‌توانست با تضعيف نهاد مذهبى از نفوذ و اقتدار آنان بكاهد؛ به همين دليل فتحعلى شاه، علاقه و ارادت زيادى به شيخ احمد احسايى، موسس فرقه شيخيه نشان مى‌داد(13) و محمد شاه قاجار نيز به علت داشتن عقايد صوفيانه، از علماى شيعه فاصله گرفت.(14)
علماى شيعه يكى از موانع انگليسى‌ها براى فرقه‌سازى بودند. و لذا يكى از عواملى كه بستر لازم براى مداخله آنها در حوزه فرقه‌سازى را بوجود آورد،كشمكش‌هاى مذهبى علماى اخبارى و اصولى شيعه بود.
برخى مصاديق حمايت دولت‌هاى خارجى از فرقه ضاله بهائيت عبارتند از:
دولت استعمارى روسيه پس از به رسميت شناختن فرقه ضاله بهائيت، همه گونه امكانات را در اختيار آنها گذاشت و در نخستين اقدام، مرزهاى خود را به روى بهائيان گشود و اولين معبد اين فرقه به نام "مشرق الاذكار" را در عشق آباد تركمنستان تأسيس كرد.
در نوامبر 1917، وزير خارجه انگليس اعلاميه خود مبنى بر تشكيل وطن ملى يهود را در فلسطين صادر و به فرمانده سپاه انگليس در فلسطين دستور مى‌دهد تا با تمام قوا از بهاءالله حمايت و محافظت شود.
بر اساس شواهد متعدد تاريخى مى‌توان از آمريكا به عنوان مهم ترين حامى گسترش بهائيت در ايران پس از كودتاى 28 مرداد 1332 نام برد. چنان‌كه پس از آن، واشنگتن براى پيشبرد اهداف سياسى، فرهنگى يا اقتصادى خود، ميدان را براى تكاپو و جولان بهائيان گشود، به گونه‌اى كه حدود 14 سال بسيارى از مقامات حكومت پهلوى از رئيس دولت (هويدا) گرفته تا جمع بسيارى از وزرا و مديران بلند پايه كشورى و لشكرى، دولتى و دربارى، جزء افراد وابسته به اين فرقه بودند.(15)
پس از فرار شاه و بستگانش، يكى از عناصر بهائى در امريكا، به نام "حبيب ثابت پاسال"، با تمامى امكانات از شاه و خانواده او پذيرايى كرد، كه اين اقدام، نفوذ بيشتر شاه و بهائيان را در پى داشت(16) و روز به روز موجب اعتماد و توجهات بيشتر رژيم به آنها شد،(17) به طورى كه يكى از اهداف تصويب لايحه انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى در سال 1342، به رسميت شناختن فرقه ضاله بهائيت بود.
يكى از شيوه‌هاى فرقه ضاله بهائيت، افزودن عمق و سطح اثرگذارى از طريق بهره‌گيرى از ظرفيت سياسى‌سازمان‌هاى بين‌المللى غيردولتى و مجالس قانونگذارى امريكا و اتحاديه اروپاست، كه برخى مصاديق آن عبارتند از:
پاراگراف g بند سوم "قطعنامه شماره 176 مجمع عمومى"(18) كه در شصت و چهارمين اجلاس اين مجمع در 26 مارس 2010 به تصويب رسيد، در آن بر حمايت از فرقه ضاله بهائيت تأكيد شده است؛
تصويب قطعنامه شماره 71 در صدويازدهمين كنگره آمريكا؛
يكى از ابعاد جنگ نرم كنگره امريكا براى توجيه مداخلات پارلمانى بشردوستانه در امور داخلى جمهورى اسلامى‌ايران، حمايت هدفمند از برخى فرقه‌هاى انحرافى است. براى مثال جامعه بهائيون خارج كشور با بهره‌گيرى از شاخك‌ها و ظرفيت نفوذ لابى‌هاى صهيونيستى، تحركات فعالى را براى اعمال نفوذ بر قانونگذاران كنگره آمريكا آغاز كرده‌اند، كه در برخى مواقع به صدور برخى قطعنامه‌ها، بيانيه‌ها يا اظهارنظرهاى رسمى نمايندگان و سناتورها منجر شده است؛ بطورى كه كنگره آمريكا در سال‌هاى 1982، 1984، 1988، 1990، 1992، 1994، 1996، 2000، 2006، 2008 و 2009 بيانيه‌ها و قطعنامه‌هاى متعددى را در حمايت از فرقه ضاله بهائيت صادر كرده است. در آخرين مورد مى‌توان به صدور قطعنامه شماره 71 مجلس سنا در اول دسامبر 2009 اشاره كرد، كه اين قطعنامه به پيشنهاد سناتور دموكرات ايالت اريگان "ران وايدن"(19) و عضو كميسيون انرژى و منابع طبيعى مجلس سنا به تصويب رسيد.

بيانيه‌هاى پارلمان اروپا
نكته قابل تأمل اين است كه حمايت‌هاى پارلمانى از فرقه‌هاى ضاله با پوشش ادبيات حمايت از حقوق بشر در ميان برخى قانون‌گذاران پارلمان اروپا نيز مشاهده مى‌شود، بطورى كه از آخرين مصاديق آن مى‌توان به بيانيه يازدهم اوت 2010 يا پاراگراف " "P قطعنامه هشتم سپتامبر 2010 اشاره كرد.

2. وهابيت
تبليغ و ترويج فرقه ضاله "وهابيت" توسط "ابن تيميه"(20) از پيروان "مكتب حنبلى"(21) در سال 698 هجرى قمرى‌در منطقه شام به خصوص هنگام تفسير آيه شريفه "الرحمن على العرش استوى" آغاز شد.
وى در سال 728 هجرى قمرى در زندان قلعه دمشق جان سپرد و ترويج مجدد افكار باطل وى توسط محمد بن عبدالوهاب (1703 - 1793) در عربستان با حمايت‌هاى محمد بن سعود حاكم درعيه در سال 1157 آغاز و با نبردهاى خونين به مرور بر سواحل خليج فارس و تمام منطقه حجاز مسلط شد.
مهم‌ترين حوزه‌هاى جغرافيايى كه پتانسيل تأثيرپذيرى از فرقه ضاله وهابيت را دارند، عبارتند از:
لبنان
يكى از مراكز رشد سلفى گرى لبنان است. جريان سلفى شام در دمشق توسط "ناصرالدين الالبانى" شكل گرفت. تفكر سلفى در اواخر دهه پنجاه توسط تعدادى از طلاب مراكز دينى عربستان به لبنان راه يافت، كه مهم‌ترين آنها "شيخ سالم الشهال" و "شيخ عبدالرزاق الزغبنى" بودند.
سلفيون، با توسعه حوزه‌هاى علوم دينى و مسجد سازى در نواحى فقيرنشين شمال لبنان به تبليغ عقايد سلفى‌اقدام مى‌كنند كه به وضوح مى‌توان آثار آن را در شكل‌گيرى فتح الاسلام در اردوگاه نهرالبارد مشاهده كرد، كه توسط "ابوخالد العلمه" و "شاكر العبيسى" تأسيس شد. العبيسى در سال 1970 وارد سازمان الفتح شد، ولى بعدها جزو گروه شورشى عليه عرفات درآمد و در سال 1990 به القاعده پيوست.
عراق
عراق از حوزه‌هاى جغرافيايى است كه پتانسيل بالاى رخنه، تبليغ و ترويج فرقه ضاله وهابيت در آن وجود دارد. به عنوان مثال، گروهك تروريستى انصارالاسلام كه حوزه فعاليت آن در ناحيه خودمختار كردستان عراق است، با حمايت مالى وهابيون برخى كشورهاى عرب منطقه و انتشار كتب و جزواتى به زبان‌هاى كردى، فارسى و عربى، عقايد فرقه ضاله وهابيت را نشر مى‌دهند.
آسياى ميانه
آسياى ميانه به دليل اطلاعات ناكافى مسلمانان اين منطقه به يكى از كانون‌هاى رخنه فرقه ضاله وهابيت تبديل شده، كه آثار آن به وضوح در كشورهايى؛ مانند ازبكستان، قرقيزستان و تاجيكستان مشهود است، كه احتمال شكل‌گيرى برخى سازمان‌هاى بنيادگراى فرقه‌اى در مجاورت سرزمينى شمال جمهورى اسلامى ايران را افزايش مى‌دهد، بويژه اين كه مناطقى همانند دره فرغانه كه مشترك ميان چند كشور است با افزايش گرايش‌هاى بنيادگراى سلفى روبرو شده كه ضعف تدابير امنيت مرزى اين كشورها با افغانستان، انتقال سريع‌تر بنيادگرايى سلفى به اين مناطق را موجب شده است.

استان‌هاى مرزى جمهورى اسلامى ايران
سرشاخك‌هاى رخنه فرقه ضاله وهابيت در نواحى برخوردار از موزائيك‌هاى قومى - فرقه‌اى؛ مانند اكثر استان‌هاى مرزى پررنگ‌تر است، كه سياست‌هاى فرهنگى خاص خود را مى‌طلبد. جزاير مرزى جمهورى اسلامى‌ايران در خليج فارس؛ مانند قشم و كيش نيز كه بدون تجهيزات ماهواره‌اى ؛ برنامه‌هاى رسانه‌هاى عربستان و امارات را مشاهده مى‌كنند، از كانون‌هاى تهاجم فرقه ضاله وهابيت به شمار مى‌روند.
استان‌هاى مرزى هم‌جوار با افغانستان، پاكستان يا حوزه خليج فارس، پتانسيل بالاى رشد تفكرات فرقه ضاله وهابيت را دارند؛ زيرا گسترش مدارس مذهبى مروج فرقه وهابيت در پاكستان و نبود اراده يا سازوكار مناسب براى نظارت بر اين مدارس كه با حمايت مالى برخى كشورهاى عرب حوزه خليج فارس اداره مى‌شوند، به عاملى براى تهديد انگاره‌هاى مذهبى استان‌هاى مرزى شرق كشور منجر شده كه ضرورت اتخاذ تدابير و اقدام‌هاى پيش‌گيرانه مناسب را افزايش مى‌دهد.

پى‌نوشت‌ها:
1. پژوهشگر ارشد مطالعات امنيت ملى
2. قهرمانپور، رحمان، گونه شناسى تهديدات امنيتى داخلى در سال گذشته و چشم انداز 1389، ص 19، پژوهشكده مطالعات راهبردى، خرداد 1389.
3. ملكى، حسن، مهندسى فرهنگى از طريق آموزش‌هاى رسمى، مجموعه مقالات اولين همايش ملى مهندسى‌فرهنگى بخش مفهوم شناسى و ابعاد مهندسى فرهنگى، جلد اول، ص 86، تهران: انتشارات اداره كل روابط عمومى و اطلاع رسانى دبيرخانه شوراى انقلاب فرهنگى، 1386.
4. افتخارى، اصغر، تهديدات نرم، تقريرات كلاس درس، دوره هفتم دكترى تهديدات امنيت ملى، دانشگاه عالى دفاع ملى ، 1387.
5. باقرى، سيامك و يوسفى، چيستى تهديد نرم، ص 63، مجموعه مقالات همايش امنيت نرم (امنيت نرم در جمهورى اسلامى ايران)، دانشكده امام هادى (ع)، چاپ اول، زمستان 1388.
6. لاريجانى، على و ملكى‌تبار، مجيد، بررسى راهبردى - امنيتى تأثيرات ماهواره بر باورهاى جوانان، فصلنامه مطالعات دفاعى استراتژيك، ص 138، سال هشتم، شماره 29، بهار 1386.
7. ملكى، حسن، مهندسى فرهنگى از طريق آموزش‌هاى رسمى، مجموعه مقالات اولين همايش ملى مهندسى‌فرهنگى بخش مفهوم شناسى و ابعاد مهندسى فرهنگى، جلد اول، ص 86، تهران: انتشارات اداره كل روابط عمومى و اطلاع رسانى دبيرخانه شوراى انقلاب فرهنگى، 1386.
8. خزايى، على‌اكبر، امنيت فرهنگى، ماهنامه اطلاعات راهبردى، ص 25، سال هفتم، شماره 81، بهمن 1388.
9. قاضى‌زاده، على‌رضا، آسيب‌ها و چالش‌هاى ناشى از رشد فرقه‌هاى نوظهور در ايران، پژوهشنامه هويت (2)، صص 165 - 162، پژوهشكده تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام، شماره 55، پاييز 1389.
10. اسماعيلى، محبوبه، انگلستان و گسترش فرقه بهائيت در ايران (با تأكيد بر عصر پهلوى)، فصلنامه تاريخ پژوهان، ص 9، سال چهارم، شماره 16، زمستان 1387.
11. محمدى، عليرضا، بهائيت تاريخچه، اعتقادات و وضعيت كنونى، معارف، ص 20، آبان 1388، شماره 70.
12. شميم، على اصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، ص 272، تهران: انتشارات مدبر،1375، ص 272؛ على‌نصرى ، نقدى بر اصول دوازده گانه بهائيت، ص 9، اصفهان: گويا، 1382.
13. الگار، حامد، نقش روحانيت پيشرو در جنبش مشروطيت، ص 95، تهران: توس، 1359
14. حسنى طباطبايى، مصطفى، ماجراى باب و بهاء، ص 45، تهران: روزنه، 1379.
15. رهدار، احمد، بهائيت و آمريكا، ويژه نامه ايام، شماره 29.
16. جواد منصورى، تاريخ قيام پانزده خرداد به روايت اسناد، ج 1، ص 326، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامى، 1377.
17. اسماعيلى، محبوبه، انگلستان و گسترش فرقه بهائيت در ايران (با تأكيد بر عصر پهلوى)، فصلنامه تاريخ پژوهان، ص 5، سال چهارم، شماره 16، زمستان 1387.
A/RES/64/176 .18
Ron Wyden [D - OR] sen .19
Ibn Taymiyya .20
Hanbali School .21

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 302  صفحه : 9
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست