responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 228  صفحه : 6

روايتى مستند از طالبان
مرادى مجيد

        نام كتاب: القاعده و اخواتها
    نويسنده: كميل الطويل
    ناشر: دارالساقى
    محل نشر: بيروت
    سال نشر: 2007 چاپ اول
  
 پژوهش‌ها و كتاب‌هاى فراوانى درباره جنبش‌هاى اسلامى معاصر، به ويژه جنبش‌هايى كه خشونت را ابزار دست يابى به اهدافشان قرار داده‌اند، در دسترس  محققان و خوانندگان است؛ شمارى از اين كتاب‌ها و پژوهش‌ها، اين جنبش‌ها را از نگاهى سياسى يا اجتماعى و شمارى ديگر از رهيافت‌هاى فقهى - دينى، فلسفى و يا تاريخى مطالعه كرده‌اند.
 حوادث يازدهم سپتامبر 2001، نقطه آغاز سيل عظيمى از نوشته‌ها، پيرامون القاعده و هم پيمانان آنها و نيز تشكل‌هاى جهادى زاييده آن بود؛ اما غالب اين نوشته‌ها و كتاب‌ها، به صورت شتابزده، فاقد مبانى علمى و بدون توجه به بسترها و زمينه‌هاى تاريخى اين جنبش‌ها نوشته شده و تحولات آنها را از نظر دور داشته‌اند.
 اما كتابى كه اكنون در صدد معرفى آن هستيم، تأليف نويسنده و روزنامه نگارى است كه در تاريخ جنبش‌هاى اسلامى داراى تخصص است و پيشتر در سال 1998 كتاب ارزشمندى با عنوان »الحركة الاسلامية المسلحة فى الجزائر من الانقاذ الى الجماعة« را درباره جنبش‌هاى اسلامى الجزاير تأليف و منتشر كرده است.
 اما كتاب جديد وى درباره القاعده و هم پيمانانش، روايتى موثق و مستند به ديدارهاى شخصى صورت جلسه محاكمه‌ها، تحقيقات، اعتراف‌هاى شخصى و... است.
 روايتى كه كميل الطويل از القاعده تدوين كرده، با داده‌هايى غنا يافته، كه از نگره‌ها و رهيافت‌هاى مختلفى در تاريخ نگارى القاعده قابل تحليل است. وى به مطالعه القاعده در ارتباط با سه جنبش اسلامى اصلى كه در تكوين آن مؤثر بوده‌اند، پرداخته، كه آن سه جنبش عبارتند از: جماعت الجهاد در مصر و جماعة الاسلامية المسلحة در الجزائر و الجماعة الاسلامية المقاتله در ليبى.
 نويسنده، انتخاب اين سه جنبش را به طور ويژه به دو علت اساسى مستند مى‌كند: نخست اينكه همه آنهاعملا در محيط افغان - عرب‌ها و به طور همزمان در پايان دهه هشتاد و آغاز دهه نود - يعنى در همان زمانى كه تشكيلات القاعده به وسيله اسامه بن لادن در سال 1988 تأسيس شد - پديد آمدند و يا باز سازى شدند.
 علت دوم اين است كه اين سه جماعت، تنها جماعت‌هاى جهادى در جهان عرب هستند كه بنا به ملاحظات دينى و با عنوان اينكه نظام سياسى حاكم بر اين كشورها مرتد هستند، جنگى حقيقى را براى ساقط كردن نظام‌هاى سياسى در كشورهايشان به راه انداختند.
 
 افغانستان، آغاز راه
 جهاد در افغانستان، پس از تهاجم روسيه به اين كشور در دسامبر سال 1979، به صورتى كُند و ضعيف آغاز شد تا اينكه امريكايى‌ها و برخى كشورهاى خليج فارس در سال‌هاى نخست دهه هشتاد به سبب هراس از دست يابى كمونيست‌ها به منابع نفت، به كمك مالى و تسليحاتى افغان‌ها شتافتند و داوطلبان عرب را روانه افغانستان كردند.
 در پايان سال 1984 شيخ عبد الله عزام پدر معنوى افغان - عرب‌ها به همراهى اسامه بن لادن و جمعى ديگر، دفتر خدمات مجاهدان را با هدف اشراف بر پيوستن عرب‌هاى داوطلب به گروه‌هاى افغانى تأسيس كردند.
 در پايان سال 1986، اسامه بن لادن مهمانسراى بيت الانصار را به موازات دفتر خدمات مجاهدان، در پيشاور تأسيس كرد، كه اين مسئله نقطه آغاز تأثير پذيرى وى از انديشه جماعت‌هاى جهادى و دورى از انديشه اخوان المسلمين به شمار مى‌رود، كه شيخ عبد الله عزام نماينده آن بود. پس از فزونى گرفتن و گسترش رفت و آمدهاى مجاهدان و پيوستن آنها به جبهه‌ها و نيز كثرت كشته‌ها و مجروحان، اسامه بن لادن تصميم گرفت تا مركزى را براى ثبت مشخصات كامل تمام داوطلبانى كه به افغانستان مى‌آيند، تأسيس و سازماندهى، آموزش و اعزام آنها به جبهه‌ها نيز از سوى همين مركز انجام شود، كه وى بعدها، يعنى در سال 1988 نام القاعده را براى اين مركز ثبت كرد.
 نويسنده كتاب روايت‌هاى متعددى از فعالان القاعده درباره ماهيت و اهداف اين تشكيلات ذكر مى‌كند: پاره‌اى از آنها معتقدند كه القاعده براى اهدافى جهادى در افغانستان و خارج از افغانستان به ويژه مبارزه با حكومت كمونيست يمن جنوبى تأسيس شده، اما گروهى ديگر بر آنند كه اين تشكيلات با هدف سرنگونى نظام‌هاى عربى و بر پايى خلافت تأسيس شده و نخستين امير آن ابو ايوب عراقى بود، نه اسامه بن لادن.
 به هر روى اعضاى اين تشكيلات تازه و عناصر بنيان گذار آن، صرفاً مجاهدانى نبودند كه بدون هيچ گونه پيشينه تشكيلاتى براى مبارزه با روس‌ها به افغانستان رفتند، بلكه آنها از اعضاى تشكل‌هاى جهادى‌اى بودند كه در مصر، سوريه، الجزائر، ليبى و كشورهاى ديگر سركوب شده بودند. اينان پس از بروز نشانه‌هاى شكست كمونيست‌ها در افغانستان، احساس كردند كه فرصتى مناسب در افغانستان برايشان فراهم شده تا رزمندگان خود را سازماندهى و آموزش دهند و سپس به كشورهايشان بازگردانند تا مقدمات شروع حركت جهادى تازه‌اى را فراهم آورند.
 لذا بسيارى از اين افراد با حمايت حكومت كشورهاى خود، كه با اميد برنگشتن اينان، چشم خود را به روى مهاجرتشان بسته بودند، به افغانستان منتقل شدند.
 اما همين كه مجاهدان عرب به افغانستان رسيدند، مشاهده كردند كه جهادى كه به خاطر آن پا به افغانستان گذاشته‌اند، در حال پايان است، لذا پس از عقب نشينى روس‌ها از افغانستان در سال 1989 چاره‌اى نديدند جز اين كه به مرحله پس از افغانستان بينديشند.
 در عرصه جهاد افغانستان، طيف‌هاى گسترده‌اى از جهادى‌ها، اخوان المسلمين، سلفى‌ها و ديگران با هم تلاقى پيدا كردند، كه در ميان آنها كشمكش‌هاى فكرى‌اى رخ داد كه در نتيجه آن مفهوم »جهاد«ى كه مى‌بايست در مرحله پس از افغانستان مورد اتكاى افغان - عرب‌ها باشد، معين شد. البته در ميان اين كشمكش‌ها شاخه جماعت الجهاد مصر - كه مبتنى بر انديشه‌هاى محمد عبد السلام فرج است - و امام شريف و ايمن الظواهرى و عمر عبد الحكيم (ابو مصعب السورى) پيروز شدند. چكيده تعريف آنان از مفهوم جهاد در مرحله جديد، توجيه جهاد بر ضد حكومت‌هايى بود كه شريعت را اجرا نمى‌كنند و بر اساس آنچه كه خدا نازل كرده حكومت نمى‌كنند. در تعريف آنان جريان‌هاى اسلام گرايى هم كه با انديشه جماعت‌هاى جهادى موافق نيستند، به ويژه جنبش اخوان المسلمين فاقد مشروعيت هستند.هنوز دو سال از تأسيس القاعده نگذشته بود كه نهالى كه جهادى‌ها در مهمانسراهاى پيشاور و اردوگاه‌هاى آموزشى افغان - عرب‌ها كاشته بودند، ميوه‌هايش را در قالب جماعت‌هاى جهادى‌اى داد كه در مصر، الجزائر، ليبى و كشورهاى ديگر سر بر آوردند.
 در مصر، جهادى‌هايى كه در نيمه دهه هشتاد از زندان‌ها خارج شده و در افغانستان صفوف خود را باز سازى كرده بودند، پس از بازگشت به كشور خود، تصور روشنى از وظيفه‌اى كه بر دوش دارند، نداشتند. بسيارى از آنها توسط مقامات امنيتى مصر كشف و در اواخر سال 1992 محاكمه شدند، كه در جريان محاكمه به طلائع الفتح (پيشگامان فتح) مشهور شدند، ولى مجموعه‌هاى زيادى از آنان نيز شناسايى نشدند و حتى وارد درگيرى با نيروهاى امنيتى شده و ترورها به راه انداختند و در طول نيمه نخست دهه نود، گردشگران خارجى را هم از تهاجم خود در امان نگذاشتند. در الجزائر، جهادى‌هايى كه در اردوگاه‌هاى القاعده آموزش ديده بودند در سال 1991 جماعتى را با نام الجماعة الاسلامية المسلحة تأسيس كردند و اقدام مسلحانه و برخورد مستقيم و شديد با نظام سياسى را ترجيح دادند.
 اين جماعت مسلح به سرعت زياد و به مدد خلأ موجود در عرصه اسلام گرايى و زندانى بودن طرفداران جبهه نجات بخش الجزائر (جبهة الانقاذ) و عدم وجود مرجعيت و مركزيتى براى آن دسته از طرفداران اين جبهه كه به زندان نرفتند و به كوه‌ها گريختند، رو به گسترش نهاد و تبديل به برجسته‌ترين قدرت حاضر در عرصه فعاليت مسلحانه شد؛ به ويژه پس از آن كه دو جريان محمد سعيد از »جبهه نجات بخش« و جريان سعيد مخلوفى از »جنبش دولت اسلامى« به اين جماعت پيوستند.
 در ليبى، جهادى‌هاى بازگشته از افغانستان در سال 1989 »الجماعة الاسلامية المقاتلة« (جماعت اسلامى جنگجو) را به طور سرى تأسيس كردند و همانند مصرى‌ها و الجزائرى‌ها به صورت مستقيم با نيروهاى امنيتى درگير نشدند، زيرا به اين باور رسيده بودند كه هنوز وقت مبارزه مسلحانه مستقيم نيست، لذا هسته‌هايشان را در درون كشور تأسيس و اميران مناطقشان را تعيين كردند.
 اين جماعت تا سال 1995 كه نيروهاى امنيتى ليبى برخى از هسته‌هايشان را كشف كرد، رو به فعاليت علنى نياوردند و پس از اين حادثه بود كه چاره‌اى جز آشكار كردن خود نيافتند و رو به فعاليت علنى آوردند تا جماعت‌هاى معارض ديگر به لحاظ تبليغاتى، فعاليت‌هاى آنان را به خود منسوب و از آن سوء استفاده نكنند.
 تا پيش از اين ليبيايى‌هاى پيكار جو از سال 1993 با هدف يارى رساندن به جهادى‌ها به الجزائر مى‌رفتند و طبيعى بود كه به دوستان الجزائرى شان كه در افغانستان با آنان در يك جبهه قرار داشتند، به ويژه الجماعة المسلحه بپيوندند. اما زمان زيادى از پيوستن آنان به همرزمان الجزائرى شان نگذشته بود كه شك و ترديد پيرامون درستى روش الجماعة المسلحة، به ويژه پس از اميرى جمال زيتونى گام‌هايشان را سست كرد و كارشان به جايى رسيد كه شمارى از عناصر برجسته‌شان از سوى الجماعة المسلحة الجزائر ترور شدند.
 
 پايگاه‌هاى جهادى‌ها، سودان و لندنستان
 در سال‌هاى نخست دهه نود، سودان و بريتانيا نقش محورى براى جماعت‌هاى اسلامى - عربى كه با نظام‌هاى سياسى كشورهاى خود، سر ستيز داشتند، بازى كردند. سياست درهاى باز حكومت ژنرال البشير براى اسلام گرايان، خارطوم را به كندوى عسلى، شبيه به پيشاور براى افغان - عرب‌ها تبديل كرد.
 تشكل‌هاى افغان - عربى كه در سال 1992 شاهد سقوط كابل به دست مجاهدان و سپس درگيرى‌هاى خونين ميان گروه‌هاى جهادى بودند، در قبول اين پيشنهاد مهمان نوازانه و وسوسه كننده، هيچ گونه ترديدى به خود راه ندادند، بلكه آنها از اين فرصت مهمانى براى آمادگى جهت مقابله آينده‌شان با نظام‌هاى سياسى كشور خود بهره جستند.
 برخى افراد متمكن، مهمانسراهايى براى اسلام گرايانى كه از كشور خود گريخته بودند، تأسيس كردند و برخى جماعت‌ها، شركت‌هاى واقعى و يا صورى به راه انداختند و برخى ديگر اردوگاه‌هايى را در مزارع وسيعى كه خريدارى كرده بودند، تأسيس كردند. يكى از اين اردوگاه‌هاى آموزشى را ايمن الظواهرى جهت آمادگى براى كودتا عليه نظام سياسى مصر تأسيس كرد، اما با وجود نزديكى و هم مرزى سودان با مصر، نتوانست از پايگاه سودان به خوبى استفاده كند؛ زيرا نيروهاى امنيتى مصر توانستند به درون تشكيلات الظواهرى نفوذ كرده و چيزى نمانده بود كه او را دستگير كنند، اما نيروهاى امنيتى سودان به او هشدار دادند و او ناچار به ترك سودان شد.
 اما پايگاه لندنستان، عرصه هم‌پيمانى‌ها، انشعاب‌ها و نزاع‌هاى تند ميان جماعت‌هاى اسلام گراى مسلحى شد كه اعضاى آن همچنان فعال بودند. جهادى‌هاى لندنستان از راه انتشار نشريات ويژه‌اى كه در مساجد و نمازخانه‌ها توزيع مى‌كردند، به نشر افكار خود مى‌پرداختند.
 در اين مرحله، صفوف سلفى‌ها از صفوف جهادى‌ها متمايز و منجر به آن شد كه در نيمه سال 1996 پرده خارجى از روى رهبرى جماعت مسلح الجزائر بر افتد، كه رفتار و روش به شدت تندروانه و اقداماتش در فرانسه سبب سخت‌گيرى بريتانيا نسبت به جماعت‌هاى جهادى شد و چيزى نمانده بود كه گرگ انگليس دهان اين جماعت‌ها را ببندد.
 
 افغانستان، هجرت دوباره و جنگ در جهان
 سال 1997، سال فروپاشى و شكست پروژه‌هاى جهادى‌هاى ليبى، الجزائر و مصر بود. از اين رو جهادى‌ها نه توانستند »دولت جماهير سرهنگ« را ساقط كنند و نه »كودن الجزائر« را و نه »فرعون مصر« را. لذا اين تشكل‌هاى مسلح بايد در خود بازنگرى مى‌كردند و درباره آينده‌شان به باز انديشى روى مى‌آوردند. آنان در اين كار راه‌هاى مختلفى را در پيش گرفتند، زيرا الجزائرى‌هاى جماعت مسلح تصميم به سازماندهى خود در داخل كشورشان گرفتند و به جاى جماعت سابقشان؛ يعنى »الجماعة السلفية للدعوة و القتال«، جماعتى تازه با نام »الجماعة المسلحة« را تأسيس كردند.
 ليبيايى‌ها تلاش كردند تا خود را در كشور افغانستان، در جايى كه براى نخستين بار در آن سازمان يافته بودند، بازسازى كنند. ولى مصرى‌ها به دو جريان تقسيم شدند: »جماعة الجهاد« كه به افغانستان منتقل شد و به رغم جراحتى كه برداشته بود، تصميم به ادامه راه جهاد گرفت و »الجماعة الاسلامية« كه پس از بازنگرى در افكار خود و رسيدن به اين نتيجه كه در اقدام مسلحانه چند نظام حاكم به مصر دچار خطا شده است، توقف كامل عمليات خود را اعلام كرد.
 با فروپاشى جهاد و اقدام بريتانيا و سودان به بستن پايگاه‌هاى جهادى‌ها در اراضى خود، پناهگاه ديگرى - جز افغانستان - براى ميزبانى از آنان باقى نماند.
 اسامه بن لادن پس از بستن چمدان‌هاى خود در خارطوم، نخستين كسى بود كه به همراهى رفيقش ايمن الظواهرى در سال 1996 به افغانستان رفت، در حالى كه ابو مصعب سورى رفيق سابق بن لادن در ميان افغان - عرب‌ها به كار ترويج و تبليغ مشروعيت جنگ در كنار طالبان، عليه ديگر گروه‌هاى جهادى مشغول شد.
 در طى دوره‌اى پس از اين، تحولى اساسى در انديشه القاعده پديد آمد؛ زيرا بن لادن و اطرافيانش و در رأس آنان ايمن الظواهرى در بازنگرى‌هايشان در اسباب و علل ناكامى پروژه‌هاى جهادى‌ها به اين نتيجه رسيدند كه شكست دادن نظام‌هاى سياسى عربى تا زمانى كه حاكمان عرب از كمك و حمايت ايالات متحده برخوردارند، ناممكن است و بايد ايالات متحده را به عرصه پيكار با اسلام گرايان بكشانند تا حكومت‌هاى عربى ناچار به دفاع از امريكايى‌ها شده و در نتيجه مشروعيت شان در چشم شهروندان عرب از بين برود.
 بن لادن، پروژه‌اش را - كه انتقال صحنه درگيرى از دشمن نزديك به دشمن دور را ايجاب مى‌كرد، با تشكيل جبهه جهانى پيكار با يهوديان و صليبيان (الجبهة الاسلامية العالمية لقتال اليهود و الصليبيين) - در 23 فوريه 1998 عملياتى كرد و پس از چند ماه با انفجار دو سفارتخانه ايالات متحده در نايروبى و دارالسلام به مرحله عمل وارد كرد و در ادامه در 12 اكتبر 2000 اقدام به انفجار ناوكول امريكا در بندر عدن نمود و سپس در يازده سپتامبر 2001 جنگ‌هاى نيويورك و واشنگتن را به راه انداخت. از اين رو بن لادن توانسته بود در اين سه سال هم پيمانان جديدى در افغانستان بيابد و پايه اين هم پيمانى‌ها را مستحكم‌تر كند، گروه‌هاى جهادى ديگرى هم كه به طور مستقل فعاليت مى‌كردند و در رأسشان عبد الرحيم ناشرى - مهندس انفجار ناوكول - و خالد شيخ محمد - ايده پرواز هجوم به ايالات متحده به وسيله هواپيماهاى ربوده شده - به صفوف بن لادن پيوستند و جماعت جهاد مصرى به رهبرى بن لادن نيز در القاعده ادغام و تشكل جديد به »قاعدة الجهاد« معروف گرديد.
 با اين حال جماعت‌هاى جهادى ديگرى هم هستند كه تمركز بر پروژه‌هاى جهادى خاص كشور خود اصرار دارند، مانند »الجماعة المقاتلة« در ليبى.
 
 اختاپوس سپتامبر
 رهبر تشكيلات القاعده، در سپتامبر 2001 از درون به امريكا ضربه زد و به حرف و نصيحت معترضان درون تشكيلات خود و نظر ميزبانش »ملا محمد عمر« كه هدف قرار ندادن امريكايى‌ها و اكتفا به حمله به يهوديان را ترجيح مى‌داد، گوش نكرد.
 اما باز تاب‌هاى اقدامش به خود او و تشكيلاتش محدود نشد و ميان او و مخالفانش فرقى نگذاشت. در طول پنج سالى كه از حوادث نيويورك و واشنگتن مى‌گذرد، ايالات متحده نبردى همه جانبه را با تروريسم به راه انداخته و نسل كاملى از رهبران جهاد و آموزش ديدگان اردوگاه‌هاى افغانستان را نابود يا پراكنده ساخته و امارت طالبان را كه پذيراى آنان بود از ميان برداشته است.
 با اين حال امريكايى‌ها تا امروز نتوانستند پيروزى سرنوشت سازى را بر طالبان رقم زنند ؛ زيرا آنها در حال تجديد قوا هستند و بر مناطق وسيعى از جنوب و جنوب شرقى افغانستان مسلط شده‌اند، چنان كه نتوانستند القاعده را كه محور جنگ‌شان با تروريسم بود نابود كنند. القاعده هم به تنظيم صفوف خود در مرزهاى پاكستان و افغانستان روى آورده، اما القاعده‌اى متفاوت شده است.
 تركش‌هاى القاعده در گوشه و كنار تمام جهان پراكنده است، زيرا القاعده در عراق و جزيرة العرب و حتى در خود اروپا هم پايگاه دارد و پايگاه سوم القاعده در مغرب اسلامى (تونس، مغرب و الجزائر) است. ظهور پايگاه‌هاى جديد القاعده در بلاد شام (سوريه و لبنان) يا حوزه نيل (مصر و سودان) دور از انتظار نيست. به اين ترتيب القاعده امروز مركز جذب همه مجاهدان جهان است و امريكا فرصتى را براى بن لادن فراهم ساخته كه وى طى سال‌ها نمى‌توانست و نتوانست براى خود فراهم نمايد و آن متحد كردن جهادى‌ها زير پرچم القاعده بود و اين تصويرى است كه هيچ كس هنوز عواقب و آينده آن را نمى‌تواند پيش بينى كند.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 228  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست