پيوست فرهنگى كليد احياء تمدن اسلامى
مقام معظم رهبرى، اخيراً خطاب به اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، بر ضرورت وجود »پيوست فرهنگى« براى طرحهاى اجرائى تاكيد فرمودند و در پى آن جمعى از وزرا و كارشناسان ارشد، مأمور بررسى و تهيه نظامنامه اين موضوع شدند. به منظور غنىبخشيدن به اين حركت مبارك، اين مقاله تنظيم شده است تا تقديم دستاندركاران اين فعاليت شود، در اين مقاله تلاش شده است فلسفه، اهميت، ابعاد و پيشنهاداتى براى اجرائىنمودن اين دستور مقام معظم رهبرى ارائه گردد:
فلسفه وجودى پيوست فرهنگى
براى شناخت كاركرد پيوست فرهنگى، مىتوان با بهرهگيرى از نظرات جامعهشناسانى چون پارسونز فعاليتها و ارتباطات موجود در جامعه را به چهار گروه كلى تقسيم نمود.
گروه اول: فعاليتها و ارتباطاتى است كه به منظور توليد، توزيع و مصرف كالا و خدماتى كه براى رفع نيازهاىجسمى و مادى افراد جامعه شكل مىگيرد، كه اين مجموعه در قالب »نظام اقتصادى« طبقهبندى مىشود.
گروه دوم: فعاليتها و ارتباطاتى است كه براى شكلدهى و ساماندهى نظام قدرت براى اداره امور جامعه صورت مىگيرد، كه اين مجموعه را به عنوان »نظام سياسى« جامعه تعريف مىكنيم.
گروه سوم: تامين كالا و خدماتى است كه در كنار نيازهاى مادى كه افراد در پى آن خواهند بود براى اداره مطلوب يك جامعه به عنوان كالاى عمومى مطرح مىشود، كه شامل تأمين امنيت داخلى، دفاع از مرزها، ساماندهى و رفع اختلافات حقوقى افراد جامعه، تأمين بهداشت و حفظ محيط زيست و مسائلى از اين قبيل مىشود كه اين دسته از فعاليتها را در قالب »نظام اجتماعى« يا امور عمومى، طبقهبندى مىكنند.
گروه چهارم: فعاليتها و ارتباطاتى است كه در جامعه صورت مىگيرد تا نيازهاى متعالى بعد انسانى افراد جامعه را تامين كند و به زندگى فردى و اجتماعى بشر روح و معنا ببخشد، اين فعاليتها و ارتباطات برخلاف فعاليتها و ارتباطات سه گروه ديگر كه بسيار ملموس بوده و قابل شاخصگذارى، ارزيابى و شناسائى و در نتيجه قابل سياستگذارى و مديريت هستند، چون با نظام اعتقادات، باورها و گرايشات درونى افراد جامعه سروكار دارد، فرايندى پيچيده و نحوه اعمال مديريت بر آنها بسيار متفاوت و نسبى بوده و با سازوكارهاى متفاوتى صورت مىپذيرد.
مجموعه فعاليتها و ارتباطاتى كه در اين عرصه صورت مىگيرد تا با حفظ و تقويت اعتقادات و باورهاى عميق يك جامعه ارزشهاى برآمده از آن را در روابط جامعه گسترش دهند و از اين طريق نظم و انضباطى هدفمند را در مجموعه رفتارهاى افراد يك جامعه سامان دهند تحت عنوان »نظام فرهنگى« نام مىبرند.
حال اگر به دو خصوصيت مهم افراد در تعاملات اجتماعى شامل:
1. تأثير اعتقادات و گرايشات درونى افراد بر همه تصميمات و رفتارهاى روزمره آنها در همه عرصههاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى
2. تأثيرپذيرى افراد از محيط اجتماعى و فعاليتهاى مختلف فرهنگى، اقتصادى، سياسى كه در جامعه صورت مىگيرد توجه كنيم.
اين نكته را قابل قبول مىسازد كه بين اين چهار گروه از فعاليتها، داده و ستادهاى مستمر وجود دارد و شناخت آنها، مقدمه درك فلسفه وجودى »پيوست فرهنگى« و چگونگى ساماندهى آن است (نمودار زير اين ارتباطات را نشان مىدهد)
با اين مقدمه، مىتوان اين موضوع را توضيح داد كه اگر فرض كنيم حكومتها، هيچ مداخله آگاهانهاى و سازمانيافتهاى را در شكلگيرى اعتقادات و ارزشهاى خاصى نداشته باشند و جامعه بصورت بستهاى اداره شود در يك روند زمانى بلندمدت، مىتوان پذيرفت كه اعتقادات و گرايشات فرهنگى يك جامعه، برآيند حضور نوع باورها و اعتقادات و گرايشات برجستگان و نخبگانى است كه در بخشهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى فعال بوده و پيشتازى آنها زمينهساز تسلط نوع اعتقادات، ارزشها و رفتارهاى آنها در جامعه مىگردد، نمونه اين تغييرات و تحولات را در تاريخ بسيارى از كشورها مىتوان شناسائى نمود، مانند اينكه مسلمان شدن بعضى از جوامع، بواسطه مهاجرت تجار متدين از سرزمينهاى اسلامى به آن كشورها، يا اشاعه يك مذهب خاص را در تودههاى مردم، بواسطه اعتقادات پادشاهان قدرتمند و در عين حال محبوب در مقطعى از زمان شاهد بودهايم.
اما با توسعه و گسترش ارتباطات اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى بين جوامع بشرى، سرعت تغييرات فرهنگى و همچنين مراكز و تحولات موثر بر تغييرات فرهنگى جوامع، لحظه به لحظه رو به افزايش است و ديگر اين نخبگان جامعه خودى نيستند كه تحولات درونى را هدايت مىكنند، بلكه تركيبى گسترده و پيچيده، آشكار و پنهان از مجموعه از اين عوامل است كه منشاء تغييرات فرهنگى مىشود.
بدينترتيب با صرف وجود اعتقادات و باورهاى خاص در مديريت ارشد يك جامعه، نمىتوان انتظار داشت جامعه تحت تاثير آنها، اين اعتقادات و باورها را پذيرا باشد، بلكه بايد با بهرهگيرى از ابزارها و روشهاى نوين علمىبر بخش اعظم مراكز تأثيرگذار بر فرهنگ جامعه اشراف پيدا كرد و متناسب با پيچيدگى و ماهيت فرهنگ براىاصلاح و هدايت آنها، در راستاى اعتقادات و ارزشهاى مورد نظر اعمال مديريت نمود.
نقاط تأثيرگذار در فرهنگ جوامع
نقاط تأثيرگذار را در اولين طبقهبندى مىتوان بدو طيف كلى، نقاط تأثيرگذار داخلى و خارجى تقسيمبندى نمود.
نقاط تأثيرگذار داخلى را نيز مىتوان به دو گروه فعاليتهاى آگاهانه براى حفظ و تقويت فرهنگ اصيل موردنظر و تأثيرات فرهنگى حاصل از فعاليتهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى كه بصورت ناخودآگاه اتفاق مىافتد تقسيم كرد.
همانطور كه نقاط تاثيرگذار خارجى را مىتوان به فعاليت آگاهانه خارج از مرزها براى ايجاد تغيير در نظام اعتقادات و باورهاى جامعه و تاثيرات غيرمستقيم فرهنگى حاصل از ورود علوم، فنآورىهاى جديد، روشها و الگوگيرىهاى اقتصادى ، سياسى و اجتماعى تقسيم كرد.
اين مسئله قابل اثبات است كه هرچقدر جوامع به سمت توسعه و مدرن شدن به پيش مىروند، تأثيرات فرهنگىحاصل از فعاليتهاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى رو به افزايش است(1) و حتى بسيارى از فعاليتهاىمستقيمى كه به عنوان فعاليتهاى فرهنگى قلمداد مىشود در خدمت توليد نيازهاى جديد در عرصه اقتصاد يا زمينهسازى براى تحقق سياستهاى اجتماعى خاص و يا تغيير و تحولات سياسى جامعه است و مجموعه فعاليتهاى اصيلى كه بواقع براى حفظ و تقويت اعتقادات و باورهاى اصيل يك جامعه صورت مىگيرد، بخش محدود و ناچيزى است، ضمن آنكه بواسطه عدم رشد روشها و تاخير در بهرهگيرى از علوم و فنآورىهاى جديد در فعاليتهاى تبليغى و فرهنگى، روند نفوذ آنها بسيار كند مىباشد با اين توضيحات، آنچه را به عنوان فلسفه وجودىپيشبينى »پيوست فرهنگى« براى طرحها و پروژههاى جامعه مىتوان ذكر كرد عبارت است از:
تلاش آگاهانه و از پيشطراحى شده براى جلوگيرى از آثار مخرب فرهنگى بهرهگيرى از علوم، فنآورىها، روشها و الگوهاى وارداتى و همچنين اصلاح كاركردهاى فرهنگى فعاليتهاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى داخلى است.
تا از اين رهگذر، بتوان تاثيرات غيرمستقيم فرهنگى و تاثيرات ناخودآگاه الگوگيرىها و بىتوجهىهاى داخلى را در عرصه تصميمات اقتصادى، سياسى و اجتماعى روزافزون را، به حداقل رساند.
اهميت پيوست فرهنگى
براى شناخت ابعاد اهميت پيوست فرهنگى، ابتدا بايد تلقى جامعى از مفهوم پيوست فرهنگى داشت.
همانطور كه در بخش قبل مطرح شد، تاثيرات متقابل هر فعاليت بزرگ اقتصادى، سياسى و اجتماعى بر نظام بهم پيوسته اعتقادات، ارزشها و گرايشات مردم يك جامعه كه به عنوان هسته مركزى فرهنگ معروف است، موضوع بحث پيوست فرهنگى است و از آنجهت اين موضوع براى ما اهميت پيدا مىكند كه اراده كردهايم در سير تحولات جامعه، رشد مادى و معنوى افراد را توأمان سازيم و رشد اقتصادى و فعاليتهاى سياسى را به عنوان ابزارى در خدمت ارتقاء اخلاق، معنويت و فراهمكردن شرايط محيط براى تكامل انسانيت افراد جامعه قرار دهيم.(2)
از اين روى تحقق اين معنا مستلزم وجود شناخت كافى از:
الف: مفهوم جامع فرهنگ، فرايند فرهنگسازى و فرهنگپذيرى افراد، فرايندهاى تغيير و تحول فرهنگى در جوامع.
ب: درك جامعالاطرافى از چگونگى تاثير تحولات اقتصادى، سياسى، اجتماعى جامعه بر مسائل فرهنگى جامعه
ج: شناخت تاثيرات مثبت و منفى فرهنگ عمومى جامعه موجود در ميزان موفقيت و پيشرفت، سياستها، برنامهريزىها و اقدامات مختلفى است كه براى حل معضلات اقتصادى، سياسى و اجتماعى اعمال مىشود.
د: داشتن تحليل جامع از معضلات ساختارى نظامهاى موجود، كه از طريق سازمانهاى مختلف در مسير سرعت پيشرفت جامعه مانعتراشى مىكنند.
از اين روى، تذكر اين نكته ضرورت دارد كه بايد مواظبت نمود كه:
تلقى محدود از مفهوم فرهنگ
نشناختن تاثيرات متقابل فرهنگ، سياست، اقتصاد
آشنائى ناقص و ابتدائى اكثريت مديران اجرائى متدين از مفهوم فرهنگ و فرهنگسازى
نگرانى از تبديلشدن »پيوست فرهنگى« به ابزارى براى كندكردن تصميمات اجرائى باعث نشود كه با تدوين ضوابطى ناقص براى تعداد محدودى از پروژههاى عمرانى تحت عنوان »پيوست فرهنگى« از تحولى بنيادين در جهتگيرى براى اصلاح نظامهاى اجرائى كشور و پايهگذارى تمدن اسلامى جلوگيرى شود.
.... تهيه پيوست فرهنگى براى طرحها و لوايح قانونى است كه مردمسالارى دينى را تجلى مىبخشد. بخصوص اينكه، در آغاز اين حركت چند مانع بزرگ اجتماعى هم در مسير چنين تلاشى وجود دارد كه عبارتند از:
الف: عمدهسازى نيازهاى اقتصادى از رهگذر ذات توسعه غربى و دامن زدن آن در نظام تبليغات سياسى و خلاصه كردن مشكلات جامعه در معضلات مادى و اقتصادى.
ب: پيچيدگى ماهيت موضوع در كنار عدم كارآئى سازمانهاى فرهنگى موجود براى هدايت اين حركت و نگرانىاز شكلگيرى يك جريان بوروكراسى مزاحم در جلوگيرى از سرعت تصميمگيرىهاى اجرائى.
ج: ابهامات و اختلاف نظرهاى گسترده بين نخبگان و كارشناسان جامعه، پيرامون مفاهيمى كه دراين عرصه بكار گرفته مىشود.
د: وجود درآمدهاى حاصل از فروش سرمايههاى يكبارمصرف نفت، كه در شرايط موجود، حل هر مشكل ريشهاىو ساختارى را به تاخير مىاندازد و نارسائىهاى ناشى از آن عامل را با دلارهاى نفتى جبران مىكنند.
بعد از ذكر اين مقدمات و تذكرات، اهميت پيوست فرهنگى از دو بعد قابل توجه است.
1. نقش سازنده در تسريع تحقق اهداف نظام جمهورى اسلامى
2. نقش اصلاحى در رفع موانع ساختارى و فرهنگى موجود در مسير پيشرفت و توسعه ايران اسلامى.
1. نقش سازنده پيوست فرهنگى
در توضيح نقش سازنده پيوست فرهنگى مىتوان اشاره نمود كه:
1-1. اهداف اصلى و غائى نظام اسلامى، بهبود مستمر و استقرار اعتقادات، ارزشها و جهانبينى اسلامى در تمامىروابط جامعه و ارتقاء اخلاقيات اصيل انسانى و اسلامى در بين تمامى آحاد جامعه است و از رهگذر اجرائىشدن پيوستهاى فرهنگى است كه در روند تحقق اين اهداف تسريع مىشود.(3)
1-2. قدرت، مشروعيت، نفوذ جهانى نظام جمهورى اسلامى در شرايط امروز جهانى در گرو رشد اعتقادات دينى و حفظ ارزشهاى اسلامى در بين كارگزاران، نخبگان و توده مردم است و اجرائىشدن پيوستهاى فرهنگى، زمينهساز رشد اعتقادات و حفظ ارزشهاى اسلامى در عرصههاى مختلف است.
1-3. حفظ و تقويت هويت ايرانى و اسلامى جامعه، در شرايطى كه سرعتپيداكردن فرايندهاى جهانىشدن فرهنگ، مىتواند هويت جوامع را به خطر اندازد، يكى ديگر از آثار ارزشمند اجرائىشدن پيوست فرهنگى است
1-4. با شكلگيرى يك جامعه توسعهيافته مبتنى بر اعتقادات اسلامى است كه الگوئى عملى و موفق براى حفظ هويت كشورهاى اسلامى و ايجاد يك هويت مشترك براى مقابله با استكبار جهانى فراهم مىشود و اين مهم وقتى فراهم مى شود كه ارزشهاى اعتقادى و اخلاقى، خود را در سازمانهاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى نيز عينيت بخشد.
2. نقش اصلاحى پيوست فرهنگى در رفع موانع ساختارى و فرهنگى
براى توضيح اين مطلب، لازم است ضمن اشاره به موانع ساختارى موجود، نسبت آنرا با پيوست فرهنگى تبيين كرد.
2-1. تضادآفرينى فرايندهاى نوسازى جامعه با فرهنگ اصيل اسلامى
گرچه همواره مديريت ارشد نظام اسلامى بر ضرورت استقرار تفكر و انديشه دينى در تنظيم امور جامعه پافشارىمىكند، اما لزوم نوسازى و توسعه كشور نيز ما را مجبور مىسازد، علاوه بر توليد علوم و فنآورى در داخل كشور، از يافتههاى علمى و فنآورىهاى نوين جهانى بهرهبردارى نمائيم و چون در زواياى پنهان و آشكار اين علوم، بويژه علوم انسانى و فنآورىهاى نوين، و تمامى نرمافزارهاى مختلفى كه در خدمت انسانها قرار مىگيرد، نوعى جهانبينى و گرايشات اعتقادى نهفته است، بىتوجهى به ماهيت فرهنگساز اين پديدهها، همواره يك سلسله تضاد را در جامعه اسلامى تزريق كرده است و مقاومتهاى پنهان و آشكارى را در روند توسعه و پيشرفت كشور فراهم مىسازد، اين تضادها در طول 300 - 200 سال اخير همواره جريان داشته و بسته به توازن قوا، يكطرف در موضع نفوذ و حمله و يكطرف در موضوع دفاع بوده است، نگاهى به حوادث دوران مشروعيت و درگيرىهاى نيروهاى مذهبى با رژيم پهلوى و تضادها و درگيرىهاى جريانهاى سياسى امروزين، همه و همه، نمادهائى از اين فرايند است. يعنىيك تضاد فرهنگى و اعتقادى است كه خود را به عرصه فعل و انفعالات فعاليتهاى سياسى و اجتماعى منتقل مىكند.
تهيه »پيوست فرهنگى« براى فعاليتهاى اصلى و محورى مربوط به سازندگى كشور، موجب مىگردد، اين تضادهاى مخرب در فضاى سياسى كشور با بيانى مبتنى بر علم و اصول دينى در چارچوب مباحث علمى و كارشناسى و در درون مباحث عرصه فرهنگ، مورد بحث و بررسى قرار گيرد و كمكى باشد در كاهش تضادهاىسياسى كشور.
2-2. عدم تعادل در توسعه همهجانبه كشور
يكى از موانع عمده كندى پيشرفت ايران در شرايط امروز، عدم توسعه متوازن بخشها و ابعاد مختلف تشكلدهنده جامعه است، همانطور كه همگان شاهد هستيم، مجموعه عواملى مانند پيشرفت علوم و فنون جديد در كشورهاى پيشرفته، امكان انتقال نتايج اين پيشرفتها در قالب كالا و خدمات مدرن در كشورهايى مثل ايران، كه بدليل داشتن درآمدهاى نفتى، بدون لزوم دستيابى به پيشرفت متوازن، امكان اين انتقال را داشتهاند و در نتيجه انتقال بخش اعظم استعدادهاى درخشان در بعضى از عرصههاى نوين مثل پزشكى و مهندسى، موجب گرديده است كه نتوانيم متناسب با تحولات اقتصادى و سياسى جامعه، در حوزه مسائل فرهنگى توسعه و پيشرفت داشته باشيم و همين امر موجب گرديده است، بسيارى از كاستىهاى موجود در فرهنگ عمومى جامعه، مانع پيشرفت سريعتر اقتصادى و اجتماعى و حتى عرصه سياسى بشود، نگاهى به ضعفهاى بنيادين و اساسى كه در سازمانهاى فرهنگىاعم از مردمى و دولتى و انفعالى كه در مقابل تهاجم فرهنگى غرب داريم، همگى نمادهائى از اين توسعه نامتعادل است، كه انتظار مىرود با سازماندهى صحيح براى دستيابى به »پيوستهاى فرهنگى« جهشى در جبران كاستىهاى تاريخى عرصه مباحث كارشناسى فرهنگ ايجاد شود.
2-3. كاستىها و عوارض ناشى از ساختارهاى سياسى در فرايندهاى مردمسالارى
از ديدگاه اسلامى، مشاركتدادن مردم در امور جامعه، جزئى از فرايند رشد و تعالى فكرى مردم و ابزارى است براى حفظ سلامتى كارگزاران حكومتى و در اصل و ضرورت تعميق و گسترش آن، هيچ شك و ترديدى روا نيست، اما نوع و نحوه سازماندهى تحقق اين مشاركت مىتواند فوايد و عوارض گوناگونى را در برداشته باشد.
آنچه حاصل تجربه سىساله نظام مقدس جمهورى اسلامى است، اينكه در كنار انواع آثار مثبت و سازنده خصوصيت جمهوريت نظام، اين عوارض منفى را هم شاهد بودهايم كه مجالس شوراى اسلامى و دولتها بواسطه گرايش ذاتى به جلب رضايت اكثريت مردم، همواره مسائلى را مورد توجه قرار دادهاند كه نگرانى روزمره مردم باشد و راهحلهاى كوتاهمدت داشته باشد و نتايج آن بصورت ملموسى قابل عرضه باشد. بديهى است كه در چنين شرايطى، هيچگاه دولتها و نمايندگان مردم در مجلس شوراى اسلامى بصورت فراگير و جدى درصدد شناخت معضلات فرهنگى و دستيابى به راهحلهاى مناسب و جامع نباشند.
شايد به همين دلايل باشد، كه مقام معظم رهبرى همواره توقعات جامع خود در عرصه فرهنگ را خطاب به شوراىعالى انقلاب فرهنگى مطرح فرمودهاند، مباحثى چون لزوم مهندسى فرهنگى، لزوم حضور شورا در مراحل تدوين برنامههاى پنجساله توسعه، ضرورت تهيه طرح جامع تحول در نظامهاى آموزشى كشور و در آخرين تذكر خود از ضرورت وجود »پيوست فرهنگى« براى طرحها و فعاليتها سخن گفتهاند. ايجاد اجبار قانونى در مجلس شوراى اسلامى براى تهيه »پيوست فرهنگى« براى همه طرحها و لوايحى كه به مجلس مىآيد يا در سطح هيئت دولت مورد بررسى قرار مىگيرد، مىتواند گامى بلند در رفع حاشيهنشينى فرهنگ در فرآيند مردمسالارى باشد، به عبارتىتهيه »پيوستفرهنگى« براى طرحها و لوايح قانونى است كه مردمسالارى دينى را تجلى عينى مىبخشد.
2-4. عوارض مخرب ناشى از برونزا بودن اقتصاد
وقتى فرايند توليد ثروت در يك جامعه، حاصل تحول در مغزها، انديشهها و علمىشدن روابط درونى جامعه باشد و از دل اين تحول بنيادين، سازمانهاى مناسب اجتماعى شكل بگيرد، از حاصل اين تحول فكرى و شكلگيرى سازمانهاى مدرن با بهرهگيرى از مزيتهاى اقتصادى درون يك جامعه، توليد ثروت، روندى مستمر و پويا پيدا مىكند و دولتها بدون مداخله وسيع در اقتصاد، با گرفتن ماليات مناسب از ارزش افزودههاى توليد شده در سازمانها و شركتهاى مدرن كوچك و بزرگ جامعه، به انجام وظائف اصلى خود، يعنى تامين زيرساختهائى چون امنيت داخلى، دفاع از مرزها و حفاظت از حقوق شهروندان مىپردازند و بديهى است كه در چنين روندى يكى از سرمايههاى اصلى هر جامعه، دانش نيروى انسانى، و اعتقادات، باورها و گرايشات افراد جامعه در تنظيم مناسبات اجتماعى آنها خواهد بود و فرهنگ جامعه يكى از متغيرهاى مهم و كليدى در سرعتبخشيدن به تحولات جامعه تلقى مىگردد و متناسب با درك اين اهميت است كه اختصاص نيروى انسانى خلاق و ايجاد رشتههاى مختلف دانشگاهى در حوزه توليد دانش و حل مسائل فرهنگى جامعه شكل مىگيرد و به دنبال آن، ايجاد سازمانهاى موثر اجتماعى براى زدودن نقاط ضعف از فرهنگ عمومى جامعه فرايندى كاربردى پيدا مىكند و بدينترتيب جامعه متعادلى با توسعهاى درونزا و پايدار شكل مىگيرد، اما وقتى منبع ثروتى براى جامعهاى بدست مىآيد كه براى دستيابى به آن تحولات درونى اقتصاد لازم نباشد، بلكه خود خريداران آماده باشند كه با استخراج اين منابع، بخشى از مابهازاء ثروت منتقل شده را در اختيار بگذارند، از حاصل اين ثروت يك بار مصرف در كنار دهها آثار مثبت، مجموعهاى از نابسامانىها و نارسائىهاى فرهنگى و سازمانى در چنين جوامعى شكل مىگيرد كه از مهمترين آنها، نابسامانى ساختارى در سازمانهاى اجتماعى است كه در ادبيات نظريهپردازانى كه در رابطه با موانع پيشرفت و توسعه كشور سخن گفتهاند بصورت تفضيلى بدان اشاره شده است، از جمله تبيين اين مسئله، كه يكى از عوامل كندى پيشرفت اقتصاد ايران، مداخله گسترده دولت ها در امور اقتصادى ، وجود سازمانهاى بزرگ، اما داراى معايب بوروكراتيك و ترمزكننده در فرايند توسعه است، كه اين عوامل خود در فرايندهاى بعدى، زمينهساز شكلگيرى فرهنگى مىشوند كه اين روزها در بيانات مقام معظم رهبرى به عنوان نارسائىهاى فرهنگ عمومى بدان اشاره مىشود.(4)
تدوين »پيوستهاى فرهنگى« مناسب و علمى در مرحله نخست جامعه را با عمق و جزئيات اين موانع فرهنگى آشنا مىسازد و در مرحله بعد به شناخت راهكارهاى عملى و موردى در عرصه واقعىتصميمگيرى هاى روزمره هدايت مىكند.
2-5. گسست در اتخاذ سياستها و فعاليتها اجرائى
برداشتهاى كلى از مفاهيم دينى و اعلام سياستهاى راهبردى و عدم انطباق آنها با واقعيتهاى اجتماعى، موجب مىگردد، جريانهاى مختلف سياسى در موقع استقرار، بيش از حد موفقيت خود را در جابجائى نيروهاىمديريتى و كارشناسى تشخيص دهند و بطور طبيعى تجربيات گرانقيمتى به حاشيه رانده شود و در بسيارى از موارد نيروهاى جديد نيز پس از سعى و خطاى فراوان به همانجا برسند كه نيروهاى قبلى رسيدهاند، تكرار اين مسئله در دولتهاى قبلى و دولتهاى آينده، خسارتهاى جبرانناپذيرى به روند توسعه كشور وارد مىكند كه البته تامين اين خسارتها از محل درآمدهاى نفتى، اجازه نمىدهد عمق و ابعاد اين خسارتها روشن گردد. اگر بپذيريم كه كشورى مثل ايران كه براى خود اصول و مبانى ثابتى دارد، با روشنشدن نوع امكانات و توانمندىهاى خود، بايد برنامههاى بلندمدت و نسبتاً ثابتى را پىگيرى نمايد و نمىتواند و نبايد در هر دورهاى، سياستها و راهبردهاى حاكم بر برنامههاى توسعه خود را تغيير دهد، بخشى از اين معضلات برمىگردد به بيان كلى مفاهيم در حوزه مسائل فرهنگى و اجتماعى، كه اميد است با تدوين »پيوستهاى فرهنگى« براى تمامى فعاليتهاى عمده كشور تا اندازه زيادى ثبات به برنامههاى توسعه بازگردانده شود و خسارتهاى ناشى از جابجائى مديران و كارشناسان ارشد كاهش يابد.
2-6. عدم وجود انسجام تصميمگيرى براى شكلگيرى پايههاى تمدن جديد ايرانى و اسلامى
وقتى انتظار داريم با گذشت چند دهه از عمر نظام مقدس جمهورى اسلامى، آثار شكلگيرى تمدنى تازه را مشاهده كنيم، لازمه آن، حضور جهانبينى و انديشه ناب اسلامى در تمامى نمادهاى كلامى، ارتباطى، معمارى، شهرسازى و ساختارها و سازمانهاى ادارهكننده يك جامعه است، به ترتيبى كه وقتى يك فرد خارجى وارد جامعه ما مىشود، اين تفاوت براى او مشهود بوده و احساس نمايد در بطن اين جامعه، شكل متعادل و زيبائى از يك حيات متفاوت در حال شكلگيرى است. پيشنياز تحقق اين امر، ايجاد يك فرهنگ منسجم اسلامى است، تا بتدريج آثار اين فرهنگ در سازوكارهاى ظاهرى جامعه، تجلى پيدا كند.
در حال حاضر سرعت تغييرات در جامعه ما، موجب گرديده است كه در بسيارى از موارد از جمله فرهنگ تغذيه، لباس پوشيدن، معمارى، شهرسازى ، زبان و ادبيات و نوع سازماندهى امور اجتماعى، مجموعه نامتعادل و بعضاً متضادى از انواع فرهنگها را مشاهده نمائيم و علاوه بر احساس بىهويتى در نسل جديد، روحيه ياس و نااميدى و بارى بهرجهت، در بخشهائى از افراد جامعه ظاهر شود، ايجاد يك سازوكار منسجم مديريت شده براى سياستگذارى در نحوه تدوين »پيوست فرهنگى« طرحها و پروژهها، مىتواند در يك روند تدريجى بسيارى از اين نابسامانىها را حلو فصل نمايد و بستر جامعه را براى ايجاد زيرساختهاى تمدنى جديد، مبتنى بر اصول و انديشه اسلامى همراه با بهرهگيرى از علوم و فنآورىهاى جديد فراهم سازد.
2-7. شناخت عالمانه موانع فرهنگى توسعه بخشها
علاوه بر آثار مثبت برشمرده شده براى »پيوست فرهنگى« براى رفع موانع اساسى پيشرفت و توسعه كشور و آثارىكه در راستاى احيا و تقويت فرهنگ اسلامى بوجود مىآورد، نتايج ديگرى از فرايند تهيه پيوستهاى فرهنگى انتظار مى رود و آن شناخت و اصلاح موانع فرهنگى فرا راه توسعه و افزايش اثربخشى همه فعاليتهاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى است كه بدليل وجود درآمدهاى نفتى در بسيارى از موارد ناشناخته مانده است.
2-8. ضرورت تسريع در مهندسى فرهنگى جامعه
در كنار نقشى كه جريان تدوين پيوست فرهنگى براى رفع اينگونه نارسائىهاى زيربنائى مىتواند ايفا نمايد، بحث پيوست فرهنگى، اگر بدرستى شناخته و سازماندهى شود، همچون اصلاح اقتصاد خرد زير بناى اصلاح اقتصاد كلان جامعه است و مىتواند در روند عملياتى شدن »مهندسى فرهنگى« جامعه تسريع نمايد و جريان تنظيم داده و ستاده از كل به جزء و از جزء به كل را سامان بخشد و زمينهساز ايجاد يك انسجام و تعادل در همه ابعاد تحولات كشور گردد، چرا كه فشردهترين تعريف براى مهندسى فرهنگى عبارت است از: هماهنگ كردن بازخوردهاى فرهنگى كليه فعاليتهاى اقتصادى، سياسى، قضائى، انتظامى، ادارى و غيره با اهداف فرهنگى كلان جامعه است و اين معنا جز با پيشبينى »پيوست فرهنگى« براى كليه تصميمات مهم كشور عملى نخواهد شد.
و از همين رهگذر است كه بخش زيادى از هزينههاى مراحل مطالعاتى و فعاليتهاى اجرايى كه بر مبناى پيوست فرهنگى پس از مطالعه و تدوين انجام مىشود بازگشت اقتصادى پيدا مىكند و بخشى از آن بصورت غيرمستقيم در اقتصاد ملى ظاهر مىگردد و مىتوان با منطق اقتصادى، يارانههاى مورد نياز براى تحقق اين امر را توجيه نمود، ضمن اينكه اگر اين اتفاق هم حاصل نشود، نفس رسالت حكومت مبتنى بر اصول و مبانى دينى ايجاب مىكند، بخشى از بيتالمال را براى تحقق آرمانهاى اعتقادى جامعه هزينه نمايند.
2-9. تقاضا آفرينى براى نهضت نرمافزارى و كرسىهاى نظريه پردازى
ضرورت نظريهپردازى براى يك جامعه، وقتى معنا پيدا مىكند، كه نخبگان و دانشمندان يك جامعه باور داشته باشند، بسيارى از نظريات حاكم بر علوم انسانى غرب، نمىتواند راهگشاى حل مسائل جامعه ما باشد، اين اتفاق وقتى حادث مىشود كه سه مجموعه، حوزه، دانشگاه و اجرا كه در حال حاضر بسيار دور از هم به فعاليت مشغولند، با تقاضا و سؤالات جدى مديران اجرايى با هم پيوند بخورند، به نظر مىرسد در صورت شناخت صحيح ابعاد پيوست فرهنگى براى تصميمات مهم در عرصه اجرا، اين ارتباطات براساس نيازهاى واقعى جامعه تحول پيدا كند.
2-10. حل ريشهاى مشكلات ساختارى سازمانهاى اجرايى
همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى، اين نكته به اجمال دريافت شد كه كاركرد فرهنگى تمامى سازمانهاى موجود اجرايى مىتواند براى تحقق اهداف فرهنگى نظام مزاحمت و در بسيارى از موارد نقش تخريبى داشته باشد، براى كاهش اين كاركرد مخرب در هر نهاد و سازمانى متناسب با شرايط آن، راهحلهاى مقطعى پيشبينى گرديد. براى مثال:
در نظام آموزش و پرورش امور تربيتى پايهگذارى شد.
در دانشگاههاى نهاد رهبرى بوجود آمد.
در نيروهاى نظامى و انتظامى نهاد عقيدتى، سياسى ايجاد شد.
در ادارات و كارخانجات انجمنهاى اسلامى شكل گرفت.
طبيعى بود كه علىرغم تمامى تلاشها و زحماتى كه در اين مجموعهها كشيده شد و مىشود، هيچ يك از آنها نتوانسته است، بصورت بنيادين، مشكلات ريشهاى كاركردهاى اين سازمانها را حل و فصل نمايد، بطوريكه مقام معظم رهبرى ناچار شدند، بعد از گذشت 29 سال از پيروزى انقلاب به ضرورت تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش اشاره كنند و با طرح لزوم مهندسى فرهنگى، ضرورت تجديد نظر بنيادين در شيوههاى مديريت ساختارهاى كلان كشور را اعلام نمايند.
براى عدم اصلاح ساختارهاى موجود، دلايل متعددى مىتوان برشمرد كه دو دليل عمده آن عبارت است:
1. احساس حضورى كوتاه مدت و موقتى در مديريتهاى سازمانها از سوى مديران ارشد
2. تلقى ناقص غيرعلمى و محدود از موضوع فرهنگسازى كه نتيجه آن، عدم درك تأثيرات كاركرد سازمانهاى مختلف اقتصادى، اجتماعى در تحولات فرهنگى جامعه و لزوم اصلاح آنهاست.
يكى از آثار تدريجى تدوين »پيوستهاى فرهنگى« براى فعاليتهاى عمده در سازمانها، بالا رفتن درك مديران ارشد از مفهوم فرهنگ و فرايندهاى فرهنگسازى در تصميمات بظاهر غير فرهنگى است كه مىتواند زمينهساز تحول در اصلاح ريشهاى مشكلات ساختارى سازمانهاى اجرايى كشور باشد.
2-11. رفع معضل عدم تقاضا براى هنر متعهد و هدفمند
در شرايط موجود، سازمانها و نهادهاى متعددى تلاش مىكنند براى تربيت و كمك به حضور نسل جديدى از هنرمندان متدين، آنها را براى عرضه آثار هنرى هدفمند و در خدمت پيشرفت جامعه اسلامى آماده سازند، اما عدم وجود تقاضا براى آثار آنها و حاكميت نگاه اوقات فراغتى به آثار هنرى كه البته آنهم در جاى خود اهميت دارد، موجب گرديده است بسيارى از هنرمندان در ميانه راه تلاش براى تعميق شناخت خود از مفاهيم اسلامى و درك صحيح از معضلات فرهنگى جامعه را رها كرده و به آثار هنرى سطحى روى آورند. اميد است با تهيه و اجراى پيوستهاى فرهنگى، تقاضا براى آثار هنرى هدفمند و ارزشمند گسترش يابد و از اين رهگذر، فضاى واقعى تشويق و گردش صحيح اقتصادى فراهم شود و فضاى بعضاً ناسالم تزريق يارانهها در عرصه هنر، روند كمال خود را طى كند.
ادامه دارد...
پى نوشتها:
1. مقام معظم رهبرى خطاب به اعضاى شوراى انقلاب فرهنگى 1383: امروز وسائل ارتباطى بسيار پيشرفتهاى كه وجود دارد، مثل جريانهاى متعددى كه به دريا مىريزند، دارند چيزهايى را به درون جامعه ما منتقل مىكنند كتاب، مجله، روزنامه، كالاها و ابزارهاى صنعتى مىآيد و هركدام حامل فرهنگى هستند، مصنوعات موجود دنيا هركدام با خود بخشى از فرهنگ را وارد كشور مىكنند.
2. مقام معظم رهبرى خطاب به اعضاى شورايعالى انقلاب فرهنگى 1382: در نظام اسلامى و برمبناى تفكر اسلامى، قدرت و ثروت مقدمه است براى اين كه انسانها از لحاظ فكر، اخلاق، فضايل و علم تعالى پيدا كنند و پيش بروند.
3. مقام معظم رهبرى خطاب به شورايعالى انقلاب فرهنگى (1382): حق بزرگى است كه مردم برگردن حكومت دارند، حق رشد فضيلتها و پيشرفت در زمينه معنويات: اين حق را بايد حكومت ايفا كند، اين مطلب مهمى است كه بايد برايش برنامهريزى و فكر شود.
4. مقام معظم رهبرى 1382: يكى همين مسئله فرهنگ به معناى خاص يعنى اخلاق، رفتار، فضائل، معنويات و عقايد در جامعه است كه بايستى پالايش و رشد پيدا كند .... اين را واقعاً بايد سنجيد و براساس آن پيش رفت.