responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 20  صفحه : 6

ايران2000،ياابداع‌مجددمردم‌سالاري


نويسنده:فرانك‌بيانچري
مترجم:مطوريان
در طول قرن بيستم، جهان اسلام در بومي نكردن دموكراسي مطلقا منحصر به فرد بوده است. هم‌اكنون نزديك به يك قرن است كه جهان اسلام، از اندونزي تا تركيه و مغرب، در تلاش بوده است موضع خود را در برابر مفهوم دموكراسي كه به وسيله‌ي جهان غرب پديد آمده است، روشن كند: در ابتدا دموكراسي مسيحي و سپس دموكراسي سكولار (غير ديني). به طور كلي، اين موضع به دو صورت اعمال شده است:
اوّل اين كه اشكال گوناگون دموكراسي ناشي از تحولات قرون هيجده و نوزده و نيز دموكراسي‌هاي مدرن را در رابطه‌ي با مدرنيسم شناسايي و بررسي كند؛ و دوم اين كه دموكراسي را در رابطه‌ي با دنياي غربيِ مسيحي مطالعه كند و هر دو (هم اولي و هم دومي) را بر اساس هويت اسلامي خود رد كند.
هر دو روش، اغلب يكي پس از ديگري تجربه شده‌اند و امروز نيز هنوز در جهان اسلام در كنار يك‌ديگر حضور دارند(بسته به اين كه كدام كشور را در نظر بگيريم و نيز اين كه بخش‌هاي مختلف آن جامعه‌ي به خصوص، چه تمايلاتي داشته باشند).
در طول قرن بيستم، كشورهاي اسلامي، در حالي كه بين رد كامل و اساسيِ مفهوم دموكراسي و تشكيل رژيم‌هاي دموكراتيك (و يا حتي دموكراتيك خلقي) كه به وسيله‌ي ارتش رهبري مي‌شدند، هرگز در بومي كردن پديده‌ي دموكراسي موفق نبوده است، در حقيقت، بر خلاف آسيا (جايي كه ژاپن ده‌ها سال است رفتارهاي دموكراتيك مؤثري از خود بروز مي‌دهد، و امروز هم تحولات جاري در كره‌ي جنوبي، تايلند، و فيليپين در راستاي استحكام پايه‌هاي دموكراسي به پيش مي‌روند و يا امريكاي لاتين، جايي كه ده‌ها سال است كه دموكراسي (اگر چه به صورت ناپيوسته) در حال ريشه دواندن بوده است، جهان اسلام خارج از روند تكاملي و بنيادين جامعه‌ي جهاني باقي مانده است.

پيش‌بيني
ايران،[پس از انقلاب اسلامي] شاهد ظهور اولين دموكراسي ايجاد شده به وسيله‌ي يك جامعه‌ي مسلمان بوده است.
ايران، كشوري اسلامي است كه نماد بارز مخالفت با غرب و تمامي ارزش‌هاي آن بوده است و اكنون، نخستين كشور اسلامي است كه زنجيره‌اي از كشمكش‌هاي سياسي ـ كه گاه خشونت‌آميز نيز هستند ـ به وقوع مي‌پيوندد، در عين حال اين كشمكش‌ها به وسيله‌ي صندوق‌هاي راي، داوري شده و حل و فصل مي‌گردند.
از طرف ديگر، به دليل راديكاليسم ذاتي انقلاب ايران در قطع كامل وابستگي خود به غرب، و نيز به دليل رد اين انقلاب به وسيله‌ي بخش بزرگي از جهان اسلام به سبب ترس از سرايت انقلاب به آن مناطق، هيچ ترديدي وجود ندارد كه اين انقلاب يك انقلاب بومي است و كم‌ترين شائبه‌اي مبتني بر اين كه انقلاب اسلامي تحت تاثير امريكا، روسيه، عربستان سعودي، فرانسه و يا قدرت ديگري باشد، وجود ندارد.
بنابر اين، اين فرآيند شگفت‌انگيز و پيوسته، روند مردم سالارانه‌ي بومي و پايدارِ مقدماتي را در قالب يك امر پذيرفته شده‌ي قانوني از درون، در دنياي اسلام بوجود مي‌آورد و البته مي‌توان دلايل اين مسأله را به طور روشن شناسايي كرد:
ايران به عنوان يكي از كشورهاي اسلامي كه كم‌ترين تاثير را از استعمار پذيرفته است و هويت خود را با قدرت‌مندي حفظ كرده است، توانسته است مفاهيم و ارزش‌هاي خارج از اسلام را در ابتدا به طور كامل رد، و سپس به صورت گزينشي و دلخواه، مجددا وارد كند. نخبگان و فرهنگ اين كشور به طور كلي موفق شده‌اند از دو چهرگي فرهنگي اجتناب ورزند؛ همان دوگانگي فرهنگي‌اي كه بسياري از كشورهايي كه مدت‌هاي طولاني از استعمار تمام عيار رنج مي‌بردند، به آن مبتلا هستند.
نقش برجسته‌ي فرهنگي ايران در جهان اسلام و نيز تمدن باستاني پيش از اسلام، آن چنان پايه‌ي غني فرهنگي و تاريخي به آن بخشيده است كه به راحتي مي‌تواند مفاهيم جديد را در خود هضم كند.
رد كامل ارزش‌هاي غربي از سال 1979 به اين سو و انزوايي كه در نتيجه‌ي اين اقدام، از جمله از طرف جهان غرب به ايران تحميل شد، اين توان را به اين كشور ارزاني داشت كه در سال‌هاي پاياني قرن بيستم، آنچه را كه قابليت جذب داشت و آنچه را كه به طور قطع و يقين چنين قابليتي نداشت، ارزيابي كند.
ثروت بالقوه‌ي ايران از محل درآمد نفت و هم‌چنين موقعيت استراتژيك (راهبردي) آن در منطقه به اين كشور توانايي‌هاي استثنايي، و قدرت مانور زيادي داده است. حضور فراوان گروه‌هاي مهاجر ايراني در سرتاسر جهان، درواقع تماس اين كشور را با پيشرفت جهاني به طور مؤثري حفظ كرده است. البته پرواضح است كه اين فرآيند، هنوز كامل نشده است، و بنابراين، هنوز در مقابل مسايلي هم‌چون شكاف‌ها و بحران‌هاي گوناگون اجتماعي ـ سياسي، و واپس‌گرايي، آسيب‌پذير است. با اين وجود، بلوغ آرام آرام و پيشروي بي‌وقفه‌ي آن به علاوه‌ي حمايت همه جانبه‌ي افكار عمومي و به خصوص نسل جديد، نمايان‌گر آن است كه اين فرآيند، پديده‌اي به ياد ماندني و ماندگار است.
بنابر اين، به طور يقين به سه دليل عمده، تبعات اين فرآيند دموكراتيك، فراسوي مرزهاي ايران را در بر خواهند گرفت:
1 ـ قرن‌ها است كه به لحاظ فرهنگي ايران يكي از پرنفوذترين كشورهاي جهان اسلام بوده است، و تعدادي از بزرگ‌ترين دانش‌مندان، انديش‌مندان و هنرمندان اسلامي، مانند ابن سينا، سهروردي، غزالي، خيام و عطار از اين كشور برخاسته‌اند.
بدين ترتيب امروز انديشه‌ي ايراني در جهت گسترش خود در جهان اسلام از مزيت بهره‌مندي از كانال‌ها و مدارهايي كه به صورتي عميقي در تمام تاريخ جامعه‌ي اسلامي ريشه دوانده، برخوردار است.
2 ـ چارچوب دقيق تاريخي حادثه‌ي فعلي، يا به عبارت ديگر موقعيت برجسته‌ي ايران به عنوان يك قدرت عمده‌ي مخالف غرب در طول 20 سال گذشته، تاثير اين حادثه‌ي شگفت‌انگيز (روند رو به رشد دموكراسي در داخل) را بر جهان خارج، تقويت خواهد كرد.
3 ـ ماهيت تماما داخلي اين فرآيند كه به طور كامل و طبيعي، شاخص‌هاي اسلامي مربوط به ايجاد يك روند دموكراتيك را در يك كشور اسلامي نيز، در بر خواهد گرفت و ايران را در تمام جهان اسلام به صورت يك مورد كاملاً استثنايي و مثال زدني در خواهد آورد.
اين سه عامل به طور محسوسي از عوامل منحصر به فردترِ ديگري در ايران، هم‌چون مذهب تشيع ـ كه يك مذهب اقليت در درون اسلام محسوب مي‌شود و نيز غير عرب تبار بودن جمعيت ايران، قوي‌تر هستند. به نظر نمي‌رسد تاثير فكري ايران بر جهان اسلام در طول قرون گذشته به وسيله‌ي اين دو عامل چندان محدود شده باشد. در نتيجه، ما امروز در ايران شاهد تولد يك فرآيند تاريخي بزرگي هستيم كه احتمال دارد تا بيست سال آينده، به يك تحول حقيقتا بومي در روند «فرآيند دموكراسي» در همه‌ي جهان اسلام بينجامد

اقدام
اروپا بايد از چنين پيشرفت‌هايي از طريق تغيير در برخوردهاي خود، و به خصوص با توسعه‌ي همكاري‌هاي تجاري و فرهنگي خود با طرف مقابل، حمايت كند. بدون اين كه بخواهيم در دامن «سناريوهاي گوناگون آخر الزمانيِ» مربوط به برخورد تمدن‌ها سقوط كنيم، بايد اعتراف كرد كه قرن‌ها است كه روابط بين دنياي اسلام و دنياي مسيحيت، يكي از بزرگ‌ترين حوزه‌هاي درگيري بوده است.
قرن بيستم هم‌چنين به ما نشان داد كه اگر دموكراسي فقط يك خصوصيت مثبت انكارناپذير داشته باشد، آن اين است كه وقوع جنگ بين دموكراسي‌ها از احتمال بسيار كم‌تري برخوردار است تا احتمال جنگ بين رژيم‌هاي غير دموكراتيك. بنابراين، اين به نفع همه است (مخصوصا اروپا با دارا بودن تعداد زيادي همسايه‌ي مسلمان) كه از ايجاد رژيم‌هاي دموكراتيك در منطقه حمايت كند؛ البته منظور رژيم‌هاي تشريفاتي يا دست نشانده كه عاقبت آن‌ها معمولاً به هرج و مرج ختم مي‌شود، نيست، برعكس، مقصود دموكراسي‌هايي است كه براساس پيشرفت‌هاي اجتماعيِ داخلي، بنيان‌گذاري مي‌شوند.
امروز از مغرب، كه در آن محمد ششم سعي در تغيير كشور خود از يك پادشاهي استبدادي به سوي يك پادشاهي پارلماني دارد گرفته، تا الجزاير كه هنوز هم در هرج و مرج ناشي از لغو نتايج انتخابات 1992 غوطه‌ور است، و يا لبنان كه در حال حاضر در جست‌وجوي يك موازنه‌ي جديد قومي ـ مذهبي مي‌باشد، تا تركيه كه با وجود مشكلات موجود سعي در انتقال سيستم سياسي خود از روياي اتوكراسي (فردسالاري) مدرن آتاتورك، به يك نظام غير مذهبي مدرن دموكراتيك (در يك كشور اسلامي) دارد. (البته بايد توجه داشت كه ما در اين جا فقط كشورهايي را نام برديم كه هم اكنون در حال توسعه‌ي روندهاي دموكراتيك در درون خود مي‌باشند، و رژيم‌هاي ديكتاتوري مانند نظام‌هاي موجود در تونس، پاكستان و سوريه را ناديده انگاشتيم) جهان اسلام به دليل نبود الگويي كه بتواند اسلام و دموكراسي را با حسن نظر با يك‌ديگر سازگار سازد، در حال دست و پنجه نرم كردن با پديده‌ي دموكراسي مي‌باشد.
در سال‌هاي آينده اعتبار تجربه‌ي جديد ايران به اثبات خواهد رسيد. اروپا نبايد به بهانه‌ي «اصول‌گرايي دموكراتيك» با جنبه‌ي اسلامي اين دموكراسي مبازره كند، و نه اين‌كه از وقوع بعضي پيش‌آمدهاي غير قابل اجتناب وحشت كند، بلكه به عكس، به وسيله‌ي توجه فعّال به اين تجربه‌ي جديد و فراهم آوردن شرايط حضور مجدد ايران در صحنه‌ي جهاني، بايد به گسترش اين نوآوريِ مهم ايراني در جهان كمك كند. توسعه‌ي روابط تجاري و فرهنگي اروپا با ايران، قطعا كمك بزرگي به اين امر خواهد كرد.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 20  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست