پيشگفتار مشاركت سياسى از مهمترين و اساسىترين مطالبات دانشجويى كشور است و نظام اسلامى نيز همواره بر ضرورت فعاليت سياسى دانشجويان و مشاركت فعال و مثبت آنان در مباحث سياسى تاكيد دارد. بر اين اساس، »تبيين دقيق سياسى بودن دانشجو، ضرورت و ويژگى ها و حدود آن در نظام اسلامى«، موضوع اصلى نوشته حاضر است كه در اين زمينه تلاش مىشود، از مباحثى پيرامون چيستى مشاركت سياسى و عوامل و سطوح مختلف آن، زندگى سياسى دانشجويان و عوامل و زمينههاى موثر برآن، كاركردها و نقش دانشگاه و دانشجو، آموزههاى اسلامى پيرامون ضرورت و چگونگى مشاركت سياسىو ... استفاده شود.
يكم. تبيين سياسى بودن دانشجو دانشجوى سياسى مطلوب در نظام اسلامى، به كسى گفته مىشود كه در دانشگاه، به درجه بالايى از بينش و درك سياسى رسيده، در قبال سرنوشت خود، جامعه ومسائل سياسى حساسيت لازم را نشان دهد. سياسى بودن دانشجو بدين معناست كه يك دانشجوى متعهد، تنها نبايد در محور مسائل فردى وشخصى خود متمركز باشد و از رويدادهاى جامعه وجهان غافل گرديده، نسبت به آن بى تفاوت باشد، بلكه بايد با اصول و مبانى منطقى و معقول، به تحليل حوادث و رويدادهاى جهانى و داخلى بپردازد و موضع مناسب و قاطع اتخاذ كرده و حساسيت لازم را دارا باشد. آن گونه كه حضرت امام (ره)، همواره از دانشجويان و دانشگاهيان انتظار داشتند كه همچون ناظرى بصير و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه، عملكردها و تصميمگيرىها را مد نظر گيرند و با نقادى دلسوزانه، خطا و لغزش احتمالى را گوشزد كنند و همچون مشاوران و كارشناسانى امين، مساعدت خويش را از دستاندركاران و مجريان امور دريغ نكنند. همچنين در رخدادها و مراحل حساس و تعيينكنندهاى چون انتخابات، همراه با ديگر بازوان فكرى جامعه، با ارائه ملاكها و معيارهاى صحيح، مردم را براى مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشتخويش مدد رسانند و در جهتگيرىها و خلق بسترهاى اجتماعى - فرهنگى، تسهيلكننده راه تحكيم مقاومت ملى و انقلابى در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامى و هادى باشند و به مدد قدرت فنى و دانش خويش، در تشخيص و افشاى ترفندهاى دشمنان، لحظهاى درنگ به خود راه ندهند.(1) مقام معظم رهبرى نيز تصريح مىكنندكه »مسئوليتبزرگ دانشجويان بسيجى، تحليل درست، بررسى كارشناسانه و ريشهيابى مسائل اساسى كشور و جهان اسلام و حضور هوشيارانه، بانشاط و فعال در صحنه است«.(2)
مشاركت سياسى مهمترين و اساسىترين خواست دانشجوى سياسى، »مشاركت سياسى« است؛ مشاركت سياسى (Political Participation)، در اصطلاح سياسى، به معناى تلاش شهروندان، براى انتخاب رهبران خويش، شركت موثر در فعاليت ها و امور اجتماعى و سياسى و تاثير گذاشتن بر صورتبندى و هدايت سياست دولت است.(3) در واقع مشاركت سياسى، مجموعه اى از فعاليت ها و اعمالى است كه شهروندان به وسيله آن، در جست و جوى نفوذ يا حمايت از حكومت و سياست خاصى هستند.(4) افراد يك جامعه به سه گونه مختلف، با نظام سياسى رابطه دارند: 1. بعضى تنها به سائغه حمايت و حفاظت از دولت عمل كرده رفتار خود را بر اساس نيازها و تقاضاهاى حكومت تنظيم مىكنند و در واقع مشاركت حمايتى (Support participation) دارند. 2. برخى در تلاش براى اصلاح يا تغيير نظام، يا حداقل تصميم و جهت نظام حكومتى هستند. 3. برخى ديگر نيز، بر خلاف دو گروه فوق، مواضع انفعالى (Passive) يا بى طرفانه دارند. بعضى نويسندگان، سه نوع رفتار سياسى ياد شده را به دو دسته عام مشاركت فعال و مشاركت انفعالى تقسيم كرده اند.(5)
سطوح مشاركت سياسى مشاركت سياسى شهروندان، مفهومى سلسله مراتبى است؛ از سطوح متعددى تشكيل شده و تعيين كننده ميزان شدت و ضعف مشاركتسياسى افراد است.(6) در يك جمع بندى، مهمترين اين سطوح عبارت است از: 1. رأى دادن و شركت در گزينش و انتخاب مسئولان سياسى و اجتماعى. 2. آزادى بيان و شركت در تشكلهاى فعال سياسى و نقد و ارزيابى عملكرد نهادها، مسئولان و ساختار حكومتى. 3. نامزد شدن براى پستها و كرسىهاى سياسى و فعاليت آزاد انتخاباتى. 4. دخالت و مشاركت در تغييرات و اصلاحات درونساختارى 5. اقدام و عمل براى تغييرات بنيادين نهادها و ساختارهاى نظام حكومتى . از آنجا كه ميزان تحقق سطح پنجم مشاركتسياسى در مقايسه با سطوح ديگر، بسيار اندك است و معمولا مشاركتسياسى، دخالتها، فعاليتها و مشاركتهاى درون ساختار و نظام سياسى است؛ از اين رو واژه »مشاركتسياسى« غالبا در يكى از چهار سطح نخست مشاركتبهكار مىرود.(7)
عوامل مشاركت سياسى عوامل متفاوتى در ميزان مشاركتسياسى افراد و جوامع مختلف تاثيرگذار هستند.(8) بر اساس مدارك و شواهد فراوان، مشاركت سياسى در تمام سطوح، بر طبق پايگاه اجتماعى- اقتصادى، تحصيلات، شغل، جنسيت، سن، مذهب، قوميت، ناحيه و محل سكونت، شخصيت و محيط سياسى يا زمينهاى كه در آن مشاركت صورت مىگيرد، تفاوت دارد.(9) اين عوامل معمولا در محورهايى نظير وضعيت اقتصادى، سيستم و فرهنگ سياسى و آداب و رسوم و باورهاى دينى و مذهبى جمع بندى مىگردد.(10)
دانشجويان و سياست بررسى رابطه دانشجويان با سياست و شناسايى عوامل و زمينه هاى موثر بر آن، از ابعاد مختلف قابل تحليل و ارزيابى است؛ از ديدگاه ماركوزه، هابرماس، فوكو، دانشجويان داراى سه ويژگى و خصيصه اصلىاند كه مىتوانند پتانسيل و ظرفيت جنبشهاى اجتماعى جديد باشند: 1. خصيصه سنتى؛ دانشجويان جوان هستند و جوانى براى خود ويژگىهايى دارد. عمدهترين ويژگى جوانى اين است كه سن هيجانها و انرژىهاى متراكم است كه مىخواهند، اين انرژى متراكم و هيجان انباشته را در جايى تخليه كنند؛ از اين رو سن دانشجويى سن مقتضى تحرك و حركتهاى انقلابى است. 2. ويژگى معرفتى؛ چون دانشجو با معرفتها و اطلاعات تازه سر و كار دارد و از لحاظ روشى نيز متُد انتقادى و تحليلى را دنبال مىكند، به وضع موجود رضايت نمىدهد و با آن درگير است. پرسشگر و انتقادگر است و اين ويژگى موجب مىشود كه دانشجو به عنوان محور اصلى تحركات اجتماعى شناخته شود. 3. دانشجو محافظهكار نيست؛ كسانى چون ماركوزه و ديگران مىگفتند كه طبقات اجتماعى، به علت وابستگى به كار، شغل و درآمد، محافظهكاراند، اما دانشجو چون كار و اشتغال ندارد، محافظهكار نيست؛ آرمانخواه است و در راه آرمانش هزينه مىكند و به هزينه كردن، راحت رو مىآورد.(11) از نظر اقتصادى و اجتماعى، دانشجويان در جوامع معاصر، گروههاى حاشيه نشينى هستند كه در طى دوران دانشجويى، جايگاهى در درون شيوه توليد و متن روابط اقتصادى جامعه ندارند و به عنوان نيروى كار فوقالعاده آينده، از منابع بخش عمومى يا بخش خصوصى ارتزاق مىكنند. از منظر اجتماعى ويژگىهاى زندگى دانشجويى عبارت است از: دور افتادگى از خانواده، احساس گسيختگى و آزادى در انتخاب راه زندگى، زندگى دسته جمعى در خوابگاهها، زندگىنامطلوب جنسى و تراكم انرژى جنسى- حياتى، دور افتادگى از متن واقعى زندگى اجتماعى(12). چنين شرايطى در كنار بهره مندى از سن جوانى همراه با شور، هيجان و تحرك، وارد شدن در جرگه روشنفكرى به دليل آغاز به تحصيلات عالى و آشنايى نزديك و نسبتاً نظام مند با مسائل اجتماعى و سياسى، بهرهمند بودن از فرصت تحليلهاى دسته جمعى خوابگاهى پيرامون شرايط اجتماعى و سياسى داخلى و جهانى و...، جنبش هاى دانشجويى را در وضعيتى قرار مىدهد كه اغلب خصلتى آرمانگرايانه مىيابند.(13) اساساً نوع زيست دانشجويى به گونهاى است كه زمينهاى مساعد براى پيدايش جنبشهاى اجتماعى ضد سنتى، عدالت خواهانه و آرمانگرايانه پديد مىآورد.(14) در حقيقت تجمعِ بخشى از نيروهاى آگاه جامعه كه از سطح تحصيلى نسبتا بالا و روحيه كنكاش و بررسى علمى برخوردارند، وضعيتسياسى، اقتصادى، فرهنگى و روند مناسبات اجتماعى را در معرض نقادى دانشجو و دانشگاه قرار مىدهد . ذهن نقّاد و حسّاس دانشجو، وى را به تفكر و تامّل نسبتبه مشكلات جامعه مىكشاند؛ به اين معنى كه ميزان مشكلات موجود در جامعه، بر ميزان شدت يا كاهش انتقادها، اعتراضها و فعاليتسياسى دانشجويان تاثير دارد . هر چه مشكلات اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى بيشتر باشد، ميزان اعتراضها و انتقادهاى دانشجويان نيز بيشتر و راديكالتر خواهد بود و به عكس، چنانچه ميزان مشكلات بزرگ در جامعه كمتر باشد، جنبشهاى دانشجويى نيز اصلاحات و انتقادهاى محدودترى خواهند داشت.(15) از منظر فرهنگى و سياسى نيز در جوامعى كه نظام ارزشى، اجتماعى و سياسى آنان، آميختگى تنگاتنگى با دين و آموزههاى دينى داشته باشد، و دخالت در سياست را از وظايف فردى و اجتماعى بداند و نظام حاكم نيز بر مشاركت و حساسيت دانشجويان در امور سياسى تاكيد داشته، زمينههاى مناسب را فراهم آورد، دانشجويان انگيزه بيشتر و جدى ترى در قبال تحولات سياسى داشته، بر ارتقاى كمى و كيفى مشاركت سياسى آنان به شدت تأثيرگذار است.
دوم . ضرورت سياسى بودن دانشجو در مورد سياسى بودن دانشجو و اينكه آيا لازم است، دانشجو علاوه بر فعاليتهاى علمى و پژوهشى خويش، مشاركت سياسى داشته باشد؛ سه تفكر وجود دارد: 1. عدهاى مخالف سياسى بودن دانشجو و هرگونه فعاليت سياسى او هستند و به فرموده مقام معظم رهبرى، »در محيط دانشگاه، بعضىها حوصله حركت ندارند؛ مىگويند بگذار كارها را بكنيم، درسمان را بخوانيم، زودتر اين ورق پاره را بگيريم و مثلاً دنبال كارى برويم... اينها مشمول... بيدارى، خيزش و حركتى كه عنوان دانشجويى دارد، نيستند«.(16) 2. برخى دانشجوى سياسىِ پيرو و كاملاً فاقد درك و بينش سياسى مىخواهند تا به عنوان ابزارى، افكار آنها را در سطح دانشگاه تبليغ كند و به اصطلاح به عنوان »توپخانه و مهمات سياسى«(17) عمل كند. ترويج كنندگان چنين تفكرى، عموماً جريان هاى سياسى، احزاب و باندهايى هستند كه تنها در پىكسب قدرت، به هر وسيله بوده، با استفاده از جايگاه مهم دانشگاه و موقعيت حساس دانشجويان، اهداف نامشروع و غيرقانونى خود را حتى با ناديده گرفتن امنيت ومنافع ملى، در جهت تضعيف نظام اسلامى و مردمى كشورمان تعقيب مىكنند. 3. دسته سوم با رويكردى واقع بينانه، به جايگاه دانشگاه و دانشجو و نقش مهم آن در ساختارهاى اساسى كشور، بر ارتقاىسطح بينش و تحليل سياسى دانشجويان، حفظ استقلال و مشاركت سياسى مناسب با نقش و كاركردهاى دانشجويى، تاكيد و اهتمام دارند.
مهمترين دلايل در يك جمعبندى، مهمترين دلايل ضرورت سياسى بودن و لزوم مشاركت سياسى دانشجو عبارت است از: يكم. آموزه هاى اسلامى در نگاه دينى و با مراجعه به نصوص و مبانى اسلامى، مشاركت سياسى و حساسيت به امور جامعه، به عنوان يك حق، وظيفه و تكليف همگانى، مورد اهتمام آموزه هاى دينى مبين اسلام است كه در آموزههاى متعددى نظير مقام خليفة الهى انسان، بيعت با حاكم، امر به معروف و نهى از منكر، عنصر مشورت، پاسخگويى واليان و حاكمان به مردم و نظارت بر قدرت سياسى و ...، تبيين گرديده است.(18) بر اساس جهان بينى اسلامى و آيه شريفه »اِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَرضِ خَليِفَه«(19)؛ انسان، جانشين خدا در زمين و موجودى آزاد و خود مختار است و اين آزادى و اختيار، آن گاه كه با آگاهى و قدرت قرين گردد، مسئوليت را به بار مىآورد. از اين منظر انسان در برابر خدا، خود، انسانهاى ديگر و طبيعت مسئول است. شهيد صدر در تفسير آيه فوق مىنويسد: »خلافت انسان درقرآن، در حقيقت شالوده حكومت انسان بر هستى است و حكومت ميان مردم، همه از ريشه همان خلافت سرچشمه مىگيرد: »حق حاكميتملى« نيز به عنوان خليفة الله بودن انسانها مىتواند مشروع و قانونى باشد«.(20) اين مسئوليت از سويى موجب مىشود كه انسان در قبال سرنوشت، كمال و سعادت خويش احساس وظيفه كند و از سويى ديگر، چون به تعامل و تاثير و تاثّر خود با اجتماع واقف است، خود را نسبت به اجتماع مسئول بداند. پيامبر گرامى اسلام(ص) مىفرمايد:»اَلَا كُلُّكُم رَاعٌ وَ كُلُّكُم مَسئُولٌ عَن رَعيتِه«؛ شما همه ناظر و راهبر و نسبت به يكديگر مسئول هستيد. علامه محمد تقى جعفرى، آموزه دينى شورا و مشورت را نشانه جايگاه خاص مردم در تعيين سرنوشتشان مىداند.(21) برخى مفسران نيز، نقش اراده و اختيار انسان را در تعيين سرنوشتسياسى خويش فراتر از بحث شورا، به كليه مباحث اجتماعى قرآن و فقه سياسى تسرّى مىدهند.(22) از سوى ديگر، مشروعيت حكومت دينى امرى الهى بوده، به قبول و نفى مردم بستگى ندارد؛ اما در عين حال، مقبوليتحكومت كه از رهگذر رضايت عمومى و مشاركت همگانى در قالب بيعت مردم با رهبر جامعه محقق مىشود، همواره مورد اهتمام پيشوايان دينى بوده و در فقه سياسى اسلام مورد توجه و بحث قرار گرفته است.(23) چنان كه حضرت على(ع) هنگام بيعت مردم با وى، حق حاكميت و تعيين حاكم را از حقوق اختصاصى و مسلم مردم عنوان كرده و مىفرمايد: »اى مردم! تعيين حاكم جزء حقوق شماست و كسى نمىتواند بر مسند حكومتبنشيند، مگر آنكه شما او را انتخاب كنيد. من به عنوان حاكم، تنها امين و كليد دار شما هستم«.(24) حضرت امام(ره) نيز تصريح مىكند: »از حقوق اوليه هر ملتى است كه بايد سرنوشت و تعيين شكل و نوع حكومت خود را در دست داشته باشد«.(25) بالآخره اينكه از مهمترين حقوق دولتبر مردم و از وظايف سياسى افراد در جامعه، مسئوليت نظارت و نصيحت زمامداران و حكومت اسلامى است.(26) بنابراين، از منظر دينى و با مراجعه به نصوص ومبانى اسلامى، مشاركت سياسى فعّال و حساسيت نسبت به سرنوشت خود و جامعه، نه تنها يك حق، بلكه يك تكليف حتمى، ضرورى و »ارزشى مطلوب« براى دانشجويان و عموم جامعه است.(27)
دوم. حقوق اساسى اصول متعدد قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، مشاركت سياسى آحاد مردم را به رسميت شناخته و راهكارهاى تحقق آن در نظر گرفته شده است.(28) چنان كه در اصل پنجاه و ششم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران مىخوانيم: »حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعى خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نمى تواند اين حق الهى را از انسان سلب كند، يا در خدمت منافع فرد يا گروهى خاص قرار دهد و ملت اين حق خداداد را از طرقى كه در اصول بعد مىآيد، اعمال مىكنند«. دراصل ششم نيز آمدهاست: »در جمهورى اسلامى ايران، امور كشور بايد، به اتكاى آراى عمومى اداره شود؛ از راه انتخابات، رئيسجمهور، نمايندگان مجلس شوراىاسلامى، اعضاى شوراها و نظاير اينها يا از راه همه پرسى« اصل بيست و ششم قانون اساسى نيز اين گونه مقرر مىدارد: »احزاب، جمعيتها، انجمنهاى سياسى و صنفى و انجمنهاى اسلامى يا اقليتهاى دينى شناخته شده آزادند، مشروط به اينكه اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازين اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نكنند. هيچ كس رانمىتوان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكى از آنها مجبور ساخت«.
سوم . كاركردهاى اجتماعى تبيين كاركردهاى دانشگاه، به عنوان يكى از مهمترين بخشهاى ساختار فرهنگى كشور و نقشى كه دانشجو در اين زمينه به عهده دارد؛ به خوبى مبين ضرورت مشاركت سياسى دانشجويان است؛ از ديدگاه انديشمندان علوم اجتماعى و سياسى كه به تبيين و بررسى ساختار هاى نظام اجتماعى، كاركرد و روابط آنها با يكديگر پرداختهاند، و به نظريه »ساختارگرا كاركردى« مشهور است؛ دانشگاه كاركرد و نقش موثرى بر ساير ساختارهاى جامعه دارد. چنان كه تالكوت پارسونز، با ترسيم يك نظام سلسله مراتبى سيبرنتيك معتقد است كه كارويژه نظام فرهنگى، كنترل و نظارت از طريق توليد دانش و اطلاعات است كه با ايفاى نقش فرهنگى مطلوب خويش، نظام سياسى را جهت دهى و هدايت كرده و براى نظام اقتصادى نيز قابليت هاىلازم را تامين و نيروى انسانى مورد لزوم را تربيت كند و ظرفيت انطباق نظام را با محيط افزايش دهد و براى نظام اجتماعى نيز الگو و راهنماى عمل خواهد بود؛ به عبارت ديگر، كاركرد نظام اجتماعى، حفظ انسجام و ثبات يك جامعه است و كاركرد نظام سياسى تحقق اهداف تعهد آور يك نظام است و نظام اقتصادى، به دنبال انطباق نظام با محيط اطراف است و دانشگاه محلى است كه ظرفيت انطباق با محيط، اعم از فيزيكى و اجتماعى را افزايش داده، موجبات تسلط و كنترل بر آن، به منظور رفع نيازهاى انسانى را فراهم مىسازد. همچنين نقش مهمى در اهداف سياسى و استراتژى نظام سياسى و تامين الگوى ثبات اجتماعى را برعهده دارد.(29) بر اين اساس، دانشگاه جزيره اى مستقل از جامعه نيست و ضمن تاثيرپذيرى از نظام سياسى، توانايى مهمى در تاثيرگذارى بخشهاى مختلف آن دارد . زمانى تحصيل كرده يك محيط علمى قادر خواهد بود، براىسامان دادن به مديريت نظام اجتماعى، سياسى، اقتصادى و...، كارايى علمى مطلوب و موثرى داشته باشد كه همگام با كسب دانشهاى روز، نسبت به موضوعات اساسى كشور و نحوه مديريت آن، حساسيت لازم را داشته باشد و از نزديك با مشكلات و مسايل اجتماعى جامعه خود نيز آشنا شود و عملاً مشكلات را شناسايى كند و راه رسيدن به اين مقصود، حضور و مشاركت فعال دانشجويان در دل اجتماع است و در صورت آگاهى از مناسبات فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و به تبع آن احساس مسئوليت براى هدايت جامعه و انسان است كه در نهايت يافتن راه درمان درد ها با استمداد از آموخته ها و تجربيات نظرىوعلمى براى دانشجو ميسر مىشود.(30) از سوى ديگر، يكى از كاركردهاى دانشجويان، ايفاى نقش الگو براى هم سن وسالان خويش بوده و از توانايى قابل توجهىدر تاثيرگذارى بر اطرافيان و خانوادههاى خود برخوردارند؛ مهم تر آنكه بسيارى دانش آموختگان دانشگاه، وارد بازار كار، عرصه اجرايى و مديريتى كشور خواهند شد؛ از اين رو، نوع رفتار و جهتگيرىهاى آنان در قبال مسائل سياسىكشور، از اهميت به سزايى برخوردار است.
چهارم . توسعه و كارآمدى نظام امروزه مشاركت و هميارى در زمينههاى گوناگون اجتماعى از ملاكهاى توسعه، پيشرفت و كارآمدى نظام محسوب مىشود. هر اندازه مردم به خصوص طبقات تحصيل كرده، در تصميم سازىها، و تصميمگيرىها و به عهده گرفتن مسئوليتها سهم بيشترى داشته باشند، توسعه، پيشرفت و كارآمدى بيشتر خواهد بود. ارتباط مشاركت سياسى با بحث توسعه سياسى به اندازهاى است كه برخى متفكران، پارامتر اصلى توسعه سياسى را مشاركت سياسى دانسته و بر اين اساس نظامهاى سياسى را تقسيم كردهاند.(31)
سوم . ويژگىهاى دانشجوى سياسى دانشجوى سياسى مطلوب، در جهت انجام مشاركت سياسى خود در سطح دانشگاه و جامعه اسلامى از خصوصيات ممتازىبرخوردار است؛ برخى از اين ويژگىها عبارت است از: 1 . كسب بينش و تحليل سياسى مشاركت سياسى و حساسيت نسبت به امور سياسى، نيازمند داشتن بينش و آگاهىهاى سياسى دقيق، تحليل صحيح و منطقىقضايا و تفسير و تأويل رفتار شخصيتها، دولت ها و جريانات، شرايط داخلى و بين المللى است، چنان كه امام على(ع) مى فرمايد: »مَن عَرَفَ الاَيام لَم يغفل عَن الِاستِعدَاد«؛32 كسانى كه با شرايط و اوضاع زمانه آشنايى دارند، از فراهم كردن و كسب آمادگىهاى لازم غافل نمىشوند. مقام معظم رهبرى نيز در اين زمينه مىفرمايد: »يك نكته اساسى ... كه من هميشه در مواجهه با دانشجويان، روى آن تكيه مىكنم؛ و آن، »پيدا كردن قدرت تحليل مسائل و جريانهاى مهم كشور« است. سياست در دانشگاهها - كه بنده هميشه روى آن تأكيد كرده ام - به اين معناست. ما دو كار سياسى داريم: سياست زدگى و سياست بازى؛ اين يك جور كار است. اين را من به هيچ وجه تأييد نمىكنم؛ نه در دانشگاه و نه در بيرون دانشگاه؛ به خصوص در دانشگاه. يكى هم سياستگرى است؛ يعنى حقيقتاً فهم و قدرت تحليل سياسى پيدا كردن كه يكى از وظايف تشكلهاى دانشجويى اين است. من تأكيد مىكنم، تشكلهاى دانشجويى ...نوع برنامه ريزى و كار را به كيفيتى قرار دهيد كه دانشجو قدرت تحليل سياسى پيدا كند؛ هر حرفى را به آسانى نپذيرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد يا رد نكند؛ اين قدرتِ تحليل سياسى، خيلى مهم است. ما غالباً چوب اين را خوردهايم؛ نه ما، بلكه ملتهاى ديگر هم بر اثر خطاها و خبطهايى در فهم سياسى شان، گاهى مشكلات بزرگى را از سر گذراندهاند. اين، يك مسئله مهم است«.(33) بر اين اساس، داشتن قدرت تحليل سياسى و پيش از آن، آگاهى صحيح و دقيق از پديدههاى اجتماعى و اتخاذ موضع آگاهانه، صحيح، بجا، مناسب و برخاسته از مبانى اسلامى، و عدم تبعيت از هواى نفس، از ديگر ويژگىهاى دانشجوى سياسى است.(34)
2 . ارتقاى معرفت دينى و معنويت دانشجوى سياسى، همواره در پى ارتقاى سطح معرفت دينى و معنويت خويش، محيط دانشگاه و جامعه است. از اين ديدگاه يك دانشجوى سياسى وظيفه دارد تا پس از شناخت مبانى فكرى اسلام، به خودسازى و تهذيب نفس خود كه از مهمترين زمينههاى رشد و توسعه سياسى فرد و جامعه است، بپردازد؛ بدين ترتيب مىتواند به فرهنگ و جامعه خود خدمت كند. چنانكه مقام معظم رهبرى با تأكيد بر »عمق بخشيدن به معرفت دينى« در ميان دانشجويان مىفرمايد: »بايد كار معرفتى عميق انجام بگيرد... براى اينكه ما بتوانيم، به اين آينده هاى مطلوب برسيم؛ احتياج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگيزه مؤمنِ تلاشگرِ كاردانِ راه بلد داريم. يكى از شرايط اصلى اش مؤمن بودن و متقى بودن است؛ اينكه مىگوييم تشكلهاى اسلامى و محيطهاى دانشجويى، معارف و معرفت اسلامى را در خودشان عمق ببخشند، براى اين است كه بتوانند اين بار سنگين را بر دوش بگيرند و به منزل برسانند؛ والّا نمىشود. اين نكته و حرف اصلى ما با مجموعههاى دانشجويى است«.(35)
3 . آرمانگرايى دانشجوى سياسى به واسطه بيدارى، آگاهى دينى و خصيصه آرمان خواه خود، همواره در پى زنده كردن آرمانهاى مقدس انسانى و اسلامى است . گاهى به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جديد، ارزشهايى چون عدالتخواهى، آزادىخواهى، مساواتطلبى، برابرى انسانى، آزادى، مبارزه با تبعيض، انحصارطلبى و استكبار، كمرنگ و بعضا فراموش مىشوند. به اين ترتيب دانشجوى سياسى مىتواند، ارزشها و آرمان هاى مقدس را يادآور شده و جامعه را از حركتهاى واپسگرايانه رهايى بخشند. بر اين اساس، رهبر معظم انقلاب، دانشجويان و حركتهاى دانشجويى را به آرمانگرايى رهنمون ساخته، و چنين مىفرمايد: »طبيعت دانشجو، آرمانگرايى است؛ بايد هم آرمانگرا باشد . اگر آرمانگرا نباشد، اين حركت متوقف خواهد شد . در زمينه علم هم بايد آرمانگرا باشد . در زمينه جامعه و مسائل جارى خودش هم بايد آرمانگرا باشد . اصلا آرمانگرايى جوان، مايه پيشرفت است . اگر آرمانگرايى را در جوانان خفه كردند و كوبيدند و از بين بردند - يا زشتشمردند - اشكال بزرگى متوجه خواهد شد . اين نبايد باشد«. وى در جاى ديگر ياد آورى مىكنند: »ممكن است دسترسى به يك آرمان ميسّر هم نباشد؛ اما رها كردن آن آرمان هم جايز نباشد؛ لذا نگاه آرمانىِ شما و توقعاتى كه ناشى از اين نگاه هست، اين براى ما مطلوب است؛ اين را مىخواهيم و بايد باشد«.(36)
4. پرسشگرى و انتقاد بى ترديد، پرسشگرى و انتقاد سازنده، لازمه تفكر، پويايى و پيشرفت است. دانشجو در دانشگاه مىآموزد كه در برابر هر چه مىشنود و مىبيند، چون و چرا بگذارد؛ اما واگر كند؛ بپرسد و علتيابى كند. هر خواسته يا نكتهاى را بىدليل نپذيرد و با شك به امور بنگرد. دانشجو در دانشگاه فرامىگيرد كه در مقابل هر رويدادى، مكث و تامل كند. در پس هر حادثه، ريشهها و علل آن را ارزيابى و هر اتفاقى را تجزيه و تحليل كند. اين روحيه كه خصيصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هويت مستقل فكرى مىبخشد و او را در زمره قشر روشنفكر و منتقد جامعه قرار مىدهد؛(37) از اين رو دانشجوى سياسى، به عنوان فعالترين و حساسترين عضو دانشگاه، پرسشگر بوده و زبان انتقادى و طلبكارانه دارد و به فرموده مقام معظم رهبرى »مبادا كسى تصور كند كه اگر اين زبان انتقادى، حتّى يك كمى تلخ هم باشد، حالا بنده كه اينجا نشستهام، ناراحت خواهم شد، نه؛ اتفاقاً خودِ اين زبان انتقادى هم برخاسته از همان نگاه و توقعات آرمانى است؛ راضى نبودن به آنچه كه داريم، معنايش ميل و گرايشِ رسيدن به آن چيزى است كه نداريم و اين درست همان چيزى است كه ما مىخواهيم«.(38) بر اين اساس، دانشجويان بايد انتقادات و نظرات انقلابى خود را به دور از هر گونه مصلحت انديشى و با صداقت كامل مطرح كنند، زيرا اگر دانشجو مصلحتانديش باشد، مسئولان جامعه نيز، به طريق اولى، در تصميمگيرىهاى خود مصلحتانديش مىشوند .
5. توليد علم، نوآورى و خلاقيت با توجه به اهميت توسعه علمى كه مبناى توسعه پايدار و همه جانبه در كشور است، وظيفه نخست و حرفهاى دانشجوى سياسى، ارتقاى سطح علمى، تحقيقاتى و پژوهشى است. دانشجو بايد در مقام شناسايى و برجسته كردن مطالبات خواستهها و نيازهاى واقعى جامعه بر آمده، با استفاده از تحرك، شادابى و پويايى دوران جوانى خويش، در مسير ارايه راه حلهاى علمى و خلق ايده هاى نو براى نيل به مطالبات و خواستههاى مردم گام بردارند. مقام معظم رهبرى در اين باره مىفرمايد: »يكى از فرايض حتمى براى اين نسل، عبارت از تقويت بُنيه علمى كشور است. اگر علم نداشته باشيم، اقتصادمان، صنعتمان، حتى مديريت و مسائل اجتماعىمان عقب خواهد ماند. براى مقابله با آنها (دشمنان) علم لازم است. اگر بخواهيد از لحاظ علمى پيش برويد، بايد جرأت نوآورى داشته باشيد، استاد و دانشجو بايد از قيد و زنجير، جزمگيرى تعريفهاى علمىالقا شده و دائمى دانستن آنها خلاص شوند... آن وقتى كه علم با هدايت، ايمان و عواطف صحيح و معرفت روشن بينانه و آگاهانه همراه شود، معجزههاى بزرگى مىكند و كشور ما مىتواند در انتظار اين معجزهها بماند«.(39) بر اين اساس، حركت در مسير نظريهپردازى و نظريهسازى علمى ضرورت مىيابد؛ براى نمونه لازم است تا بر موضوع عدالت اسلامى، مفهوم، مصداق و حوزه كاربردى آن نظريه پردازى و كار دقيق علمى انجام شود و در اين زمينه، دانشجويان ضمن دعوت از افراد و كارشناسان مختلف، اعم ازمخالف و موافق، به دور از هرگونه جانبدارى و تعصب، به بحث و جدال علمى و استدلالى بپردازند .
6. هوشيارى و حساسيت از رسالتهاى دانشجويان، دقت و كند و كاو پيرامون پديده هايى است كه در دانشگاهها به صورت جريانى، جناحى و غير واقعى مطرح مىشود . دانشجوى سياسى با هوشيارى، صفا، صداقت و فراست خود، هدف از طرح برخى مسايل سياسى و جريان سازى هاى انحرافى را كه به دنبال بى تفاوت كردن دانشجويان يا كشاندن آنان به صف مخالفان و معترضان و تبديل دانشجو به عنوان پياده نظام جريانهاى سياسى هستند، به خوبى در مىيابد و مواضع مناسب را اتخاذ مىكند. رهبر فرزانه انقلاب در اين زمينه مىفرمايد: »مجموعههاى دانشجويى - كه پايه اسلامى و پايه معرفتى دارند - در داخل دانشگاه، كارى نكنند كه رقابتهاى آنها يا معارضههايى كه به نام رقابت انجام مىگيرد، به تضعيف قواى اين مجموعههاى مؤمن بينجامد. اين مجموعهها همديگر را حفظ كنند. من نمى گويم همه يك جور فكر كنند، همه يك جور سليقه داشته باشند؛ نه ممكن است، نه لازم؛ ليكن از معارضه و تضعيف يكديگر جداً خوددارى كنند. امروزه دشمن به طور ويژه، بر روى جريانهاى دانشجويى سرمايهگذارى مىكند تا بتوانند در محيطهاى دانشجويى نفوذ و رخنه كنند و براى خودشان سربازانى را در آنجا تدارك ببينند. اين كار با نامهاى مختلف، دارد انجام مىگيرد. امروز سرويسهاى جاسوسى امريكا و اسرائيل، حتّى حرفى ندارند كه به تشكلهايى در دانشگاههاى ايران كمك مالى بكنند كه اين تشكل به حسب ظاهر، وابسته به تودهاىهاى سابقاند...؛يعنى براى معارضه با جريان دانشجويى اصيل و سالم - كه همان جريان اسلامى و پاىبند به معنويت و مفتخر به ايرانى بودن خود است - حاضرند، زير هر نامى، دانشجو را فعّال كنند؛ زير نام تودهاى، سلطنت طلب و نامهاى گوناگون. شماها بايد متوجه باشيد«.(40)
7 . مستقل بودن از آنجا كه در مشاركت سياسى، مباحثى نظيركسب قدرت، اعمال نفوذ و... مطرح است، دانشجوى سياسى بدون ملاحظه نفوذها و فشارهاى بيرونى و خواست مراكز قدرت، هدف و مسير خود را به صورت مستقل و متناسب با نقش و جايگاه دانشگاه شناسايى و ترسيم كرده و به اتخاذ سياستها و خط مشىهاى خويش مىپردازد و اجازه نمى دهد كه گروهها و افراد فرصتطلب، فرصتِ نفوذ در دانشگاه و تغيير اهداف جريان هاى اصيل دانشجويى را بيابند. جريان اصيل دانشجويى، با تكيه بر عوامل سنجيده و خودآگاه، تنها به جوشش و پويايى درونى دانشگاه و پيشرفت و كارآمدى نظام اسلامى فكر كرده و سخنگو و نماينده منافع عمومى مردم است؛ نه ابزار گروههاى سياسى. بر اين اساس، دانشگاه به عنوان نهادى كه به همه مردم تعلق دارد، به هيچ وجه قابل مصادره توسط هيچ يك از احزاب و گروهها و جريانات سياسى نيست، چرا كه در اين صورت، دانشگاهها به باشگاههاى سياسى تبديل مىشوند. جريان اصيل دانشجويى كه برخاسته از واقعيات دانشگاه باشد، به واسطه دارا بودن شجاعت، صداقت و نجابت به هيچ وجه حاضر نخواهد بود كه با گره خوردن با قدرت و ثروت، منزلت، اعتبار و نقش خود را تنزل دهد.(41)
8 . رعايت اصول اخلاقى و ارزشهاى دينى رفتارها، نوع كنش و واكنش دانشجوى سياسى، براساس رعايت اصول اخلاقى، ارزشهاى دينى، احترام متقابل، ادب سياسى و عقلانيت مفاهمهاى است كه لازمه فرهنگ سياسى - مشاركتى دينى است. در واقع، رعايت اصول اخلاقى و ارزشهاى دينى، حفظ حريم كرامت وجودى همه افراد است؛ از اين رو لازم است تا رفتار سياسى دانشجويان، بر اساس نُرم ها و هنجارهاى اجتماعى و دينى ضابطهمند انطباق يابد و از آنجا كه قشر فرهيخته و دانشجوى ايرانى نيز برخاسته از متن چنين جامعهاى است، مىتوان احترام به اصول اخلاقى، ارزشها و باورهاى دينى و حركت در اين مسير را از آنان در تمامى فعاليتهاى سياسى و اجتماعى انتظار داشت.
9 . قانون مدارى حاكميت قانون در تمامى اركان نظام و سطوح مختلف جامعه، از اهداف و آرمان هاى مهم دانشجوى سياسى است؛ بر اين اساس، يكى ديگر از ويژگىهاى دانشجوى سياسى، آگاه بودن از چارچوبهاى قانونى و حقوقى فعاليتهاى سياسى و رعايت اين ضوابط در كليه فعاليتهاى خويش است. بديهى است التزام به رفتار قانونى از يكسو، نمايانگر مشروع پنداشتن نظامها و از سويى نشان از عقلانيت رفتاركنندگان است و هر نوع حركتى خارج از ضوابط پذيرفته شده و قانونى، نظير خشونت و عدم تحمل سياسى و...، نه تنها با واكنش لايه ها و سطوح مختلف جامعه مواجه خواهد شد، بلكه آثار زيان بارى را نيز براى دانشگاه، مجموعههاى دانشجويى و نظام اسلامى به دنبال خواهد داشت. بررسى حوادث تاريخى نيز به خوبى بيانگر اين واقعيت است كه بيشترين خطر و آفت براى نهضتهاى الهى و مردمى، اقدامات غير قانونى و افراط و تفريطهاست. از اين رو نظام اسلامى، همواره با حركتهاى خودسرانه و غير قانونى مخالف بودهاست و رهبر معظم انقلاب نيز در اين زمينه مىفرمايند: »بارها گفتهام، باز هم تكرار مىكنم، من معتقدم كه جوان مملكت بايستى در همه ميدان ها حضور و آمادگى داشته باشد، منتها با انضباط، اين گونه حركاتى كه ملاحظه شد، كسانى به دانشگاه حمله كنند، ناشى از بى انضباطى است؛ با هر نامى انجام بگيرد، غلط و محكوم است. اگر با نام دفاع از دين هم انجام بگيرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولايت هم انجام بگيرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام كه در اجتماعات كسانى كه مخالفاند هيچ كس نبايد رفتار خشونت آميز داشته باشد. چون اين كار دشمن را خوشحال مىكند...«.(42)
جمع بندى سياسى بودن دانشجو و مشاركت سياسى دانشجويان، با توجه به مؤلفههايى چون جايگاه، نقش و كاركردهاى مهم دانشجو در سطح نظام سياسى و جامعه از يك سو و توجه به آموزههاى اسلامى درباره ضرورت و ضوابط مشاركت سياسى و بالآخره حدود و مقررات قانونى، تبيين و لزوم آن اثبات مىگردد. حد لازم سياسى بودن به معناى حساسيت در برابر سرنوشت خود و جامعه خويش، داشتن بينش و تحليل سياسى پيرامون مسائل داخلى و خارجى و جريانهاى موجود و در مرحله بعد، تلاش فكرى و عملى براى بهبود و پيشرفت كشور از طريق فرايندهاى مختلف علمى، پژوهشى، سياسى، فرهنگى و... است. از اين رو »افراط كارى سياسى« يا »انفعال و بىتفاوتى سياسى« مغاير حقوق، وظايف و جايگاه دانشجو بوده، با آموزه هاى اسلامى، اصول نظام، منافع و امنيت ملى، استقلال، توسعه و پيشرفت مادى و معنوى كشور در تضاد و ناسازگارى كامل است . اين موضوع را با سخن مقام معظم رهبرى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى به پايان مىرسانيم: »مسئوليت شما سنگين است؛ هم بايد درس را بخوانيد، هم محيط سياسىتان را بشناسيد، هم روى محيط سياسى اثر بگذاريد و هم خودتان را از لحاظ فكرى و روحى آماده كنيد، براى فردايى كه بلاشك، وزن اين نظام متكى به معنويت - يعنى نظام جمهورى اسلامى - در معادلات جهانى بين المللى، ده برابر امروز خواهد شد. مطمئن باشيد كه ما چنين روزى را در پيش داريم و شما جوانهاى امروز، آن روز را خواهيد ديد. على القاعده آن روز ماها نيستيم؛ اما شماها هستيد و خواهيد ديد آن روزى را كه وزن و ثقل و اهميت جمهورى اسلامى در معادلات جهانى - چه از لحاظ سياسى، چه از لحاظ علمى و چه از لحاظ بيان افكار سازنده - ده برابر امروز است. بايد خودتان را ان شاءاللَّه براى آن روز آماده كنيد«.(43)
پى نوشتها: 1 - ر.ك : جنبش دانشجويى، اميدها و بيمها، عسگرى آملى، پگاه حوزه شماره 106 . 2 - خلاصه بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمعى از اعضاى بسيج دانشجويى دانشگاههاى سراسر كشور، 25/11/1379. 3 - ر.ك : فرهنگ علوم سياسى ، على آقا بخشى، تهران : نشر چاپار، 1383، ص 522 . 4 - Lester W.Milbrath . poltical participation ، Rand Mc . Nally college publishing company ، 2 .P ز1977.؛ ر.ك : مفهوم مشاركت سياسى، داود فيرحى، فصلنامه علوم سياسى، ش 1، ص 44. 5 - حسين سيف زاده، تحول از مشاركت منفعلانه به مشاركت فعالانه: تإمل نظرى، فصلنامه دانشكده حقوق و علوم سياسى، تيرماه 1373، شماره 32، ص193165 . 6 - ر. ك : مايكل رايش، جامعه و سياست، ترجمه منوچهر صبورى، تهران : سمت، 1383، صص 124-130. 7 - تاثير مشروعيت در مشاركتسياسى، سيد محمدناصر تقوى، فصلنامه حكومت اسلامى، ش 20 . 8 - ر.ك : مشاركت سياسى: فرآيندها و برآيندها، مرتضى شيرودى، رواق انديشه، ش 41 . 9 - جامعه و سياست، پيشين، ص 131 . 10 - Robert E.Dows ، Political Sociology ، London ، 1986، P . 296. 11 - جنبش دانشجويى و تأثير بر تحولات اجتماعى، سيد عباس صالحى، باشگاه انديشه،16/2/1382 . 12 - ر.ك : جامعه شناسى سياسى، حسين بشيريه، تهران : نشر نى، 1378، ص 260 . 13 - تاريخ جنبش دانشجويى ايران، دكتر محمد باقر خرمشاد (مقدمه)، تهيه و تنظيم حسين قويدل معروفى، انتشارات نجم الهدى، 1385، ص 37 . 14 - جامعه شناسى سياسى، پيشين، ص 261 . 15 - ر.ك : جنبش دانشجويى، اميدها و بيمها، پيشين . 16 - بيانات مقام معظم رهبرى در جمع دانشجويان دانشگاه صنعتى شريف، آذر 1378 . 17 - روزنامه شرق، 16 آذر 1383 . 18 - ر.ك: دين و دولت، على ربانى گلپايگانى؛ نظام سياسى اسلام، محمد جواد نوروزى؛ فصلنامه كتاب نقد، ش20م21، جامعه برين، سيد موسى مير مدرس؛ مجله حوزه و دانشگاه، ش1 19 - آيه 30 سوره بقره . 20 - جهت آگاهى بيشتر ر.ك :سيدمحمدباقر صدر، خلافت انسان و گواهى انبيا، ترجمه دكتر جمال موسوى، تهران : انتشارات روزبه، 1359، صص1-10 . 21 - محمد تقى جعفرى، حاكميتخداوندى و حكمت اصول سياسى اسلام، مجموعه مقالات دهمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى مجمع جهانى، تهران: مجمع جهانى اهل بيت،1377، ص 314 . 22 - محمد حسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج 4، ص 22. 23 - مبانى فقهى مشاركتسياسى، سيد عبد القيوم سجادى، فصلنامه علوم سياسى، ش 8 . 24 - مبانى حاكميت مردمى در اسلام و انديشه امام خمينى (مجموعه مقالات حكومت دينى در انديشه امام)، ج 1، ص367. 25 - امام خمينى (ره)، صحيفه امام، ج 3، ص 42 . 26 - ر. ك : مبانى فقهى مشاركتسياسى، پيشين . 27 - براى آشنايى بيشتر ر. ك : بررسى تطبيقى نظريه هاى ولايت فقيه، شريف لك زايى، قم : پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، 1385، صص 139 - 181 ؛ مبانى دينى مشاركت سياسى، محمد منصورنژاد، فصلنامه حكومت اسلامى، ش 37 . 28 - ر.ك: اصول 1، 3، 6، 7، 19، 20، 21، 23، 24، 26، 27 و ... 29 - جهت آگاهى بيشتر ر. ك: مدرنيته و نظريه هاى جديد علم سياست، سيد حسين سيف زاده، تهران : نشر دادگستر، 1379، صص 149 - 155 . 30 - خبرگزارى مهر، گفت وگو با مهندس محمد رضا طورانى نايب دبير مجمع اسلامى دانشجويان و دانش آموختگان ايران. 31 - عبدالعلى قوام، توسعه سياسى و تحول ادارى، تهران : نشر قومس ،1373، صص12- 8 . 32 - الحياه، محمدرضا حكيمى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ج 1، ص 135 . 33 - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى، 25/ 07/ 85 . 34 - ر. ك : شناخت و تحليل سياسى، جواد منصورى، مشهد : انتشارات آستان قدس رضوى، 1372 .، صص 120 - 133 . 35 - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى، 25/ 07/ 85 . 36 - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى، 25/ 07/ 85 . 37 - جنبش دانشجويى، اميدها و بيمها، پيشين . 38 - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى، 25/ 07/ 85 . 39 - ديدار دانشجويان، دانشگاه صنعتى اميركبير 9/2/79 . 40 - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى، 25/ 07/ 85 . 41 - خبرگزارى مهر، گفت وگو با مهندس محمد رضا طورانى، پيشين . 42 - روزنامه جمهورى اسلامى، بيانات مقام معظم رهبرى، 22تير 1378، ص 2 . 43 - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان نمونه و نمايندگان تشكلهاى مختلف دانشجويى، 25/ 07/ 85 .