responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 129  صفحه : 6

گزارشى از همايش بين‌المللى «تدين در جامعه اروپايى‌»


مركز جهانى انديشه اسلامى با همكارى شوراى اروپايى فتوا و پژوهش، همايش دينى‌اى را در شهر پاريس، با موضوع «تدين در اروپا» برگزار كرد. در اين همايش بين‌المللى، مجموعه‌اى از پرسش‌هاى حساس طرح شده و به آنها پاسخ داده شد. مفهوم رابطه‌اى كه نوع ارتباط مسلمانان با غير مسلمانان در غرب را مشخص كند، نوع اقليت مسلمان و زمينه‌ها و بسترهاى فرهنگى آن، و رابطه تاريخى آن اقليت‌با كشورى كه در آن زندگى مى‌كنند، اينكه اقليت مسلمان داراى عمق جغرافيايى و تاريخى هست‌يا خير؟ اينكه نظام‌هايى كه مورد پذيرش اكثريت اروپايى‌ها است، دينى است‌يا سكولار؟ و مؤلفه‌هاى فرهنگى، اجتماعى و دينى جامعه اروپا از مهم‌ترين محورهاى اين همايش بود.

وضعيت تدين در اروپا

وضعيت تدين در اروپا و تصور اسلامى از آن، محور نخست اين همايش بين المللى بود. در آغاز اين جلسه، دكتر طه جابر العلوانى طى سخنانى تحت عنوان «واقعيت تدين، ميان رويكردهاى روش‌شناختى و گرايش‌هاى معنوى، به تحليل اختلاف نظر انسان‌ها در مورد مفهوم دين از دير زمان پرداخت و مفهوم دين را از مفاهيم مظلوم در ميان انسان‌ها معرفى كرد، زيرا هر متدينى خود را حق و داراى حقيقت مطلق و غير خود را باطل مى‌شمارد، در حالى كه دين، مطلق، ولى تدين و دين ورزى، نسبى است. وى خواهان آن شد كه اديان آسمانى، براساس تسلسل تاريخى با محورهاى عمده اسلام، يعنى توحيد، تزكيه و آبادانى هماهنگ است، مطالعه شود.
وى پس از اشاره‌اى اجمالى به تاريخ امريكا از سال 1620 م كه سال هجرت پروتستان‌ها از انگلستان به اين دنياى جديد بود، به بررسى وضعيت دينى اين كشور پرداخت و از وجود قرابت ميان پروتستان‌ها و يهوديان كه هر دو تعرض شديد به كليساى كاتوليك را در پيشينه تاريخى خود دارند، سخن گفت. دكتر علوانى در ادامه به اوج‌گيرى گرايش‌هاى تندرو و افراطى مسيحى در امريكا (با روى كار آمدن جمهورى‌خواهان) اشاره كرد.
دومين سخنرانى اين همايش دكتر محمد فاضل لافى بود كه در سخنرانى خود با عنوان «نقد گفتمان دينى، نگرش اسلامى تازه‌» بر ناتوانى كليسا از فهم نياز معنوى و مادى معاصر، و شانه خالى كردن از امور زندگى كه به كنار گذاشته شدن دين و اسطوره قلمداد شدن آن، و در بهترين فرض «امرى فرهنگى شمرده شدن دين‌» انجاميده، تاكيد ورزيد. وى گفت: سكولاريسم غربى به الحاد نزديك شد و اين امر موجب شد كه انسان غربى، به آغوش عقايد و باورهاى معنوى ديگر پناه ببرد. مانند: فلسفه دينى آسيايى، مكتب‌هاى معنوى پوزيتوليستى و اسلام به عنوان دين و تمدن. در ادامه همايش، دكتر محمد المسيترى، به «سير تحول ايده تدين مدنى و معنوى جديد در غرب و چالش آن با جهان بينى اسلامى‌» پرداخت. وى از تطور و تحول شيوه تعامل با دين، به عنوان يك ايده و رفتار در جوامع غربى ياد كرد و پاره‌اى از مظاهر جديد، تدين در غرب را كه وى «معنويت غير ريشه‌دار در غيب‌» يا معنويت‌هاى «ملحد» مى‌خواند، مورد تحليل قرار داد.
وى گفت: معنويت‌هاى جديد سر برآورده در غرب، به نياز انسان به خدا اعتقاد ندارند، بلكه به درون مايه فردى انسان كه نفس او را تا بالاترين مراتب تزكيه اعتلا مى‌بخشد اكتفا مى‌ورزند. اين معنويت گرايى در درون جامعه غربى كه درست مانند فلسفه مادى (ماترياليسم)، انسان را قدرت برتر دانسته است، به معناى سست‌شدن مبانى مادى‌گرايى غربى است. ظهور اين جريان معنويت‌گرا را مى‌توان با استناد به برخى از عوامل و اسباب تفسير كرد. پايان يابى ارزش‌ها جايگزين خدا شدن انسان، اختلال توازن و تعادل اجتماعى و اقتصادى، سيطره ذهنيت مصرف گرايى، رواج خودكشى، بالارفتن ميزان تنها زيستى (عزوبت) و بالا رفتن درصد طلاق.
وى در ادامه در باب تزكيه از ديدگاه اسلامى سخن گفت و بر ضرورت ارائه الگوى معرفتى جديدى كه در آن، تعادل ميان جسم و روح حفظ شود و در عين حال، سايه نگره سنتى بر آن سنگينى نكند، تاكيد ورزيد.
وى در پايان به ضرورت گفت‌وگو ميان اديان آسمانى با هدف مقابله با جريان معنويت‌گراى بى‌اعتقاد به غيب كه مانعى بر سر راه رسالت اديان در اروپا است، اشاره كرد.

چشم‌انداز دينى اروپا و امريكا

محور دوم اين همايش، «چشم‌انداز دينى اروپا و امريكا» بود; در اين محور، سه مقاله ارائه شد; مقاله اول را جمال برزنجى تحت عنوان «چشم انداز وضعيت دينى در امريكا» ارائه كرد. وى در مقاله خود، به اين نكته اشاره كرد كه انسان امريكايى با دين، مانند شى‌ء برخورد مى‌كند و دين را همان‌گونه عرضه مى‌كند كه كالاهايش را به معرض فروش مى‌گذارد; بنابراين چيزى را كه مى‌پسندد، انتخاب مى‌كند. بازار عرضه باورها، عقايد و مذاهب، كتابخانه‌ها، تلويزيون و اينترنت است و يك امريكايى، در صورتى كه از آنچه كليسا عرضه مى‌كند، خوشنود نباشد، دينى را براى خود انتخاب مى‌كند كه دلخواهش باشد.
برزنجى بر آن است كه دينى كه منشا چالش‌ها و جنگ‌ها بوده است، در آينده مهم‌ترين عنصر تفاهم و تقريب خواهد بود، زيرا تدين جديد بر بعد اجتماعى، مسئوليت‌شخصى، باور مندى و انتخاب فردى استوار است.
وى عوامل مؤثر بر وضعيت دينى عمومى در جامعه امريكايى را در اين عوامل خلاصه كرد: ملالت‌هاى حاكم بر روان انسان‌ها كه ناشى از زندگى در جامعه مصرفى است، فقر معنويتى كه انسان امريكايى احساس مى‌كند، سرزنش وجدان به دليل تبعيض نژادى و سركوب [بوميان] كه تاريخ امريكا پرونده سياهى در اين زمينه دارد.
نهادهاى دينى امريكا قدرتى شگرف بر همسازى و هماهنگى با چالش‌ها و بحران‌ها دارند; اين نهادها به كتاب‌ها و متون دينى اكتفا نمى‌كنند، بلكه تجربه شخصى را نيز به آنها افزوده‌اند و راه‌هاى تازه‌اى را براى جذب عامه مردم امريكا يافته‌اند، مانند استفاده از كامپيوتر، اينترنت و اقدام به فعاليت‌هاى اجتماعى و انسانى.
اين اقدامات، به ويژه پس از تضعيف و پراكندگى گروه‌هاى فعال در زمينه حقوق بشر كه در دهه‌هاى شصت و هفتاد به شدت فعال بودند، افزايش يافته است. امروزه كليسا مى‌كوشد تا از اين خلا استفاده كند و اين نقش را بر عهده بگيرد. در ادامه دكتر كمال هلباوى درباره «وضعيت دينى در بريتانيا و تاثير آن بر دعوت اسلامى‌» سخن گفت. وى به توجه و اهتمام كليساى بريتانيا به بعد اجتماعى و اقتصادى متدينان اشاره كرد و سپس تحليلى از مجموعه آمارها پيرامون وضعيت دينى در جامعه انگلستان ارائه داد; اين آمارها نشان مى‌دهد كه كاهش تدين در انگلستان، بيش از پنجاه درصد بوده است.
دكتر هلباوى سپس از روابط خوب نهادهاى اسلامى با نهادهاى دينى و سياسى انگلستان و شمارى از چهره‌هاى سرشناس خاندان سلطنتى، به ويژه شاهزاده چارلز، ولى‌عهد بريتانيا ياد كرد.
حسام شاكر سخنرانى بعدى همايش نيز در مقاله‌اش با عنوان «گرايش دينى در اروپا، كدام اوضاع و كدام آينه؟» توجه حاضران را به اين نكته جلب كرد كه قاره اروپا به لحاظ جغرافيايى متجانس، ولى به لحاظ وضعيت دينى پيچيده است، و اين امر ارزيابى وضعيت دينى در اروپا را دشوار كرده است، زيرا انسان اروپايى حقيقت احساسات دينى خود را به سهولت‌بيان نمى‌كند، زيرا در جامعه‌اى سكولار زندگى مى‌كند كه در آن مسئله دين از عميق‌ترين ويژگى‌هاى فردى به شمار مى‌آيد. وى هم‌چنين به نبود ارزيابى‌اى مشخص درباره موضع مردم اروپا نسبت‌به دين و ايمان اشاره كرد و تصورات مقامات كليسا در اين باره را غير قابل اطمينان دانست و اختلاف محققان و عدم دقتشان در تعيين مفاهيم جوهرى دين و ايمان و پديده دينى و حتى سكولاريسم و مدرنيسم را موجب فزون‌تر شدن مشكل معرفى كرد.
شاكر حسام در ادامه به تفاوت موضع كشورهاى اروپايى در برابر دين اشاره كرد و گفت: براى مثال فرانسه، به موجب قانون 1905 كه جدايى كامل ميان دين و دولت را مقرر كرده است، بر پايه سكولاريسم قاطع مبتنى است. اما در دانمارك، كليساى لوترى نفوذ گسترده خود در زندگى عمومى را همچنان حفظ كرده است. در هلند، دولت در سال 1982، جدايى شديدى را ميان دين و دولت مقرر كرده است كه به موجب آن، دسته‌ها و مجامع دينى، در صورتى از كمك‌هاى دولتى بهره‌مند خواهند شد كه فعاليت‌هاى خود را به امور اجتماعى محدود و منحصر كنند. اين قانون بر مسلمانان نيز اعمال مى‌شود.
اما در بلژيك، قانون اساسى با اينكه جدايى دين را از دولت مقرر كرده است، اما آزادى‌هاى دينى را نيز تضمين نموده است، اما حوزه سكولاريسم در بلژيك محدود است، زيرا دولت‌براى امور دينى هزينه مى‌كند و به مديريت‌هاى مجامع دينى امتيازات ويژه‌اى مى‌دهد.
وى معتقد است كه كليسا در آينده، در جهت تثبيت‌حضور خود در جامعه و زندگى عمومى از راه سرمايه‌گذارى در خلاهاى جامعه سكولار مدرن مادى غربى و تداوم تلاش‌هاى خود در برآوردن نيازهاى گروه‌هاى آسيب‌پذير و كم‌درآمد خواهد كوشيد، و ماهيت و چگونگى اقدامات و مواضع كليسا در مرحله آينده، تابع پاره‌اى مؤلفه‌ها است كه در راس اين مؤلفه‌ها، رويكرد پاپ بعدى، يعنى جانشين پاپ ژان پل دوم قرار دارد.
آخرين سخنران اين محور، دكتر عبدالحليم هربير بود كه درباره «هويت مسيحى اروپايى‌ها» سخن گفت. وى در ابتدا اين پرسش را مطرح كرد كه آيا ريشه‌هاى هويت غربى به مسيحيت‌باز مى‌گردد؟ و آيا طرح اتحاد اروپا طرحى مسيحى است؟ وى دو مشكل اساسى پديده دينى در اروپا را، ترجمه اصطلاحات دينى از زبانى به زبان ديگر و آمارها و تحليل‌نظرها و آرايى دانست كه هميشه حاكى از حقيقت تدين نيستند. وى آنگاه به تكثر گرايى دينى را در اروپا و به ويژه فرانسه پرداخت كه 70 درصد ساكنان آن كاتوليك هستند و بزرگ‌ترين اقليت‌هاى دينى مانند پروتستان و مسلمان و يهودى و بودايى و ماسونى در آن حضور دارند و بيشتر آنها از نفوذ خوبى در جامعه فرانسوى برخوردارند.
وى توصيه كرد كه مسلمانان روابط خود را با تمام اين اقليت‌ها تحكيم كنند و به مسيحيان كه اكثريت جمعيت را تشكيل مى‌دهند، ولى به تنهايى زمام تصميم‌گيرى و تاثيرگذارى را در دست ندارند، اكتفا نكنند. دكتر هربير از مراسم دينى، مانند مراسم دفن، براساس آداب دينى و ازدواج در كليسا و تعميد فرزندان و تاسيس كليساهاى جديد و ترميم و تعمير كليساهاى قديمى و توليدات فرهنگى دينى و افتتاح دانشكده‌ها و دانشگاه‌هاى كاتوليك، براى شكل بخشى به چارچوب‌هاى دينى و تصريح سياستمداران به التزامات دينى خود سخن گفت. وى در پايان به پرسش آغازى سخنرانى خود چنين پاسخ گفت كه دشوار بتوان گفت هويت آينده اروپا مسيحى باشد، زيرا خود مسيحيت، متكثر و متعدد است و اديان ديگر، به شدت در حال افزايش هستند; بر همه اين عوامل سكولاريسم را نيز بايد افزود. بنابراين آينده اروپا، تنوع، تعدد و تكثر خواهد بود و مسلمانان در اين فضا عناصر فراوانى براى عرضه دارند.

سيماى تدين در جامعه اروپايى

محور سوم اين همايش «سيماى نوين در جامعه اروپايى‌» بود كه در اين بخش نيز سه مقاله ارائه شد. نخست استاد ضو مسكين در باب «پديده تدين مسيحى از اعتقاد تا تقليد» سخن گفت; وى به اين نكته اشاره كرد كه كليسا بيش از پيش به انفتاح و آسان‌گيرى روى آورده است، زيرا براى جذب نمازگزاران، موسيقى را وارد كليسا كرده و به زنان مسيحى اجازه ازدواج با مسلمانان را داده و مدارس خود را به روى غيرمسيحيان باز كرده است. كليسا به نظام‌هاى سكولار رضايت داده و در برابر مجموعه‌اى از رفتارها و پديده‌هاى متضاد با ارزش‌هاى مسيحيت، ساكت مانده و حتى كوشيده است كه به اديان ديگر - به ويژه اسلام - نزديك شده و فهم بيشترى از آن كسب كند. همايش‌هاى علمى - دينى فراوانى در كليساها، به هدف بهره‌بردارى كشيش‌ها برگزار مى‌گردد.
استاد مسكين متذكر شد كه نامه‌اى از يك كشيش بزرگ دريافت كرده كه وى طى آن اعتراف كرده است كه بسيار قرآن مى‌خواند . وى در ادامه گفت: برخى شبكه‌هاى راديويى و جرايد در غرب، از اسلام و مسلمانان سخن مى‌گويند و از آنان دفاع مى‌كنند. وى همچنين از بازگشت تدين به اروپا، در مناسبت‌هايى مانند جشنواره سالانه بين‌المللى جوانان و پوشش عظيم تبليغاتى سفرهاى پاپ ژان پل دوم ياد كرد و مشكل مسلمانان را نه در موضع كليسا كه در موضع رسانه‌هاى تبليغاتى دانست و خواهان گفت‌وگوى حقيقى و همكارى در نقاط مشترك شد.
دكتر آن صوفى امين، در مقاله خود با عنوان رابطه اروپاييان با ديانت مسيحى، نتايج پژوهشى ميدانى درباره تقيد به دين در ميان جوانان مسيحى را كه از طريق پيگيرى مشاركت آنان در جشنواره‌هاى دينى جوانان انجام شده است، مورد بررسى قرار داد. وى نتيجه گرفت كه به رغم پويايى و نشاط اين جشنواره‌ها، فعاليت‌هاى دينى در ميان جوانان كاهش يافته است، زيرا ايمان و تقيد به دين راه‌هاى متعددى دارد كه از آن جمله است: احساس گرايش به اقليت و فرهنگ دينى، مانند اهتمام به ميراث و آثار و احساسات حسى و آرمان‌هاى مرتبط با دين.
دكتر صوفى در ادامه به تحول شيوه اعتقاد دينى به سوى فردى دانستن دين‌ورزى و ظهور ميدان وسيع‌ترى براى شك و اهتمام بيشتر به زندگى و پذيرش تكثر و تنوع اشاره كرد.
آخرين سخنران در اين محور دكتر محمد غمقى بود كه درباب رسانه‌هاى «تبليغاتى و تدين در اروپا» سخن گفت. وى اين پرسش مهم را مطرح كرد كه رسانه‌هاى تبليغاتى در ساختن چهره‌اى حقيقى يا پريشان از دين و وضعيت دينى در غرب، چه ميزان نقش دارند؟ وى بحث‌خود را به مطالعه مطبوعات مكتوب منحصر كرد و مطبوعات را به دو دسته تقسيم كرد; مطبوعات دينى كه در درجه نخست‌به دين و مسايل دينى اهتمام دارند; اين مطبوعات غالبا از سوى نهادهاى مسيحى منتشر مى‌شود و مطبوعات غيرتخصصى كه گاه به مسايل دينى مى‌پردازند. وى آنگاه به مطالعه پيمايشى برخى شبكه‌هاى اينترنتى، به ويژه پايگاه پانيكار كه بر بعد دينى و التزام اروپايى‌ها به دين و گرايش مسيحى ايشان تاكيد شديد دارد، پرداخت و گفت: حقيقت اين است كه مطبوعات و پايگاه‌هاى اينترنتى، تنها نشان دهنده آرا و نظرات صاحبان آنها است و رويكرد آنان از بى‌طرفى و انصاف تا جانبدارى و... متفاوت است و بر خلاف آنچه شايع است، تمام رسانه‌هاى تبليغاتى در غرب ضد دين نيستند.

تدين و چالش‌هاى مدرنيسم

در جلسه چهارم كه موضوع آن «تدين و چالش‌هاى مدرنيسم‌» بود، سه مقاله ارائه شد; نخست متفكر مشهور فلسطينى استاد منيرشفيق، در باب «تدين و سكولاريسم‌» سخن گفت. وى در آغاز تاكيد كرد كه مسئله رابطه سكولاريسم و دين، مسئله‌اى معرفتى است كه به دقت و ژرف‌كاوى نياز دارد و جدايى اين دو به عنوان يكى از شرايط اساسى و پايه‌اى تمدن غربى برشمرده شده است و امروزه غرب بر آن است كه از راه تبليغات غربى و سكولارهاى عرب، اين تجربه را به همه جهان تعميم دهد.
وى تفاوت ميان مفهوم سكولاريسم در فرانسه با مفهوم انگلوساكسونى آن را مورد توجه قرار داد و گفت: دين و قدرت سياسى در تجارب انگليسى‌ها و امريكايى‌ها، در طول تاريخ درهم‌آميخته بوده‌اند. وى در ادامه به اين نكته اشاره كرد كه نزاع در اروپا، ميان كليسايى با كليساى ديگر بوده است، نه ميان دين و دولت.
شفيق آنگاه متذكر شد كه غرب رشته دين را از زندگى نگسسته است و تجربه غربى در برابرى تاريخى ميان دين و سكولاريسم، نه به معناى شكست كامل دين است و نه به معناى پيروزى كامل سكولاريسم و روشن است كه غرب، اعتنايى به دين ندارد، ولى مسيحيت همچنان عميق و ريشه‌دار و يا به تعبير ديگر، «زيرپوستى‌» باقى مانده است، زيرا گرايش و التزام به مسيحيت، اگرچه در سطح رويى چندان ظاهر نيست، ولى جريان دارد. آنگاه دكتر رضا شايبى، درباره «زمينه‌ها و بسترهاى فلسفى - تاريخى موضوع اروپاييان در برابر دين‌» سخن گفت. وى در آغاز متذكر شد كه موضع انسان اروپايى در برابر دين، همچنان مه‌آلود و مبهم است، زيرا نه خصومت آشكارى با دين دارد و نه ايمان كاملى بدان.
وى در ادامه، به تفسير مكتب‌هاى مختلف فلسفى كه به مطالعه دين و تفسير كاركرد و تعيين رابطه‌اش با زندگى اهتمام كرده‌اند، پرداخت و گفت: سن اگوستين، نخستين كسى است كه به مطالعه عقلانيت مسيحيت پرداخت، در حالى كه تا پيش از او، تنها به تعاليم مسيحيت توجه مى‌شد. فلسفه اگوستين، فلسفه‌اى بدبينانه است، زيرا معناى زندگى را چالش دائمى ميان خير و شر، يا وفادارى انسان به شهر خدا و بريدن از شهر زمينى و ارزش‌هاى مادى آن دانسته و به دست آوردن سعادت را در روى زمين ناممكن شمرده است و بهترين لحظات را تنها پس از مرگ قابل حصول مى‌داند و شخص پاپ را در راس مثل و فردى داراى حكمت و سلطه مطلق مى‌شمارد كه نتيجه چنين انديشه‌اى، چنگ انداختن كليسا بر دين، ثروت، قدرت، علم و تعقيب دانشمندان و محاكمه مخالفان منطق و جهان‌بينى كليسايى بود.
در مقابل، جريان اپيگورى دموكرات ظهور يافت كه جهان زمينى را ارج مى‌نهاد و جهان مادى را حقيقت نخست مى‌دانست. اين فلسفه با كانت آغاز شد كه شعار «جرات به كار انداختن عقلت را داشته باش‌» را سر داد. اين فلسفه نه بروجود حقايق فرامادى اصرار مى‌ورزد و نه آنها را نفى مى‌كند. مخالفت‌شديد و هجوم بر دين از سوى فلاسفه عصر روشنگرى در قرون 18 و 19، مانند ولتر، ديدرو، اسپينوزا و كارل ماركس انجام شد كه مسيحيت را اختراع سياستمداران، براى سلطه بر ملت‌ها دانستند و اشيا را نه محكوم قدرت الهى كه محكوم قوانين طبيعى دانستند.
دكتر شايبى آنگاه به مكتب يا رويكرد پوچ‌گرا (نيهيليسم) پرداخت كه نيچه، فرويد و سارتر در باب آن نوشته‌اند. وى اين فلسفه را تلاشى ديگر براى از پادرآوردن تفكر كليسايى و تعظيم انسان و اظهار قدرت كارآمد او و در شمار آوردن علم، به عنوان جايگزين دين و منشا سعادت بشريت دانست.
در ادامه دكتر مولود عويمر، طى سخنانى با عنوان «ايده مرگ در انديشه جديد غربى‌» گفت: جامعه غربى به سوى كشف و اشغال جهان، با تحقيق و جست‌وجو و رازگشايى از مجهولات حركت كرد و از اكتشافات جغرافيايى آغاز و به انقلاب صنعتى و آنگاه استعمار كشورهاى جهان سوم رسيد.
وى اين پرسش را مطرح كرد كه آيا اين بدان معنا است كه جهان غرب از چيزى ترس ندارد؟ و اساسا پس از ريشه‌دار شدن سكولاريسم و الحاد در غرب جديد، مرگ چه مفهومى براى انسان غربى دارد؟ آيا انسان غربى به جهان پس از مرگ اعتقاد دارد؟
وى از راه بررسى بحث‌ها و مناقشاتى كه در انديشه غربى در عصر جديد در مورد ايده مرگ و ماهيت مرگ در جريان است و نيز تحليل افكار و مواضع غربى‌ها درباره مرگ و مظاهر آن و سپس بررسى تصورات آنان از جهان بعد مرگ (ايده عدم و نيستى يا خلود و جاودانگى)، در پى پاسخ‌يابى براى پرسش خود برآمد. وى متذكر شد كه غربى‌ها بيش از آنكه از خود مرگ و مسايل پس از آن بترسند، از شيوه مردن مى‌ترسند و برعكس آنان مسلمانان كه به سرنوشت‌خود پس از مرگ مى‌انديشند، از خود مرگ چندان بيم ندارند.
دكتر عويمر، آنگاه از افزايش مطالعات پيرامون مرگ در دانشگاه‌هاى اروپايى و غربى و تكاپوى فكرى و فرهنگى در اروپا و ايالات متحده امريكا در مورد اين مسئله خبر داد و گفت: كتاب‌هاى فراوانى در مورد مرگ نگاشته شده و مجلات علمى، مقالات و پژوهش‌هاى آكادميك فراوانى در اين زمينه منتشر كرده‌اند.

رابطه ميان اديان; كشمكش يا شناسايى متقابل؟

در اين محور نيز سه مقاله ارائه شد; دكتر عبدالمجيد النجار، نخستين سخنران اين جلسه بود كه در موضوع «چشم انداز تعارف (شناسايى متقابل) دينى در اروپا» سخن گفت. وى بر ضرورت بهبود روابط با مسيحيان كه اكثريت مردم اروپا را تشكيل مى‌دهند تاكيد ورزيد و مجموعه‌اى از سازوكارهاى گفت‌وگو با مسيحيان را مورد تصريح قرار داد تا مسئله «گفت‌وگو» از حد يك ايده و آرزو خارج شده و به فعاليتى حقيقى در عرصه واقعيت تبديل گردد. وى متذكر شد كه گفت‌وگو ميان مسلمانان و مسيحيان، با شت‌سرنهادن عقبه‌هايى كه مانع نزديكى ميان اين دو دين اصلى مى‌شود، آغاز مى‌گردد. اين عقبه‌ها عبارت است از: انكار متقابل، نزاع تاريخى، امتداد فعاليت‌هاى تبليغى - تبشيرى در حوزه‌هاى يكديگر (مسيحيت و اسلام).
دكتر نجار براى هر كدام از اين معضلات راه حل‌هاى مناسبى ارائه داد كه عبارت است از: اعتراف متقابل به وجود ديگرى و به رسميت‌شناختن يكديگر، به رسميت‌شناختن حق يكديگر در بيان عقايد، كنارگذاشتن زمينه‌هاى بحرانى تاريخى، همان گونه كه امروزه كشورهاى اتحاديه اروپايى نيز منافع آينده خود را براحياى نزاع‌هاى قديمى ترجيح داده‌اند و درگيرى‌ها و نزاع‌هاى قديمى را بخشى از تاريخ شمرده‌اند كه مى‌توان آن را به يكسو نهاد و به فكر ساختن آينده‌اى ديگر بود. گفت‌وگوى مشترك بر مجموعه‌اى از منابع مشترك استوار است; مانند ريشه داشتن هر دو دين در وحى و ايمان به غيب، و سعى براى هدايت انسان و سعادت او در دنيا و آخرت، و قرار گرفتن هر دو دين در معرض هجوم جريان‌هاى مادى و سكولار.
دكتر نجار دفاع از «فرهنگ غيب‌» و «نجات خانواده از فروپاشى‌» و «يارى‌رسانى به مستضعفان در ابعاد اجتماعى، سياسى و اقتصادى‌» و نيز «حل بحران محيط زيستى‌» را چهار محور مشترك عمده، براى همكارى اسلام و مسيحيت‌برشمرد.
پس از وى دكتر كشاط در سخنرانى خود با عنوان «تدين دست مالى شده‌» ، گفت در غرب هم شاهد گرايش و پايبندى مردم به دين و هم شاهد روى‌گردانى از دين هستيم، زيرا پايان يافتن عنصر مقدس براى انسان غربى و تعلق خاطر شديد او به ورزش، موسيقى راك و بازى‌هاى رايانه‌اى، دلايل قاطعى براى ترغيب آنان به كنار نهادن گرايش‌هاى دينى است.
دكتر كشاط اسباب اين نوسانات دينى را در عوامل زير مى‌جويد: سلطه يافتن فرهنگ مصرف، طغيان فردگرايى، بالاگرفتن گرايش به بى‌مبالاتى، نبود اعتماد به كليساهاى رسمى و ربط دادن پديده دينى به نوعى تشنج و نفاق و نفرت‌انگيزى نژادى. با اين حال، وى اين عناصر را مانع اهتمام انسان غربى به اهتمام و توجه به امورغيبى - هرچند همواره در ارتباط با دين نباشد - ندانست.
وى براى نمونه به حجم سنت‌ها و پاى‌بندى به دفن اموات و ازدواج، براساس آداب مذهبى اشاره كرد و در ادامه از تاثير انديشه غربى در شكل دهى به اين اوضاع سخن گفت و ايده فيلسوف مشهور نيچه درباره «مرگ خدا» و ايده ميشل فوكو درباره «مرگ انسان‌» را دونقطه عطف خطير در تاريخ انديشه غربى و رابطه غرب با دين دانست.
وى يادآور شد كه عقلانيت‌حاكم بر غرب كه موتور محرك انديشه غربى است، مبتنى بر كنار زدن تمام عواملى است كه با امور غيبى ارتباط دارد و در نتيجه بر دور كردن انسان غربى از دين‌ورزى استوار است.
وى براى مثال به تحقيق مجله نيوزويك اشاره كرد كه نسبت ضعيفى از بازديدكنندگان كليساى نوتردام در پاريس، اهل تعبد و تدين هستند و اين نسبت در حدود 50 درصد است و بقيه جهانگردان هستند.
اين مجله از اين تحقيق چنين نتيجه گرفته كه فعاليت‌هاى دينى در اروپا در حال اضمحلال است.
سخنران پايانى دكتر شيما صراف بود كه درباره بعد تكاملى اديان سخن گفت و اسلام را تمام كننده رسالت‌هاى آسمانى پيشين و پشتيبان ارزش‌هاى معنوى و اخلاقى دانست كه پيامبران پيش از حضرت محمد (ص) مبلغ آن بوده‌اند.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 129  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست