دكتر زكريا حسين مدير سابق دانشگاه نظامى ناصر (مصر) و استاد علوم استراتژيك مقاومت، انتخاب استراتژيك موجود در برابر عراقىها و ملتهاى عربى، براى ايستادگى عليه نقشهها و طرحهاى امريكا در منطقه است كه قرن 21 را با اشغال يك كشور عربى آغاز كرد، اما تيرش به خطا رفت. پس آنچه براى ما انديشيده شده يا مىشود، آگاه هستيم و وحدت شيعه و سنى در برابر توطئههاى تفرقهافكنانه آنها، بهترين دليل براى اين آگاهى است.
علاوه بر اين، همبستگى نيروهاى ملى در جهان در كنار اين مقاومت، بزرگترين پيام براى اشغال امريكايى است....
شعلهور شدن مقاومت در عراق، چه در فلوجه، و چه در رويارويى مقتدى صدر و نيروهاى اشغالگر و نيز آنچه از جنايتهاى تروريستى شارون و گروه او در سرزمينهاى اشغال شده عربى در كرانه باخترى و غزه شاهد آن هستيم، موضوع گفتوگويى است كه با دكتر زكريا حسين انجام شده است.
*****
بيدارى ملتهاى عربى از واقعيت تلخى كه در جريان بود، به صورت ناگهانى به وجود آمد، به طورىكه مقاومت عراقى خطاى خود را دريافت و نيروهاى امريكايى درس مليت و ايثار فرا گرفتند...؛ آيا شما چنين چيزى را پيشبينى مىكرديد؟
درخشش روى تابان امت عربى، امروز در ميان اين ظلمت و سياهى وحشتناك و تنش طرحهاى اسرائيلى و امريكايى، براى تغيير كلى و فراگير منطقه، در نتيجه شرايط فلجكنندهاى بود كه بر بسيارى از رهبران و واقعيت پيش روى اين رهبر ريشهدار حاكم است؛ بنابراين تنها بارقه اميد كه واقعيت ما را نورانى مىكند، همان مقاومت به وجود آمده است؛ چه در عراق كه اخيرا مىبينيم و چه در فلسطين كه پيش از اين ديدهايم.
اين علاوه بر مقاومت حزب الله لبنان است. يكپارچگى اين مقاومت، از بارزترين نشانههايى است كه تأكيد مىكند، نبض حيات امت عربى همچنان مىتپد. همانطور كه حزبالله در اولين فرصت پس از ترور شيخ احمد ياسين و براى اولين بار، همبستگى خود را با حماس اعلام كرد و سپس اين رويكرد به سپاه المهدى (جيشالمهدى) در عراق منتقل شد و از اينجا بود كه مثلث مقاومت لبنان، فلسطين و عراق به وجود آمد تا به ملتها اميد بدهد كه هر قدر زمان طولانى شود و هر قدر گفتوگوها ادامه داشته باشد، هيچ گزينهاى در برابر امت عربى نمىتواند جايگزين گزينه مقاومت بشود.
به اعتقاد شما، چرا امريكا تا كنون در اختلافافكنى ميان شيعه و سنى موفق نبوده، در حالى كه اميدوار بوده كه با كشاندن جنگ به جنگهاى قوميتى و داخلى، حضور خود را در داخل خاك عراق توجيه كند؟
مردم عراق يك درك حقيقى دارند كه امريكايىها از آن غافل هستند و آن اينكه اهدافى كه امريكا براى آن پا به عراق گذاشته، بر كسى پوشيده نيست و ادعاى اين كه آمده تا از دموكراسى و آزادى دفاع كند، دروغ است. كسى كه اينها (دموكراسى و آزادى) را بخواهد، به اين مقدار از نيروى نظامى استفاده نمىكند و اين ويرانى بىحدّ و مرز را در پيش نمىگيرد. فراموش نكنيم كه عراق اكنون شاهد حضور 150 هزار سرباز از نيروهاى ائتلاف، با قوىترين تكنولوژى تسليحاتى، در كنار 200 هزار نيروى پليس عراقى است و با وجود اين حجم زياد از نيرو و اسلحه، در مقابل قدرتِ مقاومت مردم عاجز مانده است. مقاومتى كه به اسلحه عقيده و ايمان مسلح است.
اكنون امّت عربى، پس از ربع قرن گفتوگو، اين را دريافته است كه ديگر زمينهاى براى گفتوگو با اتحاد اسرائيلى و امريكايى وجود ندارد؛ از سوى ديگر، مقاومت نيز تنها ابزار موجود براى ملتهاى عربى است.
پس از يك سال از آغاز جنگ عراق، واقعيت موجود امت عربى را چه مىبينيد و انعكاس جنگ بر آن چگونه است؟
نگاهى عميق به آن چه در خاورميانه مىگذرد، مؤيد اين مطلب است كه نقشه بازسازى با همكارى و هماهنگى اسرائيل، با گامهاى بسيار تند دنبال مىشود. برخى از حقايق موجود، تأكيدى بر اين حرف است؛ از جمله اينكه نيروهاى امريكايى در طى اين يك سال، اقدامات وسيعى در راستاى ايجاد پايگاهها و مراكز فرماندهى و پيمانهاى دفاعى و تسليحاتى، به ويژه در منطقه خليج فارس، در كنار رسوخ هر چه بيشتر نيروهاى اشغالگر در داخل عراق انجام دادهاند.
علاوه بر اين، پايگاههاى اضطرارى در برخى كشورهاى عربى و خليجى به نيروهاى امريكايى اين امكان را مىدهد كه در عرض حداكثر ده روز، حدود 250 هزار جنگنده و سرباز را تار و مار كند.
از سوى ديگر، ايالات متحده امريكا، به همين ميزان اكتفا نكرده و خلع سلاح امت عربى از هرگونه توان تسليحاتى، به ويژه اسلحه هستهاى را آغاز كرده و سياست هستهاى جديد را در پيش گرفته و متأسفانه تصميم گرفته كه اسلحه هستهاى هجومى را به كارگيرد، در حالى كه اين نوع اسلحه، فقط براى دفاع است و امكان استفاده از آن وجود ندارد.
با اين حال، ايالات متحده در رأس دنيا اعتراف كرده كه به تنهايى خاورميانه را ميدان واقعى استفاده از اين نوع اسلحه قرار خواهد داد و در اين هدف، چند كشور عربى را مشخص كرده كه اولين آن عراق و پس از آن سوريه، ليبى و البته ايران قرار دارند، و عجيب اينكه اين نكته را، اقدام در راستاى حمايت از همپيمانش اسرائيل معرفى كرده است و تأكيد دارد كه هر تهديدى نسبت به اسرائيل، تهديدى نسبت به منافع ايالات متحده است و اگر امنيت اسرائيل خدشهدار گردد، از اين اسلحه استفاده خواهد كرد.
نكته مهمتر اينكه امريكا سعى كرده است كشورهاى عربى را از هرگونه نقشى براى دستيابى به اين سلاحها خلع سلاح كند... همه ما ديديم كه چه فشارهاى سنگين را براى ايران به وجود آورد و چه تصميماتى براى سوريه در كنگره امريكا گرفته شد.
اين همان واقعيتى است كه در سطح دنياى عرب وجود دارد ؛ اما با تعمق بيشتر، تلاشهاى اسرائيل در عمق آفريقا را مشاهده مىكنيم؛ به نظر شما آيا ما مىدانيم كه چه برسر امنيت كشورهاى جنوب مىآيد؟
اتفاقهاى عجيبى در منطقه شاخ آفريقا در حال وقوع است؛ براى مثال استقرار يك ناو و كشتى نظامى در دهانه درياى سرخ كه 300 سرباز آماده را در اختيار دارد و مىتواند تمامى عناصرى را كه امريكا آنان را تروريست مىخواند هدف قرار دهد و بدون آنكه دولتهاى اين منطقه متوجه شوند، در داخل خاك هر كدام از آنها دست به عمليات نظامى بزند...؛ براى مثال در يمن، خودروى حامل برخى عناصر القاعده، با دو موشك از يك هواپيماى بدون سرنشين هدف قرار گرفت و تمامى اعضاى كادر اين سازمان در يمن ترور شدند بدون آنكه به دولت يمن اخطارى بدهند.
اين سياست، در واقع اجراى همان ضربههايى است كه بوش در چارچوب اصول خود در سال 2002 اعلام كرده و گفته بود كه عصر سيطره بدون رقيب امريكا بر نظام سياسى جهان آغاز شده است....
اما در خصوص سودان، امريكا ديدگاه روشنى نسبت به بحران سودان دارد و تلاش مىكند كه مشكل جنوب سودان را با جدا كردن از منطقه شمالى آن حل كند. اين ديدگاه، به امضاى قرارداد مشاكوس كه جدايى پس از يك مدت 6 ساله را توصيه مىكند، منتهى شده است.
در خصوص تونس، همه پيگير بوديم كه فشارها چقدر بوده؛ به طورى كه نشست سران عرب لغو شد و همچنين در ليبى و ديگر كشورها نيز چنين بوده است.
موضوع مهمتر اينكه اسرائيل چگونه توانست از اشغال عراق و تبعات اين جنگ در به ضعف كشاندن منطقه عربى استفاده كند؟
اگر در اهدافى كه حزب ليكود به رياست شارون، پايهگذارى كرده، توجه كنيم، در مىيابيم كه اسرائيل گامهاى تندى براى تصفيه مسئله فلسطين برداشته و آنچه در نتيجه اسلو، به دست آمده بود را ويران كرده و پس از آن ديوار امنيتى جدا كننده را احداث كرده، سپس عقبنشينى يك طرفه از غزه و پس از آن هم خالى كردن شهركها را مطرح كرده و همه اينها با هماهنگى امريكا بوده (با رييس جمهور بوش) تا اين گونه وانمود كند كه گامهاى جدى براى حل قضيه فلسطين بر مىدارد. در حالىكه از جو دشمنى فزاينده با عربها و مسلمين ـ كه پس از حوادث 11 سپتامبر به وجود آمده ـ بهرهبردارى كرده و از تصميمهاى جانبدارانه بوش استفاده كرده كه بگويد، اسرائيل از حق خود دفاع مىكند و سازمانهاى فلسطينى را در كنار نام حزب الله لبنان، در ليست سازمانهاى تروريستى قرار دهد تا پس از آن هم بتواند ادعا كند كه اسرائيل حق دارد، اين سازمانها را تصفيه و متلاشى كند و در نهايت به اقدامات وحشيانه خود مشروعيت ببخشد. در همين زمينه نشريه هرودت اسرائيل مطلبى را منتشر كرده بود، مبنى بر اينكه بوش رييس جمهور امريكا، پس از حمله به عراق نقشهاى از سرزمينهاى مقدس را به شارون اهدا كرد كه به سال 1678 بر مىگشت و تعدادى از كشورهاى منطقه را در برداشت و شارون نيز از اين نقشه كه بابل در عراق قديم را نشان مىداد، تشكر كرد....