responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 207  صفحه : 6

بالكان اسلامى


اشاره:
پس از توقف جنگ بوسنى، ملت بوسنى، خود را در برابر مرحله‌اى جديد از سازندگى، بازسازى، و ترميم آثار تاريخى و نسخ خطى اسلامى آسيب ديده در جريان جنگ ديد. نهادهاى مدنى در اين كشور، برنامه‌هاى متينى را براى حراست از ميراث اسلامى طرح ريزى كردند و ترميم مساجد قديمى و موزه‌ها و نسخ خطى منحصر به فرد را كه حافظه تمدنى مسلمانان در اين بخش از جهان بود، آغاز كردند.
مسلمانان بوسنى، اگر چه توانستند طى جنگ، غالب نسخ خطى را حفظ كنند، اما نتوانستند همه موزه‌ها، آموزشكده‌ها و دانشگاه‌هاى قديمى پراكنده در جاى جاى اين كشور را از آسيب مصون دارند، زيرا شبه نظاميان صرب و كروات، در جريان تجاوز به بوسنى، مساجد، معابد، پل‌ها و قلعه‌هاى اسلامى تاريخى و برجسته را كه شمارشان به چند هزار مى‌رسد، ويران كردند كه در ميان آنها 20 مركز ثبت شده در فهرست سازمان تربيتى، فرهنگى و علمى ملل متحد (يونسكو) و از مهم‌ترين آثار باستانى اروپا، به چشم مى‌خورد.
بى شك رنج‌هايى كه ملت بوسنى و هرزگوين، طى سال‌هاى اخير متحمل شد، اركان اين كشور مسلمان را تثبيت و تمسك آن را به دين و عقيده‌اش افزون كرد، زيرا مسلمانان در سرزمين خود ماندند و مقاومت كردند و تصفيه‌هاى خونين نژادى و نسل كشى فراگير مسلمانان نيز نتوانست، آنان را به ترك وطن وا دارد.
درباره رنج‌هاى اين ملت مسلمان وآثار آن و اوضاع كنونى ملت بوسنى و چالش‌هاى مرحله سازندگى و بازسازى، با شيخ مصطفى سيريچ رئيس المشيخة الاسلامية و مفتى بوسنى و هرزگوين به گفت و گو نشستيم.

سال‌ها پس از پايان جنگ، اوضاع ملت بوسنى را چگونه ارزيابى مى‌كنيد؟
مسلمانان در منطقه بالكان، در طول تاريخ، در معرض ستم‌هاى فراوان قرار گرفته‌اند و هنوز هم اين ستم‌ها در پاره‌اى مناطق ادامه دارد. تبعيض نژادى، سركوب دينى و نابرابرى سياسى از اين ستم‌هاست. شك نيست كه تجاوز صربستان و كرواسى و نيروهاى مسلح‌شان به بوسنى و هرزگوين از سال 1992 تا 1995، قربانيان و آسيب ديدگان فراوانى بر جاى گذاشت و ساختار صنعتى، اقتصادى، فرهنگى و دينى كشور را تغيير داد و هر آنچه در اين سرزمين بود، ويران كرد. صرب‌ها 709 مسجد و 437 بناى دينى را ويران كردند و به صدها بناى ديگر آسيب رساندند و كشور بوسنى را به دو بخش بوسنى و هرزگوين (51%) و جمهورى صرب (49%) تقسيم كردند.
جمعيت ملت بوسنى پيش از جنگ، 4 ميليون نفر بود؛ اما پس از جنگ در اثر مهاجرت‌ها، اين مقدار كاهش يافت. دويست و پنجاه هزار كشته بوسنى، غالباً از مسلمانان بودند و اكنون يك ميليون پناهنده در خارج زندگى مى‌كنند.
براى حاكميت صلح و امنيت، بايد پناهندگان به خانه‌هاشان باز گردند و جنايتكاران جنگى فرارى، دستگير و محاكمه شوند. هنوز هم نيروهاى نظامى در تعقيب بقيه جنايتكاران هستند.
ملت بوسنى هنوز هم از آثار آن جنگ ويران گر رنج مى‌برند. يك ميليون مسلمان به خارج كشور گريختند؛ دويست و پنجاه هزار تن كشته شدند و افزون بر اين، كودكان و زنان فراوانى مصيبت زده كشتارها و آواره سازى‌ها و تجاوزها هستند و تأخير بازگشت پناهندگان نيز بر اين مصائب افزوده است. بازگشت آنان نيز به موانعى در خارج و داخل مواجه است، زيرا املاكشان هنوز تحت اشغال است و خانه‌هاشان خراب.
جامعه بين المللى مى‌داند كه حتى يكى از مسلمانان نيز جنايتكار جنگى نبوده‌اند و مسلمانان قربانيان اين جنگ هستند، تنها به دليل اينكه مسلمان بودند و صرب‌ها و كروات‌ها بودند كه به اقدامات جنايتكارانه عليه بشريت دست زدند؛ دليلش اين است كه آنان اكنون در دادگاه بين المللى لاهه متهمند و هنوز مجرمان جنگى، مانند كاراديچ و ملاديچ در بوسنى هستند و از بوسنى خارج نشده‌اند.

گفته مى‌شود كه توافقنامه دايتون، ستم‌هاى زيادى را بر ملت مسلمان بوسنى تحميل كرد موضع شما در اين زمينه چيست؟
زمانى كه ما مسلمانان توافقنامه دايتون را پذيرفتيم، در فكر ابعاد مثبت آن بوديم؛ نه ابعاد منفى‌اش، زيرا محنت بوسنى بسيار شديد و عميق بود، چرا كه استمرار اين جنگ طى سه سال و نسل كشى مسلمان، آنان را در موقعيتى ضعيف قرار داده بود. همين موقعيت ضعيف، مجال طرح بندهاى جفاگر را فراهم ساخت. طرفدارى غرب از صرب‌ها نيز به تحميل اين بندها كمك كرد. اگر جهان اسلام قوى بود، اين توافقنامه بر مسلمانان بوسنى تحميل نمى‌شد.

پس از جنگ، چه چالش‌هايى فرا روى مسلمانان بوسنى قرار دارد؟
بى شك چالش‌هاى مرحله سازندگى بسيار است، زيرا طى چند دقيقه، صدها ساختمان و شهر ويران مى‌شود؛ ولى ساختن و سازندگى به سال‌ها فرصت نياز دارد، يراى مثال، كتابخانه ملى سارايوو، در يك روز سوزانده شد؛ ولى ساختن آن سال‌ها زمان مى‌خواهد؛ چالش بزرگى كه فرا روى ملت بوسنى قراردارد.
صرب‌ها در طول جنگ كوشيدند تا مساجد و آثار فرهنگ اسلامى و مؤسسات فرهنگى و تمدنى مسلمانان را ويران كنند تا هويت اسلامى ملت بوسنى را از بين ببرند؛ اكنون ما به كمك كشورهاى اسلامى نيازمنديم تا برخى از اين آثار تاريخى را به شكل تاريخى‌اش باز سازى كنيم.

شما براى ترميم و باز سازى مؤسسات فرهنگى و دينى كه در جريان جنگ تخريب شده، چه كرده‌ايد؟
تاكنون تنها حدود بيست ساختمان ترميم و بازسازى شده و شمارى از كتابخانه‌هاى اسلامى و نهادهاى كمك‌رسانى تأسيس گرديده است. بازسازى و ترميم بسيارى مساجد و تكايا، با كمك‌هايى كه از برخى نهادهاى اسلامى و مردمى از جهان اسلام رسيد، آغاز شد؛ اما اين كار به زمان بيشتر و كمك‌هاى مادى و معنوى بيشتر نياز دارد.
برنامه ما براى ترميم و بازسازى مساجد، بيشتر به حفظ ساختار قديمى و هويت تاريخى اين مساجد معطوف است و بنا نداريم كه به جاى آن مساجد، مساجد جديدى بسازيم.اين مساجد تاريخى، بخشى از تاريخ اسلام در بوسنى است. ده مسجد قديمى در بوسنى داريم كه در قرن شانزدهم بنا شده و نيز ده مسجد از قرن هفدهم. ترميم و بازسازى اين مساجد به شكل سنتى و اصيل، افزون بر فايده و اهميت دينى، اهميت خاص تمدنى دارد؛ به تازگى هم قرآن كريم را با ترجمه بوسنيايى منتشر كرديم.

نهاد مشيخة الاسلام قدمتى يكصد و بيست ساله دارد. در طول اين مدت، اين نهاد چه نقشى در سطح دينى و اجتماعى داشته است؟
مشيخة الاسلام، كهن‌ترين نهاد اسلامى در اروپاست؛ نهادى رسمى در دولت كه داراى نظم، مقررات و قوانينى است و مسئول ساماندهى فعاليت‌هاى اسلامى در بوسنى و هرزگوين است. اين نهاد، رئيسى دارد كه آن را اداره مى‌كند و كارش بيش از آنكه، وظيفه باشد، مسئوليت است. رئيس العلما را دولت تعيين نمى‌كند، بلكه خود مسلمانان معين مى‌سازند مشيخة الاسلام، مدارس و دانشكده‌هاى اسلامى و امامان جماعت و انجمن‌ها و خطيبان و مفتيان را تحت پوشش دارد. در گذشته حدود عمل مشيخة الاسلام، محدود بود. فرق مشيخة الاسلام در زمان حاكميت كمونيست‌ها و امروزه توسعه حوزه اهتمام و فعاليت آن است. امروزه فعاليت ما به تجهيز جنازه‌ها و قبور محدود نيست، بلكه موجب افتخار مسلمانان است كه امروزه مشيخة الاسلام حوزه فعاليتش را تا حوزه‌هاى اجتماعى، يارى رسانى، تربيتى و بازسازى مساجد و... گسترش داده است و پس از دوره‌اى كه مؤسسه مردگان بود، اكنون مؤسسه‌اى زنده براى زندگان است.

كشتار سربرنيتسا، نخستين فاجعه است كه پس از جنگ جهانى دوم، در اروپا اتفاق افتاد و شمار قربانيان مسلمان، چندين برابر كشتگان انفجارهاى يازدهم سپتامبر در نيويورك است؛ با اين حال، جهان با اين دو حادثه برخورد يكسانى نداشت؟! ارزيابى شما از اين دو گانگى مواضع چيست؟
در تمام اين سال‌ها، كوشيديم تا نام مفقودان مسلمان تجاوز صرب‌ها در سر برنيتسا را به دست آوريم. در اين تجاوز كه در تاريخ يازدهم ژوئن 1995 اتفاق افتاد، بيش از ده هزار نفر از ساكنان اين شهر كشته شدند. در مقايسه اين فاجعه با حادثه يازدهم سپتامبر 2001، متوجه مى‌شويم كه در زمان وقوع اين حادثه، شهر سربرنيتسا در حمايت سازمان ملل قرار داشته و انتظار تجاوز صرب‌ها هم رفته است؛ ولى با وقوع اين تجاوز، واكنشى مشابه حوادث يازدهم سپتامبر رخ نداد. ما كارى مى‌كنيم كه جهان حادثه سربرنيتسا را فراموش نكند؛ از اين رو گورستانى براى شهداى اين شهر ساخته‌ايم كه باقيمانده جنازه قربانيان به آنجا منتقل شده و در كنار اين گورستان ديوارى ساخته‌ايم كه نام شهدا بر آن نوشته شده و موزه‌اى كه جزئيات اين جنايت فجيع در آن ثبت شده است.

آيا احتمال مى‌دهيد كه در سال‌هاى آينده، مصيبت‌هاى مسلمانان، بار ديگر در بوسنى تكرار شود؟
ما در بوسنى، در خطرى دائمى به سر مى‌بريم و تا قيامت در حال جهاد براى حفظ خود و هويت اسلامى خود هستيم. در سايه شرايط جامعه بين المللى كه به مسلمانان روى خوش نشان نمى‌دهد، و در سايه سازمان ملل متحد ضعيفى كه حق را يارى نمى‌كند و با اين جهان اسلام پراكنده، متفرق و سست كه قدرت دفاع از مسلمانان مظلوم را ندارد، هر چيزى ممكن است.

ارزيابى شما از رنج و محنت ملت كوزوو كه پس از جنگ بوسنى رخ داد، چيست؛ آيا چنين حوادثى براى جمهورى‌هاى ديگر قابل پيش بينى است؟
آنچه در كوزوو رخ داد، ادامه همان جنايتى است كه صرب‌ها در بوسنى و هرزگوين مرتكب شدند؛ تنها فرق اين دو، در زمان و مكان است، زيرا قاتل همان است و مقتول همان. رهبر اين تصفيه نژادى، جنايتكار جنگى ميلوسويچ بود كه به شدت از اسلام و مسلمانان كينه داشت. صرب‌ها به دنبال نسل كشى مسلمانان آلبانى تبار و سلطه بر منطقه هستند. اين وضع، مسلمانان سنجك را كه هنوز در داخل قلمرو صربستان قرار دارند، تهديد مى‌كند و آنان در هراس هميشگى به سر مى‌برند و بيم آن دارند كه آنچه بر سر مسلمانان بوسنى و كوزوو آمد، بر سرشان بيايد.

بهترين راه حل براى مشكلات كنونى، به ويژه تلاش براى تجزيه بوسنى چيست؟
ما در منطقه بالكان، قاره اروپا و ايالات متحده، فعاليت‌هايى براى وحدت و يكپارچگى مسلمانان انجام داده‌ايم. در دوره اخير، تحولات مهمى را در بالكان شاهد بوده‌ايم. از جمله حوادثى كه در مناطق مرزى مقدونيه با كوزوو رخ داد و معاهده ميان بلگراد و صرب‌هاى بوسنى كه شامل ابعاد سياسى، اقتصادى و نظامى مى‌شود. كرواسى نيز خواهان تقسيم بوسنى، به سه منطقه براى سه طائفه شده است. اين امر يكپارگى بوسنى هرزگوين را به خطر مى‌اندازد.
بهترين راه حل، يكپارچگى بوسنى هرزگوين، با دولتى واحد است كه در آن، همگان از حقوقى برابر برخوردار شوند و عنصر شهروندى، جايگزين طائفه گرايى شود.

آيا شما از موضع مسلمانان، براى تحقق اين هدف تلاش كرده‌ايد؟
ما در متن اين حوادث، بايد به گونه‌اى حركت مى‌كرديم كه طرف ضعيف‌تر نباشيم كه معادلات مختلف به زيانش است؛ به ويژه اينكه منطقه بالكان، همچنان نا آرام است و تحولات اين منطقه، امتداد سياست‌هاى خطاى بين المللى و منطقه‌اى است كه از كنفرانس برلن 1878، سپس جنگ بالكان 1912 تا 1913 و جنگ جهانى اول 1914 تا 1918 اعمال شده و از پى آن، تقسيمات جغرافيايى ظالمانه‌اى، به زيان مسلمانان انجام شد و پس از جنگ جهانى دوم نيز اين وضع ادامه يافت و در سال 1992 به اوج خود رسيد.
در اين سال، به همه جمهورى‌هاى يوگسلاوى اجازه استقلال داده شد و ملت‌ها تحت حمايت قرار گرفتند؛ جز مسلمانان، به ويژه بوسناك‌هاى مسلمان در بوسنى وهرزگوين كه به مدت چهار سال كشتارهاى دسته جمعى را تحمل كردند و جامعه بين المللى در حالى كه قدرت كافى براى جلوگيرى از آغاز اين كشتارها را داشت، اقدامى نكرد و بعدها در سال 1999، ديديم كه در كوزوو نيز اين كار را تكرار و از به راه افتادن كشتارهاى دسته جمعى مسلمانان پيشگيرى كرد؛اگر چه ستم بر مسلمانان در آنجا نيز هنوز ادامه دارد. ويژگى وضعيت بالكان اين است كه مذاهب، طوائف و ملت‌هاى متعددى را در خود دارد كه در هيچ جاى ديگر اروپا، مشابه اين تعدد را نمى‌توان يافت. اسلام، نقشى تاريخى در آموختن اصول تسامح، هم زيستى و حفظ خصوصيت‌هاى تمدنى و فرهنگى به ملت‌هاى اروپا دارد و نقش آن در آينده، سنگين‌تر و مسئوليتش بزرگتر است و مسلمانان بايد از همه فرصت‌ها و درهاى باز، براى اداى رسالتشان بهره گيرند.

منطقه مسلمان نشين سنجك كه در ميان دو كشور مونته‌نگرو و صربستان تقسيم شده است، از مناطقى است كه سايه نگرانى و تهديد بر آن گسترده است. هر دو كشور، مسلمانان را به طرف خود دعوت مى‌كنند. صربستان خواستار پيوستن آنان به خود است و مونته نگرو به آنان پيشنهاد استقلال و خود مختارى مى‌دهد. به نظر شما مسلمانان براى پيشگيرى از تكرار اتفاقات ناگوارگذشته، چه بايد بكنند؟
مسلمانان نبايد در برابر اتفاقات پيرامون خود دست بسته بنشينند. آنان بايد از منافع، فرهنگ و خصوصيت اسلامى‌اشان دفاع كنند و احساسات دينى خود را ابراز كنند و به ديگران اجازه ندهند كه وحدتشان را بر هم بزنند وميانشان تفرقه بيندازند. جانب هيچ يك از دو طرف را نبايد بگيرند، بلكه راه سومى را باز كنند و سرنوشت خود را خود تعيين كنند و خود را از دايره اختلافات صربستان و مونته‌نگرو، دور نگه دارند، زيرا هريك نگاه ابزارى به مسلمانان دارند.

آينده مسلمانان را در بوسنى چگونه پيش بينى مى‌كنيد؟
به نظر من به آينده اسلام و مسلمانان در اين منطقه، بايد خوش بينانه نگريست. مسلمانان به آزادى نياز داشتند؛ اكنون آزادى فراهم است. اكنون ما واقع بين‌تر از پيش شده‌ايم. ما پيش‌ترها، در توهم برادرى با قاتلان خود بوديم و هزينه تيز كردن شمشيرشان را پرداخته‌ايم. محنت‌هاى زيادى را كشيده‌ايم كه براى خود تاريخى دارد. اكنون ما قويى‌تر از گذشته هستيم. اسلام را نمى‌توان در زندان حبس كرد. بيش‌ترين خطرى كه اسلام و مسلمانان را تهديد مى‌كند، جهل، تند روى و فرو بستگى است.
آزادى اى كه اكنون از آن برخورداريم، با هزينه‌هاى سنگينى به دست آمده است؛ به قيمت خون و به قيمت حكمت و مواضع حكيمانه، گرسنگى و ترس، دادن اموال و جان‌ها و خروج نا به حق از سرزمين و عمل و عقل. گذشته از آزادى كه در دو بعد آزادى بيان و آزادى انديشه، آزادى از فقر و ترس نيز حق مردم است. آزادى انديشه و بيان براى مسلمانان بوسنى فراهم است؛ ولى تا آزادى از فقر و ترس، هنوز راه زيادى است. در برخى مناطق تحت سيطره صرب‌ها، هنوز امنيت كافى براى مسلمانان فراهم نيست.
گفت و گو ميان اسلام و غرب همواره بر سر زبان‌هاست. اين گفت و گو از نظر شما چه فايده‌اى دارد؟
ما همواره در گفت و گو با غرب هستيم؛ اما مسئله اين است كه اين گفت و گو چگونه بايد باشد. من بر آنم كه اين گفت و گو بايد، بر مبناى هم زيستى مسالمت‌آميز و همكارى ميان ملت‌هاى جهان و حفظ حقوق بشر، با صرف نظر از نژاد و ديانت باشد.

چگونه مى‌توان سيماى خوبى از اسلام را به غرب ارائه داد؟
شك نيست كه سيماى اسلام در غرب، تيره است و گذشته از تبليغات رسانه‌هاى غربى، رفتارهاى نادرست برخى مسلمانان هم به اين تيرگى مى‌افزايد. ما نمى‌توانيم، رسانه‌هاى غربى را عوض كنيم؛ اما مى‌توانيم خود را عوض كنيم و چهره‌اى نورانى از اسلام به غرب نشان دهيم و با ارزش‌ها و اخلاق متعالى خود، در جامعه غربى تأثير بگذاريم.

دستگاه‌هاى تبليغاتى غربى، همواره اسلام و مسلمانان را به تروريسم متهم مى‌كنند؛ نظر شما چيست؟
كسانى كه اين حرف‌ها را مى‌زنند، بايد خود در فهرست تروريست‌ها قرار گيرند و تروريست حقيقى، خودشان هستند، زيرا اسلام، از تندروى و دهشت افكنى كاملاً دور است. كسانى كه چنين افكارى را مى‌پراكنند، گاه از خود مسلمان‌ها هستند كه عقده روانى دارند و مى‌خواهند با عريان كردن خود، به غرب نزديك شوند. آنان درگفت و گوى تمدن‌ها،چيزى براى عرضه ندارند؛ جز اينكه نفاق خود را تقديم غرب كنند؛ مانند سلمان رشدى كه براى غرب، حرف تازه‌اى نداشت؛ ولى به آيين و امت خود خيانت كرد. اين دسته افراد، همين تجربه را به شيوه‌هاى مختلف تكرار مى‌كنند؛ ولى هميشه در حاشيه‌اند. غرب مى‌خواهد با نمايندگان حقيقى اسلام و مسلمانان گفت و گو كند؛ نه با افراد بى ريشه‌اى كه ميراث خود را انكار و غرب را مفت چاپلوسى مى‌كنند. اروپا ديگر، نيازى به چاپلوسان بى ريشه‌اى كه گاه مورد استفاده ابزارى قرار گرفته و پس از مدتى تاريخ مصرفشان پايان يافته است.، ندارد. كسانى كه در اروپا زندگى مى‌كنند، اين حقيقت را به خوبى دريافته‌اند. اروپا نيازمند گفت و گو با نمايندگان حقيقى فرهنگ اسلامى است؛ نه كسانى كه از اسلام روى گردانده‌اند و مى‌خواهند بيش از خود اروپايى‌ها اروپايى شوند.
اروپا اكنون از مواد مخدر، الكل و انحراف جنسى و... رنج مى‌برد. جهان به مسلمانان متمدن نياز دارد. بسيارى اروپايى‌ها خواهان آن هستند كه روح تمدن اسلامى به گونه‌اى باشد كه با تمايلات تن متناسب و متعادل باشد. اساساً اسلام منادى ميانه روى، تعادل و اعتدال است. (و كذلك جعلناكم امة وسطاً لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً) ما معتقديم كه جهان نيازمندچنين گواهانى است. بسيارى مسلمانان گرفتار عدم اعتماد به نفس هستند و فكر مى‌كنند، غرب آنچه دارد، بهتر از داشته‌هاى مسلمانان است و آنان بايد پيرو باشند؛ چه بسا اكنون مسلمانان در زمينه فن آورى چيزى براى عرضه به غرب نداشته باشند؛ ولى در مقابل معنويت و روحانيتى دارند كه غرب نيازمند آن است. خدا همه خوبى‌ها را به يك ملت نداده است. رسالت مسلمانان اين است كه ارزش‌هاى معنوى را به جهانيان ياد آورى كنند.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 207  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست