responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 132  صفحه : 7

11 سپتامبر به روايت اسناد


معرفى كتاب «الحرب على الحريه»

نفير مصدق احمد

دارالاهليه للنشر و التوزيع

عمّان ـ 2002
«نفير مصدق احمد»، متخصص برجسته سياسى و شخصيتى فعال در حوزه حقوق بشر، و مدير اجرايى مركز مطالعات سياسى برايتون انگليس است. تاكنون مقالامات فراوانى از وى، در حوزه حقوق بشر و سياست خارجى غرب منتشر شده است كه از شهرت جهانى برخوردار هستند. در اعتبار نوشته‌هاى وى، همين بس كه دانشگاه هاروارد امريكا برخى از كتاب‌هاى وى را به عنوان مرجع مطالعاتى پذيرفته و به مراجعه به اين كتاب‌ها فراخوانده است؛ كتاب‌هايى مانند افغانستان، طالبان و ايالات متحده، نقش حقوق بشر در سياست خارجى غرب، تحريف، نيرنگ و تروريسم: عمليات در هم‌كوبى افغانستان، و اخيراً كتاب «جنگ بر سر آزادى» كه مجموعه‌اى از اسناد و تحليل‌هايى است كه از صدها منبع، مانند كارشناسان رسمى و سندهاى محرمانه و...گردآورى شده است؛ اين كتاب كه سندهاى حوادث چند هفته پيش از يازده سپتامبر را روايت مى‌كند، از پرفروش‌ترين كتاب‌هاى جهان است. اين كتاب نشان مى‌دهد كه گزارش‌هاى هشدار دهنده فراوانى از سوى ادارات اطلاعاتى و جاسوسى سراسر جهان به سوى ايالات متحده سرازير شد، ولى مسئولان امريكا، هيچ اعتنايى به اين گزارش‌ها نكردند و حتى دهان دستگاه‌هاى اطلاعاتى و جاسوس بسته شد و هواپيماها ربوده شده به فرود فراخوانده شدند، سپس اين تهاجمات، بهانه‌اى را به امريكايى‌ها داد تا جنگى ويرانگر را با افغانستان آغاز كنند و مقدمات سلطه خود بر نفت و گاز آسيايى ميانه را فراهم كنند و ثروتى بيشتر به چنگ خانواده بوش بيايد.
آيا هجوم هواپيماى انتحارى به امريكا، بهانه ساز سياست خارجى خصومت‌آميز امريكا و تحميل وضعيت ويژه و كنترل بى‌حد و مرز بر ملت امريكا بود؟ چه كسى مانع تحقيق و تفحص از همكاران و همدستان معروف اسامه بن لادن شد؟ اقدامات دفاعى پيشگيرانه چه سرنوشتى داشت؟ آمادگى اوليه براى هجوم به افغانستان از چه زمانى آغاز شد؟ در حادثه انهدام مركزتجارت جهانى، چه كسى را بايد ملامت كرد؟ چرا امريكا اقدامات حفاظتى و حراستى را به مورد اجرا نگذاشت؟
نفيرمصدق مى‌كوشد تا در كتاب خود، پاسخ همه اين پرسش‌ها را بدهد؛ وى پرده سكوت حاكم بر حوادث يازدهم سپتامبر را كه نقطه آغاز تحولات و دگرگونى‌هايى اساسى در معادلات قواى جهانى بود (كه جهان پس از جنگ جهانى دوم نظير آن را به خود نديده است)، كنار مى‌زند.
نويسنده در پاسخ به پرسش‌هاى ياد شده، ابتدا وارد مسئله افغانستان مى‌شود و وضعيتى را كه اين كشور امروز بدان رسيده، تحليل مى‌كند و نشان مى‌دهد كه ريشه مشكلات كنونى افغانستان، حداقل به پايان قرن نوزدهم مى‌رسد، زمانى كه افغانستان، قربانى دخالت قدرت‌هاى بزرگ شد. آغاز اين دخالت‌ها از سوى امپراطورى انگليس بود و پس از آن اتحاد جماهير شوروى و در پايان ايالات متحده امريكا؛ مجموعه اين دخالت‌ها، به ويرانى اين كشور از سوى قدرت‌هايى انجاميد كه بيش از آن كه در پى بهبود اوضاع ملت افغانستان باشند، به فكر منابع استراتژيك و سياسى خود بودند.
امريكا در جنگ طالبان با شوروى متجاوز، تا دهه هشتاد كه شوروى از اين كشور عقب نشست، از آنان حمايت كرد. با عقب نشينى شوروى، افغانستان در آتش جنگ داخلى شعله‌ور شد و فرجام اين جنگ داخلى، بسط سلطه طالبان بر همه كشور بود، اما اين امر، براى امريكا كه احساس مى‌كرد، طالبان خواسته اين كشور را كه ورود به منطقه آسياى ميانه بود، برآورده نكرده‌اند، خوشايند نبود، گذشته از اين، امريكايى‌ها پيشنهاد تشكيل حكومت ائتلافى، با مشاركت همه احزاب را داده بودند كه طالبان آن را رد كردند.
با ردّ طرح امريكا از سوى طالبان، امريكايى‌ها مسئوليت رد اين طرح و مسئوليت عواقب وخيم آن را متوجه طالبان كردند؛ بعدها روشن شد كه براساس برنامه‌ريزى‌هاى نظامى امريكا، قرار بود حمله به افغانستان در اكتبر سال 2001 م انجام شود و جنگ با افغانستان پاسخى به حوادث يازدهم سپتامبر نبوده است؛ در اين ميان، دلايل متعددى وجود دارد كه نشان دهد، دستگاه اطلاعاتى ايالات متحده، در دوره ميانى سال‌هاى 2001 ـ 1995 م، هشدارهاى جدى‌اى را دريافت كرده بود كه نسبت به وقوع حملات تروريستى از سوى اسامه بن لادن هشدار مى‌داد. دستگاه اطلاعاتى امريكا اين اطلاعات را جدى گرفته بود و در آن اطلاعات مربوط به ربوده شدن هواپيماهاى غير نظامى و كوبيدن آن بر سر ساختمان‌هاى مهم در واشنگتن و نيويورك ـ كه مركز تجارت جهانى در آن قرار داشت ـ اشاره شده بود؛ حتى در اين هشدارها به گونه‌اى به اين نكته كه حملات در دوره زمانى نيمه اول سپتامبر انجام خواهد شد، تذكر داده شده بود. در برخى از اسناد، حتى به تاريخ يازدهم سپتامبر، به عنوان روزى كه توجه به آن جدى گرفته شود، اشاره شد؛ به رغم همه اين هشدارها، دستگاه مديريتى بوش، هيچ حركتى از خود نشان نداد؛ حتى رييس جمهور امريكا و رييس ستاد ارتش امريكا، در مقابل هشدارهايى كه درباره تهاجم هوايى به مركز تجارت جهانى دريافت كرده بودند، آشكارا بى‌اعتنايى نشان دادند؛ با آنكه مسئوليت حفظ امنيت مردم امريكا بر دوش آنان بود.
نويسنده پس از شرح حوادث يازدهم سپتامبر و بازتاب‌ها و پيامدهاى آن، اهداف استراتژيك نهفته در درون برنامه‌هاى نظامى امريكا را مورد بررسى قرار مى‌دهد؛ از ديدگاه وى، در رأس اين اهداف، سيطره بر منابع نفت و گاز آسياى ميانه قرار دارد كه همه كارشناسان، اين منطقه را منبع اصلى نيرو در جهان قرن بيست و يكم مى‌دانند. امريكا براى اينكه سيطره نظامى خويش را بر اين منطقه تضمين كند، كوشيده است تا مانع شكل‌گيرى هرگونه ترتيبات امنيتى اروپايى‌اى شود كه نفوذ ناتو و در نتيجه سيطره امريكا بر اروپا را ـ كه از نظر امريكايى‌ها بايد به نظام اقتصادى جهانى تحت سلطه امريكا بپيوندند ـ از بين مى‌برد.
اهداف امريكا كه از ديرباز در پى تحميل سلطه و برترى خود بر اروپا و آسيا، از طريق سلطه بر آسياى ميانه بود، اقدام اين كشور در مشاركت دادن مستمر و مستقيم امريكا در امور امنيتى و نظامى را در پى‌داشت. اين مشاركت، با اختراع خطرهاى خارجى شديد و گسترده توجيه مى‌پذيرفت، براين اساس، پس از حوادث يازدهم سپتامبر و در تضاد با آنچه پيش‌تر به ملت امريكا گفته شده بود، رييس ستاد ارتش امريكا و مدير عمليات افغانستان گفت: اسامه بن لادن، در واقع از اهداف مهم ما نيست و اگر فردا صبح كسى به ما بگويد كه اسامه بن لادن مرده است، به معناى آن نيست كه ما كار خود در افغانستان را به پايان رسانده‌ايم.
نويسنده نتيجه مى‌گيرد كه جنگ با افغانستان، براى تحقق اهداف دراز مدت امريكا كه سال‌ها پيش از يازده‌سپتامبر طرح ريزى شده بود، به راه افتاده است و مسئله اسامه بن لادن و محاكمه او به اتهام تروريسم، بهانه‌اى آشكار و هدف اعلامى است نه هدف اساسى امريكا كه برنامه‌هاى فراوانى براى سلطه بر آسيا اروپا، به ويژه آسياى ميانه طرح‌ريزى كرده است. نويسنده كتاب، واكنش‌هاى مقامات امريكايى و دلايل واهى دستگاه اطلاعاتى امريكا بر غافلگير شدن را تبيين مى‌كند؛ وى در فصلى با عنوان «علائم هشدار دهنده يازدهم سپتامبر و شكست اطلاعات امريكا»، شمارى از حوادثى را كه در جريان آنها، از هواپيماى غيرنظامى براى انجام عمليات تجاوزگرانه عليه اهداف معينى به كار گرفته شده، يادآور مى‌شود. وى در ادامه مى‌گويد: با اينكه اف.بى.آى از پيش از برنامه‌ريزى براى ربودن هواپيماهاى امريكايى و استفاده از آن به عنوان سلاح، دلايلى در دست داشت، اما براساس اين اطلاعات، هيچ اقدامى نكرد و حتى اين اطلاعات را در اختيار ادارات محلى پليس داخلى قرار نداد، اما مسئولان «بلندپايه» امريكا اصرار مى‌ورزند كه شيوه كار تروريست‌ها، آنها را غافلگير كرده است.
يكى از جزئيات مهمى كه نويسنده از آن ياد مى‌كند، اين است كه اين عمليات كه اسامه بن لادن در سال 1995 م آن را طرح ريزى كرده و آن را «طرح بوژينكا» ناميده بود، در فيليپين كشف شده بود. در اين كشور دو تن از مزدوران بن لادن به نام رمزى و عبدالحكيم مراد، در جريان عمليات بمب‌گذارى در هواپيمايى فيليپينى دستگير شده بودند و جزئيات موجود در دستگاه رايانه همراه عبدالحكيم مراد، گوياى طرح بمب‌گذارى در يازده هواپيما و ربودن هواپيماهايى ديگر و كوبيدن آن بر سر اهدافى مانند ساختمان سازمان سيا بود. طبعا چنين اطلاعاتى، بايد مقامات امريكايى را به اتخاذ شديدترين اقدامات و احتياطات پيشگيرانه وا مى‌داشت، در حالى كه به عكس، حكومت امريكا با علم پيشين به خطر وقوع حملات انتحارى هوايى، هيچ تكانى نخورد. نويسنده با دلايل كافى ادعا مى‌كند كه در اين واقعه مهم، دستگاه اطلاعاتى امريكا شكست نخورد و نمى‌توان اين حادثه را نماد شكست اطلاعاتى امريكا به شمار آورد، زيرا سفارش‌هاى مقامات بلند پايه و موانع تحميلى‌اى كه عبور از آنها ممكن نبود، كار ادارات امنيتى امريكا را با اختلال مواجه كرد و آنها امكان رفتار درست در برابر اطلاعات به دست آمده را نداشتند.
نويسنده در نيمه دوم كتاب، به روابط پيچيده و عميق امريكا با مطلوب‌ترين مرد جهان براى امريكا (اسامه بن لادن) اشاره نموده و جزئيات فراوانى را ذكر مى‌كند؛ وى هم‌چنين به بحران ادارى‌اى كه حكومت بوش، به ويژه پس از انتخابات رياست جمهورى با آن مواجه بود و اين موضوع، هم‌چنان مورد شك و ترديد بسيارى از مردم است كه با خود درباره مشروع بودن حكومت بوش مى‌پرسند، اشاره مى‌كند و از زبان روزنامه‌نگار و محقق مشهور امريكايى چنين نقل مى‌كند: كسانى كه بيشترين منفعت را از ويرانى مركز تجارت جهانى بردند، در خود ايالات متحده هستند؛ از كاخ سفيد تا پنتاگون تا سازمان سيا و دفتر تحقيقات فدرال و كمپانى‌هاى اسلحه و نفت؛ بديهى است كه اگر بپرسيم اين افراد ذى‌نفع، چه اندازه در پديدآوردن اين مصيبت نقش و مشاركت داشته‌اند؟

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 132  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست