responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 149  صفحه : 4

مذهب و سياست در امريكا
محمدی علیرضا

سكولاريسم و جدايي دين از سياست، يكي از لوازم اساسي ليبراليسم است كه ساختارهاي حقوقي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي يك جامعه را فارغ از تأثيرگذاري و دخالت‌آموزه‌هاي ديني و مذهبي مي‌شناسد؛ از ديدگاه جان لاك بنيانگذار جامعه مدني وظيفه‌اي مدني دارد، انسان را وا نمي‌دارد به آموزه مذهبي خاصي بگرود يا به گروه‌هاي مذهبي معيني بپيوندد... كاربرد زور براي دست يافتن به يكنواختي مذهبي، هم غير ممكن است و هم با اخلاق مسيحي مغايرت دارد».1
امّا با اين همه، در عمل مشاهده مي‌شود كه مهم‌ترين كشور حامي ليبراليسم، يعني ايالات متحده امريكا، در خط و مشي‌هاي داخلي و خارجي خود رويكردي مذهبي در پيش گرفته است و با استفاده ابزاري از مذهب، در پي سيطره صهيونيسم مسيحي بر جامعه امريكا و كل جهان است.
نوشتار حاضر، ضمن گذري مختصر بر وضعيت مذهبي جامعه امريكا و تعامل سياست با مذهب در اين كشور، به بررسي شخصيت، عقايد و اقدامات مذهبي «جرج بوش» رئيس جمهور امريكا و ميزان تأثيرگذاري اين مؤلفه‌ها در پيروزي مجدد وي در انتخابات اخير رياست جمهوري امريكا مي‌پردازد:

* * *
الف بررسي وضعيت مذهبي در امريكا
بر خلاف تصور رايج كه جامعه امريكا را جامعه‌اي بيگانه با عقايد و آموزه‌هاي ديني مي‌پندارد، امريكا كشور توسعه يافته‌اي است كه مردم آن به شدت مذهبي هستند؛ البته در ميزان اين موضوع و شاخص‌هاي شناخت آن اخلافاتي وجود دارد؛ امّا همگي در مذهبي بودن بالاي اين كشور وحدت نظر دارند؛ بر اساس برخي آمارها «50 درصد مردم امريكا به طور مرتب و 20 درصد به صورت نامرتب به كليسا مي‌روند؛ همچنين 86 درصد مردم امريكايي‌ها به خدا و معاد اعتقاد راسخ دارند2 و بر طبق نظرسنجي‌هاي مختلف، حدود 87 تا 95 درصد پرسش شوندگان امريكايي به خداوند ايمان دارند. در ايالات متحده و انگليس به ترتيب 82 و 55 درصد مردم خودشان را فردي مذهبي مي‌دانند. حدود چهار پنجم امريكايي‌ها به معجزه اعتقاد دارند و كاملاً باور دارند كه مسيح از مريم باكره متولد شده است».
همچنين با بررسي تعداد شماره تلفن‌هاي افراد و مؤسسات پيشگو و فالگير در دفترچه تلفن امريكايي‌ها و اروپايي‌ها، مشخص شد كه امريكايي‌ها به مراتب بيشتر از اروپايي‌ها، به اين امور علاقه نشان مي‌دهند؛ افزون بر اين، مي‌توان گفت كه اغلب مردم امريكا به «روح» و جهان ماوراي طبيعت اعتقاد دارند و چنين اعتقاد و باوري در بسياري از فيلم‌ها و فعاليت‌هاي هنري آنها ديده مي‌شود.
شاخص ديگري كه در زمينه بررسي مذهبي بودن يك جامعه به كار گرفته مي‌شود، بررسي و استفاده از ليست اعضاي رسمي مجامع و تشكيلات مذهبي و ميزان كمك‌هاي مالي آنها است3 و مطابق نظرسنجي‌هاي انجام شده، 60 درصد امريكايي‌ها در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي، مواضع محافظه كارانه‌اي دارند و با هرزه‌گري همجنس بازي، سقط جنين و تخريب ارزش‌هاي خانوادگي و شئونات مذهبي مخالف هستند.
از نظر ديني، اكثريت مردم امريكا مسيحي هستند؛ در اين كشور هر سه شعبه اصلي دين مسيحيت. پروتستان، كاتولي و ارتدوكس. با توجه به مهاجرپذير بودن آن، حضور دارند، ولي جمعيت گروه مذهبي پروتستان بيش از ساير گروه‌ها است و پس از آن كاتوليك‌ها و ارتدوكس‌ها دومين و سومين گروه جمعيتي اين كشور را تشكيل مي‌دهند؛ البته مذهب پروتستان، مانند مذهب كاتوليك تمركزگرا نيست. چون كاتوليك‌هاي سراسر جهان قيادت پاپ را مي‌پذيرند، ولي پروتستان مذهبي با شاخه‌ها و شعب مختلف است و به طور مرتب تشكيلات جديد ساخته و منشعب مي‌شود. در عين حال، اين گروه‌ها پس از انشعاب، با هم ديگر، خصومت و نزاع و جنگ فرقه‌اي ندارند. چون همه آنها پذيرفته‌اند كه همگي پيرو يك مذهب هستند. تعداد گروه‌هاي پروتستان به چند هزار تشكل مي‌رسد؛ هر يك كليساهاي خاص خود را داشته، هر فرد مي‌تواند از يك تشكيلات مذهبي جدا شده، به تشكيلات ديگري بپيوندد. در حال حاضر، بزرگ‌ترين شاخه‌هاي كليساي پروتستان در امريكا، شامل پروسبيترين‌ها، متدوديست‌ها، سونت دي ادونيست‌ها، انواع اونجليست‌ها و بالاخره مورمون‌ها هستند.4
نكته قابل توجه در بررسي وضعيت مذهب در امريكا، مسئله «بنيادگرايي مذهبي» در اين جامعه به اصطلاح پيشرفته و متمدن است؛ علاوه بر بنيادگرايي يهودي كه تأثيرات آن بر سياست‌هاي امريكا مشهود است، طي 30 سال اخير، به طور محسوسي شمار اعضاي كليساهاي ليبرال كاهش يافته و بر شمار كليساهاي محافظه كار و بنيادگرا افزوده شده است. كليساهاي سنتي ليبرال، تنها بر روي معنويت تأكيد مي‌كند.
ولي فعاليت مذهبي و مناسك كليساهاي بنيادگرا، به صورت پرشور و احساسي برگزار مي‌شود و در ضمن يك احساس عميق و همبستگي بين اعضأ به وجود مي‌آيد و حتي به طور جمعي به حالت خلسه فرو مي‌روند. گروه‌هاي اونجليست يا انجيلي (EVngeIist)، به شدت در عرصه تبليغ مذهب فعال هستند و رسالت خود را در تبليغ دين و مسيحي نمودن ديگران تعريف كرده‌اند. يكي از بارزترين روش‌هاي مورد استفاده آنها، تبليغ از راه تلويزيون و شبكه‌هاي راديويي و حتي ماهواره‌اي به صدها زبان مختلف دنيا است.5
سابقه بنيادگرايي مسيحي در امريكا به سال‌هاي پس از جنگ ويتنام باز مي‌گردد. در آن دوران، جريان هيپيزم كه از دين بودا و فرهنگ هندو الهام مي‌گرفت، بي‌اعتنايي به اخلاقيات، نماد خانواده و اعتياد در جامعه آمريكا را در پي داشت و در واكش به آن بنيادگرايي مسيحي پديد آمد و به شدت رشد كرد تا جايي كه برخي ادعا مي‌كردند، حضرت مسيح(ع) را در خواب يا بيداري ديده‌اند و به وسيله او از همه گياهان پاك شده‌اند. سپس اين روند رو به رشد، به نوعي افراطگرايي منتهي شد، به گونه‌اي كه برخي براي خود قائل به نوعي رسالت الهي شدند.6
بنيادگرايي مسيحي در گذشته بر سلوك اخلاقي صحيح تكيه داشت، ولي در دهه‌هاي گذشته صرفاً سياسي شده است. به «بنيادگرايان»، «لقب «تجديد حيات يافته» نيز داده‌اند اين مسئله شامل نوعي تجربه بيداري معنوي و يا صرفاًگرايش به افكار سياسي خاص است، آنها معتقدند كه تاريخ بشر در طي نبردي در آخر الزمان به نام «آرماگدون» به پايان مي‌رسد و نقطه اوج آن، ظهور دوباره مسيح است؛ پس از آن داوري نهايي براي همه مردگان و زندگان انجام مي‌شود. يك بررسي انجام گرفته از سوي مؤسسه «تلسن» كه در اكتبر سال 1985 م. به نشر رسيده است، نشان مي‌دهد كه در حال حاضر 61 ميليون امريكايي در انتظار واقعه آرماگدون گوش خوابانده‌اند.
در اوايل دهه 90، امريكايي‌ها به بيش از 1400 راديوي مذهبي گوش مي‌دادند؛ 80 هزار كشيش بنيادگراي پروتستان كه روزانه از 400 ايستگاه راديويي سخن پراكني مي‌كنند، خواهان مشيت الهي‌گرايي هستند؛ برخي از مشهورترين اين افراد عبارتند از: پاتريك رابرتسون، جيمي سواگارت، جيم باكر و جري فال ول. مدرسه‌هاي انجيلي بسياري، چه فرقه‌اي و چه فرافرقه‌اي، در سراسر امريكا، اصول خداشناسي آرماگدون را بر پايه پرستش اسرائيل تعليم مي‌دهند. تعداد اين مدارس در حدود 200 مؤسسه است كه حدود 100 هزار دانشجو دارند. اين دانشجويان پس از فراغت از تحصيل، كشيش پروتستان مي‌شوند، به ميان مردم مي‌روند و اين ديدگاه را تبليغ مي‌كنند.7
در قرن گذشته در امريكا مبلغان مسيحي تلاشِ كردند، نوعي احساس ترس از دنياي خارج را در مردم امريكا القا كنند. فيلم‌هاي آرماگدون و طالع نحس از جمله فيلم‌هايي هستند كه در آنها مردم امريكا با هجوم يك دشمن خارجي روبرو مي‌شوند. هدف اصلي در اين فيلم‌ها ايجاد نوعي حالت وحشت در مردم امريكا بود كه بتوان از اين حالت وحشت براي هجوم استفاده كرد.8 آنها اعتقاد دارند كه پيروان كليساي پروتستان براي ظهور دوباره مسيح، بايد چند خواسته مسيح را كه در تفاسير انجيل در قرن بيستم به عنوان پيش‌گويي‌هاي انجيل بيان شده، عملي نمايند. اين جريان نو ظهور در پروتستانيسم با عنوان «صهيونيسم مسيحي» شهرت دارد.
طرفداران صهيونيسم مسيحي «christian zionism» مسيحيان پروتستاني هستند كه به آرماگدون و نبرد آخر الزمان اعتقاد دارند و معتقدند كه براي ظهور دوباره مسيح بايد اقدامات و شرايط پيش از ظهور را فراهم كرد. اين جريان يك پديده جديد ديني سياسي در مسيحيت است كه براي اولين بار توسط كليساي انگليس، در اواخر قرن نوزدهم ميلادي به وجود آمد. پروتستان‌هاي مقيم امريكا و انگليس اين جريان نو ظهور را «عملي نمودن خواسته‌هاي مسيح» و «عملي نمودن پيشگويي‌هاي انجيل» مي‌نامند. به دليل اهميت اين مسئله و تأثيري كه بر سياست خارجي امريكا، مبني بر در پيش گرفتن رفتاري تهاجمي در خاورميانه و اشغال نظامي عراق داشته است، توضيحاتي پيرامون اين حادثه، از ديدگاه مسيحيان صهيونيست آورده مي‌شود:

آرماگدون
كلمه «Armageddon» يا «هار مجدون» واژه‌اي يوناني است كه بنا به تعريف واژه نامه‌هاي امريكايي، همچون فرهنگ «وبستر». به معناي نبرد نهايي حق و باطل در آخرالزمان است. همچنين اين واژه، نام شهري است در منطقه عمومي شام كه بنا به آنچه در باب شانزدهم مكاشفات يوحنا در عهد جديد آمده است، جنگ عظيم در آنجا رخ مي‌دهد و مرحله حاضر از زندگي بشر، در آن زمان پايان مي‌يابد؛ به عبارتي نبرد مذكور، مقدمه تحولي بزرگ است كه سرنوشت نهايي آدمي بر روي كره زمين به آن بستگي دارد.9 به طور كلي مسيحيان صهيونيست به هفت مرحله يا هشت مشيت الهي اعتقاد دارند كه در آخرالزمان به وقوع مي‌پيوندد. اين مراحل عبارت است از:
1. بازگشت يهوديان به فلسطين.
2. ايجاد دولت يهود.
3. موعظه شدن بني اسرائيل و ديگر مردم دنيا به وسيله انجيل.
4. حصول مرحله وجد يا سر خوشي (Rapture)، يعني به بهشت رفتن كليه كساني كه به كليسا ايمان آورده‌اند.
5. دوره 7 ساله حكومت دجال «آنتي كراست. ضد مسيح) و فلاكت يهوديان و ساير. به اصطلاح آنان. مؤمنان.
6. وقوع جنگ آرماگدون.
7. شكست لشكريان دجال و حكومت مسيح به پايتختي قدس «اورشليم)، يهوديان در اين دوره به مسيح ايمان مي‌آورند.

به اعتقاد مسيحيان صهيونيست، در مرحله ششم از مراحل فوق، جنگي فراگير در جهان رخ مي‌دهد كه در آن، همه زمين نابود خواهد شد. اصل اين كلمه‌ها رمجيد و (يا هارمگيدو) است. مكان وقوع اين جنگ صحراي مگيدو در شمال اسرائيل و كرانه غربي رود اردن است؛ در اين مكان، در گذشته شهري استراتژيك وجود داشته كه در مسير عبور از شمال به جنوب و شرق به غرب قرار داشته است. جنگ‌هاي زيادي در تاريخ در اين مكان رخ داده است. اين جنگ ميان نيروهاي خير (يهوديان) و نيروهاي شر (مسلماناني از ايران و روسيه) رخ مي‌دهد و به همه دنيا كشيده مي‌شود.
در صحيفه حزيقال نبي درباره آرماگدون آمده است: «باران‌هاي سيل آسا و تگرگ‌هاي سخت آتش و گوگرد، تكان‌هاي سختي در زمين پديد خواهد آورد؛ كوه‌ها سرنگون خواهند شد؛ صخره‌ها خواهند افتاد و جميع حصارهاي زمين منهدم خواهد شد» و در صحيفه زكرياي نبي آمده است: «گوشت ايشان در حالي كه بر پاهاي خويش ايستاده‌اند، كاهيده خواهد شد و چشمان ايشان در جاي خود گداخته خواهد شد و زبان‌هايشان در دهانشان كاهيده خواهد شد».
بنيادگرايان اين عبارت را بر استفاده از بمب‌هاي اتمي و نوتروني در اين جنگ حمل مي‌كنند. اعتقاد به اين جنگ تأثير زيادي بر سياست‌هاي داخلي و خارجي داشته است. جيمزوات وزير كشور اسبق ايالات متحده، در كميته مجلس نمايندگان اظهار داشت: «به علت ظهور دوباره و قريب الوقوع مسيح، نمي‌توانيم در بند نابودي منابع طبيعي خود باشيم». ريگان بود؛ وي مي‌گويد: «اين نبي خشمگين حزيقال است كه بهتر از هر كسي، قتل عامي كه عصر ما را به ويراني خواهد كشاند، پيشگويي كرده است... اين علامت آن است كه فرار رسيدن آرماگدون دور نيست».
براي تبليغ تفكرات صهيونيست‌ها، ابزارهاي فراواني وجود دارد. 85 درصد سرمايه هاليوود متعلق به صهيونيست‌هاست؛ از اين رو آنها به راحتي مي‌توانند جهت رواج نظريات خود به فيلم‌هاي سينمايي متوسل شوند. فيلم‌هاي آرماگدون، ماتريكس، شمارش معكوس تا آرماگدون، امگاكد (يا مگيدو) و... بسياري از كارگردانان و بازيگران معروف سينما صهيونيست هستند و در خدمت منافع اسرائيل فعاليت مي‌كنند.10

مسيحيان بنيادگرا، با به خدمت گرفتن اصطلاح «قوم برگزيده» كه يهوديان خود را با اين عنوان مي‌شناسانند، معتقدند كه در عصر حاضر، مسيحيان پروتستان امريكا، رسالت ايجاد حكومت خدا را بر روي زمين به عهده دارند، نه يهوديان معاصر، مسيحيان صهيونيسم با تحريف مفاهيم ديني و سوء استفاده از عقايد مذهبي جامعه امريكا، با شيطنتي خاص، در پي تعقيب منافع و اهداف نامشروع خود و ترسيم آينده‌اي با تسلط كامل صهيونيزم بين الملل برساير ملت‌ها و مذاهب جهان هستند، در يك جمع بندي مي‌توان مهم‌ترين اهداف مسيحيان صهيونيست از ترويج چنين عقايدي را اين چنين بيان نمود:
1. تشويق و دلگرمي در گفت و گوهاي يهوديان و مسيحيان.
2. مقابله با افكار ضد يهودي.
3. آموزشي با نگرش به ريشه‌هاي يهودي دين مسيح (اين برنامه در 200 مدرسه با 10000 دانشجو اجرا مي‌شود.)
4. اقدامات بشر دوستانه در ميان پناهندگان يهودي.
5. مخالفت با مقامات يهودي ميانه‌رو كه به دنبال روش‌هاي مصالحه جويانه براي صلح در فلسطين هستند.
6. سوء استفاده از مسيحيت براي توجيه اعمال ضد حقوق بشر.
7. با تبليغ تفكرات تدبير گرايي (يا مشيت گرايي) در مجامع عمومي تلاش مي‌كنند، اين باور را به وجود آورند كه مسائلي كه رخ مي‌دهد، همان است كه در كتاب مقدس آمده و ما نبايد با آنها مبارزه كنيم.11
قدرت‌هاي بزرگ جهان، سياست خارجي خود را بر مبناي حوادثي كه پيش از آن رخ مي‌دهد، جهت داده و نقشه‌هاي نظامي خود را به شكلي سامان داده‌اند كه آمادگي‌هاي لازم براي اين حادثه، در آن ملحوظ باشند.
اين در حالي است كه مؤسسات ديني و رسانه‌هاي اين دولت‌ها نيز مردم خود را براي استقبال از اين حادثه آماده مي‌سازند.

پي ‌نوشت‌ها:
1- عبدالرحمن عالم، تاريخ فلسفه سياسي غرب، تهران: وزارت خارجه، مركز چاپ و انتشار، 1377، ص 289.
2- مذهب در آمريكا، محمد صداقت گويان، روزنامه همشهري 20/8/1382.
3- مذهب در آمريكا، گفت و گو با دكتر كاووس سيد امامي، روزنامه ايران، شنبه 2 آبان، 1382.
4- همان.
5- همان.
6- مذهب در آمريكا، محمد صداقت گويان، همان.
7- مسيحيان و صهيونيست را بهتر بشناسيم علي فهيم دانش، مجله موعود، شماره 40.
8- مسيحيان صهيونيست، جرج بوش و ديكتاتور آرماگدون، خبرگزراي مهر، 11/8/1393.
9- واقعه آرماگدون، غرب و آمادگي‌هاي پيش از ظهور، عبدالكريم زبيدي، ترجمه امين ميرزايي، فصلنامه موعودش 28.
10- محمد صالح مفتاح، سايت رهپويان.
11- به نقل از: مسيحيت صهيونيستي، سايت موعود.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 149  صفحه : 4
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست