تهران و دولت جديد انگلستان
با استعفاى تونى بلر از مقام نخست وزيرى، گوردن براون (وزير دارائى كابينه بلر) جانشين وى گرديد. تهران از وى استقبال كرد و محمد على حسينى، سخنگوى وزارت امور خارجه در نشست هفتگى خود در جمع خبرنگاران اظهار داشت، اميد است دولت بريتانيا با رهبر جديد، رويكرد مناسبترى به مسائل منطقه و جهان در پيش بگيرد. اين امر مىتواند در روابط خارجى ايران و بريتانيا تأثير مثبت داشته باشد. براون 56 ساله از طيف ميانه حزب كارگر، جانشين رهبر 53 ساله از همان حزب شده است. تونى بلر نخست وزير سابق انگلستان طى سه دوره رياست حزب كارگر و ده سال نخست وزيرى، به دليل كاهش محبوبيتش در مسئله عراق و براى بازسازى حزبش (كارگر)، از سمت خود كنارهگيرى كرد. بلر در ابتداى صدارتش در جمع هواداران اظهار داشت كه »انگليس به رهبرى تونى بلر، متحد نزديك ايالات متحده، در جنگ با افغانستان و عراق است«. در همين راستا بلر در كنار بوش قرار گرفت و عراق و صدام را تهديدى براى امنيت خواند پيدا نشدن سلاحهاى كشتار جمعى در عراق، سوء مديريت انگليس و امريكا در اداره اين كشور و بروز خشونتهاى قومى و خونين و كشته شدن حدود 150 سرباز انگليسى در عراق، از محبوبيت بلر كاست و منتقدان جنگ عراق در انگليس، بلر را به تسليم در برابر خواستهاى بوش متهم كردند.
بلر در مسئله فلسطين خواهان تشكيل دو كشور فلسطينى و اسرائيلى بود و تنها راه حل مشكلات خاور ميانه را مذاكره بين فلسطينىها و اسرائيلىها مىدانست؛ هر چند كه تصميمات اشتباهش در رابطه با فلسطين و لبنان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
تونى بلر هر چند كه در زمان صدارتش در زمينه سياست داخلى از جمله تبديل بريتانيا به پنجمين اقتصاد جهان حل معضل بيكارى و حل و فصل بحران ايرلند توانست موفقيتهاى مهمى را در كارنامهاش ثبت كند، ولى دخالت در عراق، دريافت رشوه در ازاى اعطاى پست و مقام موضع وى را تضعيف كرد و انتقادها به وى باعث كنارهگيرى از پست نخست وزيرى و رياست حزب كارگر شد. به باور بسيارى كنارهگيرى وى از پست نخست وزيرى و حزب كارگر فداكارى وى براى نجات حزبش بوده است.
با انتصاب براون به جاى بلر و اعلام تغييرات گسترده و مهم در سياست خارجى و داخلى اين كشور، تهران خواستار روابط دوستانه با دولت جديد انگلستان شده است. گفته مىشود كه دولت جديد انگلستان حالت مستقلترى در سياست خارجى اين كشور دارد و مىخواهد روابطش را با امريكا تا حدى از وضعيت سابق بيرون آورد. دولت جديد انگليس در مورد مسئله هستهاى ايران، همان سياست قبلى بريتانيا را ادامه و به ايران هشدار داده كه حق ندارد در خاور ميانه مسابقه اتمى راه بيندازد و حمله به ايران را غير قابل تصور ندانسته است.
درگيرىهاى جديد فتح و حماس
دور جديد درگيرىهاى دو جنبش فتح و حماس، با پايان انحلال دولت ملى فلسطينى توسط رئيس تشكيلات خودگردان، »محمود عباس« (ابومازن) پايان پذيرفت. »اسماعيل هنيه« نخست وزير دولت وحدت ملى بر كنار »و سلام فياض« كه يك اقتصاددان مستقل است، جانشين وى شد. در شروع اين درگيرىهاى فتح و حماس سعى مىكردند، نقاط كليدى را به تصرف خود در آوردند و هر يك براى خود، يك دولت ملى خود مختار تشكيل دهند.
كانون نفوذ حماس غزه، و فتح كرانه باخترى است. حماس در جريان درگيرىها بر غزه تسلط يافت و آن قدر بر پيروزىاش مطمئن بود كه فرمانده فتح را آزاد كرد. كنترل حماس بر غزه موجب شد كه ابو مازن با انحلال دولت ملى، خود دولتى به نخست وزيرى سلام فياض در كرانه باخترى تشكيل دهد؛ از اين رو فتح توانست دولت ملى را از آن خود بكند. با روى كار آمدن دولت وحدت ملى جديد فلسطينى، اتحاديه اروپا، امريكا، و سازمان ملل از دولت عباس حمايت زيادى كردند؛ هر چند كه در داخل امريكا، جمهورى خواهان از دولت بوش انتقاد كردند كه چرا از گذشته، دولت عباس را جدى نگرفت و بايد از دولت قبلى كه با اكثريت حماس به پيروزى رسيد، حمايت و پشتيبانى مىكرد. در همين راستا اسرائيل هم آمادگى خود را براى مذاكره با محمود عباس اعلام كرد.
در جريان درگيرى بين فتح و حماس مقامات مصرى اجلاسيه، شرم الشيخ را با شركت ابو بازن رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين، حسنى مبارك رئيس جمهور مصر، ملك عبدالله پادشاه اردن و بالاخره ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل، براى حل و فصل موضوع فلسطين برگزار كردند؛ ولى اهداف اصلى اين نشست، چيزى جز تن دادن به خواستههاى اسرائيل و حمايت و تقويت ابومازن در برابر جنبش حماس نبود. البته گفتنى است كه حماس به اين اجلاسيه دعوت نشده بود.
پرونده انفال
اين پرونده در باره رسيدگى به جريان نسل كشى كردهاى عراقى در حلبچه است كه كار خود را پس از صدور حكم اعدام صدام حسين، براى اجراى عدالت، در دادگاه عالى جنايى عراق كه مسئول رسيدگى به جنايات سران نظام صدام حسين است، آغاز كرد. در اين دادگاه دو تن از سران نظام صدام به اتهام نسل كشى و جنايت عليه بشريت به اعدام و دو نفر به حبس ابد محكوم شدند. يك نفر هم تبرئه گرديد. »على حسن المجيد« معروف به على شيميايى و پسر عموى صدام حسين، واقعىترين متهم پرونده انفال بود كه در جريان جنگ عراق عليه ايران عملياتى تحت عنوان عمليات انفال را توسط نيروهاى هوايى و زمينى به منظور سركوب كردهاى عراق و تغيير تركيب قومى ساكنان مناطق كردنشين عراق در سال 1988م انجام داد. در اين جريان شمار زيادى از شهروندان كرد عراقى كشته، معلول و مفقود شدند. در اين جريان 180/000 نفر كُرد كشته شدند. اين ماجرا در عراق به پرونده انفال معروف است.
واكنشها به اعطاى لقب سِر به سلمان رشدى
ملكه اليزابت دوم انگليس در ژوئن سال 2007 ميلادى، به مناسبت هشتادمين سالگرد تولدش، به سلمان رشدى نويسنده هندى - بريتانيايى، به دليل فعاليتهاى ادبىاش، لقب »شواليه« داد. اين مسئله موجب اعتراضاتى از سوى كشورهاى اسلامى، از جمله پاكستان افغانستان و ايران شد. حداد عادل رئيس مجلس شوراى اسلامى طى بياناتى ابراز داشت كه هيچ دليلى براى اين كار وجود نداشته و اين اقدام را خصومت عميق انگليس عليه ايران خواند كه مسلمانان جهان اين اقدام انگليس را بى جواب نخواهند گذاشت«. سخنگوى وزارت امور خارجه (حسينى) نيز اين اقدام دولت انگليس را محكوم كرد و در يك كنفرانس خبرى در تهران ابزار داشت: »مدال دادن به يكى از منفورترين چهرههاى جهان، نمونه بارزى از خصومت با اسلام در ميان مقامات ارشد بريتانيا است.«
امام خمينى در سال 1367 به دليل انتشار كتاب »آيات شيطانى« توسط سلمان رشدى، قتل او را به دليل اهانت به ساحت پيامبر اكرم و قرآن واجب دانسته كه به همين منظور يك جايزه يك ميليون دلارى هم در نظر گرفته شد.
سلمان رشدى 60 ساله، فرزند يك بازرگان هندى است كه در دانشگاه كمبريج تحصيل كرده و نخستين رُمانش تحت عنوان »گريموس« (1977م) مورد بى توجهى محافل ادبى قرار گرفت؛ ولى رُمان بعديش تحت عنوان »بچههاى نيمه شب«، يك شبه شهرت جهانى گرفت. چهارمين اثر او تحت عنوان »آيات شيطانى«، به دليل تفسير كفرآميز از اسلام و پيامبر (ص)، در كشورهاى ايران، هند، پاكستان، مصر و... رسماً ممنوع اعلام شد.
شايد بتوان گفت، اعطاى اين لقب پس از چندين سال به اين نويسنده، به دليل ماهيت ضد ايرانى انگليس و تحت فشار قرار دادن ايران در مسئله انرژى هستهاى است.
واكنش كرزاى به كشته شدن شهروندان غير نظامى كشورش
در جريان عمليات نظامى هوايى و زمينى نيروهاى خارجى (ناتو وايساف) مستقر در افغانستان، براى سركوب گروه طالبان در اين كشور، با هدف مبارزه با تروريسم، هر روزه تعدادى از شهروندان غير نظامى كشته يا زخمى مىشوند. اين اوضاع براى نخستين بار كرزاى را اندوهگين و عصبانى كرد و طى يك نشست خبرى اعلام كرد كه از اين پس هيچ گونه عملياتى توسط نيروهاى ناتو، نبايد بى هماهنگى با دولت افغانستان صورت گيرد و هدف قرار دادن اهداف از راه دور، راه درستى نيست. هدف ناتو با عنوان مبازره با تروريسم، به مردم بى گناه اين كشور زيان رسانده است. وى طالبان را كه مردم بى گناه را سر مىبرند، غلام بيگانه و فروخته شده خواند. كرزاى ابراز داشت كه هرگونه عمليات نظامى در اين كشور توسط نيروهاى خارجى، بايد با هماهنگى و مشورت با رياست امنيت ملى و وزارت داخله افغانستان باشد. در مورد عدم هماهنگى نيروهاى ائتلاف با دولت افغانستان، عدهاى از كارشناسان معتقدند كه »نيروهاى خارجى نسبت به ارگانهاى دولتى افغانستان بى باورند، از اين رو مىخواهند عمليات شان را با وزارت دفاع تنظيم كنند. منظور كرزاى از عدم هماهنگى با نيروهاى افغانى به اين معنا است كه نيروهاى خارجى بيشتر يكه تازى مىكنند تا اينكه با نيروهاى افغان براى ضربه زدن به دشمن واحد همكارى داشته باشند اين حملات هوايى و زمينى مورد رضايت مردم افغانستان نيست در نتيجه دولت و نيروهاى خارجى را از مردم دور مىكند. حكومت افغانستان به دليل اينكه نتوانسته است، به كنترل نيروهاى خارجى، خصومتهاى قومى و فعاليت گروه طالبان بپردازد، تحت فشار افكار عمومى قرار گرفته است.